🔸مقاومت در برابر جعل و جهل
🔸بخش دوم:
#سوگیری_تاییدی و روزگار پساحقیقت
🔹در جامعه ما «
#تفکر انتقادی» جایگاه چندانی ندارد و عموماً با رویکری سنجشگرانه و نقادانه به امور نگاه نمیشود؛ بسته به نسبت مخاطب با منبع خبر، اخبار یا بیچون و چرا پذیرفته میشوند و یا بیهیچ دلیلی رد میشوند. در چنین بستری فضای مجازی و رسانهای، پر شده از کانالها، صفحات و شبکههایی که سوار بر سهلانگاری و آرزواندیشی ما، هر دروغی را به راحتی به خورد ما میدهند؛ بهخصوص وقتی احساس میکنند که مخاطبانشان نیز به دنبال صحت و سقم مطالب نمیروند. اصولاً رسانهها ترجیح میدهند مخاطبانشان صرفاً «
#مصرفکننده» بار بیایند که هر خبر و مطلبی که به آنها ارائه میشود را بیهیچ پرسش، سنجش،تردید و تحلیلی، بپذیرند و مصرف کنند.
🔹 از سویی تفکر انتقادی و مقابله با آرزواندیشی همانقدر که ضرورت دارد، دشوار نیز است چرا که ذهن ما برای تأیید مطالب خوشایندمان، استدلالسازی نیز میکند. تحقیقات نشان میدهد که ما اغلب دچار خطای شناختیِ «
#سوگیری_تاییدی» (Confirmation bias) هستیم و به اطلاعات، دادهها و اخباری گرایش داریم که پیشفرضها و باورهای پیشین ما را تایید میکنند و اطلاعاتی را که درباره عقائدمان شبهه ایجاد میکنند، یا نادیده میگیریم یا رد میکنیم. در واقع ذهن ما بسیاری از اطلاعات خام را به گونهای پردازش میکند که تاییدی بر باورهای قبلی ما باشد. بنابراین برای مقابله با آرزواندیشی لازم است که اولاً در مواجهه با هر مطلبی، ببینیم آیا شواهد و یا استدلالی برای پذیرش آن وجود دارد و یا صرفاً ذهن ما برای خوشایندمان، با استفاده از توجیهات و شبهاستدلالها آن مطلب را موجه و معقول مینماید و ثانیاً ببینیم چه میزان از باورهای پیشین ما تحت تأثیر الگوی سوگیری تأییدی است و جرأت تردید در این باورها و تغییر آنها را پیدا کنیم. این شجاعتیست که میتوان با توجه به آن، شعار جنبش روشنگری (جرأت اندیشیدن داشته باش!) را اینگونه بازخوانی کرد: «
#جرأت_تغییر_اندیشههایت_را_داشته_باش!»
🔹 یک دشواری دیگر در دریافت حقیقت این است که امروزه، حتی با «واقعیت» هم میتوان
#دروغ گفت. اساساً کارکرد رسانه در این روزگار، چارچوببندی (Framing) و قاببندیِ واقعیت، مطابق با اهداف پیشینی رسانه است؛ قابها و قالبهایی که جهان به واسطه آنها برای مخاطب به نمایش در میآید. حال کافی است قاب تصویر را کمی کوچکتر کرد تا بخشهای دیگر واقعیت دیده نشود؛ یا قاب را حول موضوعی بیاهمیت شکل داد تا موضوعات دیگر تحتالشعاع قرار بگیرند یا در قاب، فیلمی را برش داد تا قبل و بعد از آن مشخص نباشد؛ یا با چیدن برشها و تدوین یک مصاحبه یا سخنرانی، مضمون آن را کاملاً متفاوت از آنچه بوده نشان داد؛ یا واقعیت و خبری متعلق به یک زمان یا مکان دیگر را در قابی متعلق به این زمان و این مکان ارائه کرد؛ یا در جمله، صرفاً یک کلمه را از قاب خبر، حذف و یا در آن جابهجا کرد؛ یا بخشی از واقعه را گفت و باقی آنرا نگفت یا زمینههای بروز یا حوادث بعدی آنرا پنهان کرد؛ یا حتی آنها را نیز گفت ولی تحریف کرد؛ در چنین شرایطی دروغپردازی و شایعهسازی، حقیقتنمایی و جعل حقیقت، پروپاگاندا و بازی با افکار عمومی، سادهترین کار ممکن است.
🔹 به همین جهت، دوران کنونی را عصر «
#پساحقیقت» مینامند. زمانهای که در شکلدهی افکار عمومی، حقایق عینی، سهم کمتری از احساسات، هیجانات و تجربیات شخصی و ذهنی افراد دارند. باورها در دوران پساحقیقت از حباب اطلاعاتیای سرچشمه میگیرد که ساخته و پرداخته
#شبکههای_اجتماعی است. فرهنگ آکسفورد به واسطه اهمیت و کارکرد این مفهوم در این روزگار، «پساحقیقت» Post-truth را بهعنوان واژۀ برگزیده سال ۲۰۱۶ انتخاب کرد.
🔹 حال در شرایطی که ما در روان با سوگیری تأییدی و در جهان با دوران پساحقیقت مواجهیم چگونه میتوان سره را از ناسره تشخیص داد و گرفتار آرزواندیشی نشد و بازیچه رسانهها نگشت؟
#آگاهی مستمر و نوشونده، آموختن
#شیوههای_استدلال و مبانی
#منطق، گشودگی مجاریِ ارتباطی و نهایتاً شهامت به چالش کشیدن و
#مواجهه_انتقادی با امور گوناگون از جمله باورهای پیشین خود، تنها ابزارهای مقاومت ما در مقابل هجوم و بمباران اطلاعاتی رسانههای دنیای فریب و دغل هستند.
https://t.me/etemadpaper/1652روزنامه «اعتماد»، ستون «جریان» - سهشنبه ۱۴ اسفندماه
#یادداشت 🆔 @khanefarhang94