مصیبت بزرگی که کارگران همواره با آن روبرو بودند، خطر بیكارشدن بود. عدم امنیت شغلی دلایل گوناگونی داشت. در برخی از رشتههای صنعتی در ماههای معینی در سال نیاز بیشتری به نیرویکار وجود داشت و به همین جهت کارفرمایان برای آن مدت معین کارگرانی به طور موقت استخدام میکردند.
مثلا" کارخانه بلژیكی قند کهریزك در فصل برداشت نیشكر که دو ماه به طول میانجامید، تا ٣٠٠ نفر را استخدام میکرد. در مؤسسهی شیلات نیز کارگران به گونهی فصلی و موسمی به کار گرفته میشدند. برخی از کارخانهها و کارگاههای بومی نیز که نمیتوانستند با سرمایههای خارجی رقابت کنند، پس از مدت کوتاهی ورشكست میشدند و به ناچار کارگرانشان نیز به خیابان پرتاب میشدند.
از سوی دیگر، کارفرمایان برای منضبط کردن کارگران و خلاص شدن از «عناصر مزاحم» ترجیح میدادند کارگران را به طور موقت استخدام کنند. صاحبکاران هر زمان اراده مینمودند کارگران را اخراج میکردند و هیچ قانونی و مقرراتی نیز برای حمایت از کارگران وجود نداشت. در شرکت نفت انگلیس و ایران « هر آن که مسترها اراده میکردند میتوانستند کارگران را اخراج کرده و در صورت گستاخی (یعنی دفاع از حقوق خود) وسیلهی حبس و تبعیدشان را نیز فراهم نمایند». در کشاورزی و باغداری کارگران به صورت روزمزد و برای انجام کارهای معینی استخدام و دوباره بیكار میشدند.
✔️ منبع: کتاب شوق یک خیز بلند نویسندهگان: جلیل محمودی - ناصر سعیدی