#طبقه_کارگر_سوئدجرم آنها گرسنگی بود؛ هرگز فراموشش نکن!
واقعهی اودالن Ådalen
یکی از اتفاقات مهم تاریخ جنبش کارگری
سوئد که بسیار مورد بحث و گفتگو بوده و هنوز هم هست واقعهی اودالن است. تاریخنویسان و محققان زیادی در این مورد نوشتهاند.
اشعار و سرودهای فراوانی در بارهی این واقعه سروده شده و فیلمهای بسیاری بهآن پرداختهاند. از سال ۱۹۳۰ کارگران کارخانه سولفات در شمال
سوئد با کارفرما علیه کاهش دستمزدها بحث و جدل داشتند، اما بهنتیجهای نرسیدند. کارگران کارخانهی سولفات در لُنگرور Långrör یکی از حومههای شمال در بهار سال ۱۹۳۱ دست بهاعتصاب زدند.
کارفرما برای حمل و نقل خمیر کاغذ تعداد ۶۰ نفر اعتصاب شکن را بهکار گرفت که بخشاً دانشجو و اکثراً اعتصاب شکن حرفهای بودند.
ورود اعتصابشکنها بهکارخانه موجب خشم کارگران در دیگر کارخانهها در منطقه شمال شد و در ۱۳ ماه می کارگران در همبستگی با کارگران اعتصابی دست بهاعتصاب زدند.
با وارد کردن اعتصابشکنها بهدیگر کارخانهها خشم کارگران اعتصابی دوچندان شد و صف تظاهرات کارگران بهسوی محیط کارخانه روان شد تا کار اعتصابشکنها را مختل کنند.
چند نفر از کارگران توانستند وارد کارخانه شوند و اعتصابشکنها و کارگران اعتصابی باهم درگیر شدند. روز بعد کارگران خشمگین در پارک مردم در فُروناوُ Frånö گرد آمدند. رهبران اتحادیههای کارگری در خانهی مردم (یا خانهی ملت) در مورد راهچارههای جلوگیری از ادامهی کار اعتصابشکنها بحث و گفتگو داشتند.
نتیجهی قطعی نشست این بود که کلیه فعالیت تولیدی در تمامی کارخانههای چوببری و تولید خمیر کاغذ در اودالن متوقف گردد. هنگامی که نشست بهپایان رسید، کارگران در صف تظاهرات بهسوی کارخانه در حومهی لُوند Lund در اودالن Ådalen
بهراه افتادند. در طول راه مردم که اکثراً خانوادههای کارگری بودند، بهصف تظارات میپیوستند.
تعداد تظاهرکنندگان بین ۳ تا ۴ هزار نفر گزارش شده بود. ارتش ساعتها پیش از ورود کارگران منطقه را محاصره کرده بود، و بهکارگران فرمان توقف داد؛ اما کارگران بهاین فرمان توجهی نکردند و بهحرکت خود ادامه دادند.
طولی نکشید که فرماندهی ارتش دستور شلیک داد. ۵ نفر از کارگران کشته و چندین نفر هم زخمی شدند. کشته شدهها عبارت بودند از: اِریا سُدِربَرگ Eira Söderberg زنِ کارگری که فقط ۲۱ سال سن داشت؛ اریک سُدِربَرگ ÉrikSödérberg ۳۱ساله که سالهای متمادی در کارخانه کار میکرد؛ اِورت نیگِرن Evert Nygrenکارگری که ۲۲ سال بیشتر عمر نکرده بود؛ لارسون استوره Larsson Sture
کارگر جوانی که ۱۹ ساله بود؛ و کارگری ۳۵ ساله بهنام ویکتور اریکسون Viktor Eriksson. ارتش تا روز پانزده می منطقه را در اشغال خود داشت. در حالی که روزنامههای سوسیالیستی فرمانده ارتش را قاتل کارگران خواندند و اعتصاب را حق مسلم کارگران میدانستند، روزنامههای بورژواییْ کارگران را بربرهای وحشی نامیدند و از ارتش بهخاطر سرکوب این «وحشیان» تقدیر کردند.
جسد چهار نفر از این کارگران را بهیک آرامگاه بردند و بر مزار آنها نوشتند:
این کارگران سوئدی در سرزمین خود و در زمان «صلح»، بدون سلاح و بیدفاع بهضرب گلوله [ارتش] کشته شدند. جرم آنها گرسنگی بود؛ هرگز فراموشش نکن!
@khamahangy