كميته هماهنگی برای كمك به ايجاد تشكل های کارگری

#خليل_پرن
Канал
Новости и СМИ
Политика
Социальные сети
Блоги
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала كميته هماهنگی برای كمك به ايجاد تشكل های کارگری
@khamahangyПродвигать
491
подписчик
7,15 тыс.
фото
1,5 тыс.
видео
2,46 тыс.
ссылок
خبر ها و گزارش هاي كارگري ،تصوير ها و كليپ و مطالب و نظرات خود را از اين طريق براي ما ارسال كنيد
🌀 یک #تجربه_کارگری

🖍 #خليل_پرن: برای هشت ساعت کار، کشته دادیم...

🔸 خليل پرن در سال 1315 در بادكوبه متولد شد. در چهار سالگي به‌همراه خانواده‌اش به ايران مهاجرت‌كرد و در سراب ساكن شد. پدرش به تهران آمد و بعد از اين‌كه شرايطي براي ادامه‌ي زندگي فراهم‌كرد، خانواده‌اش نيز به تهران آمدند. پرن از همان زمان به‌عنوان سرايه‌دار در گاراژي متعلق به بانك ملي استخدام شد. بعد از پايان ساعت كارش هم در كنار پدرش روي چرخ طوافي ميوه مي‌فروخت. بعد از مدتي به‌دليل وضع اقتصادي خانواده، در يك حلبي‌سازي مشغول به‌كار شد و در سال 1341 در كارخانه‌ي لوله ماشين‌سازي به سنديكاي فلزكار مكانيك پيوست. از آن‌زمان بي‌وقفه در اين سنديكا فعاليت‌كرد تا زماني‌كه پس از انقلاب سنديكا را تعطيل‌كردند. خليل پرن در اين سال‌ها زنداني هم شد...

▪️چند سال پیش خليل پرن در مصاحبه ای در پاسخ به یک پرسش گفته بود:👇👇

" آن ايام زماني بود كه در ايران هشت‌ساعت كاري وجود نداشت. بيمه‌اي وجود نداشت. حتي لباس كار و كفش كار هم به كارگر نمي‌دادند. اگر هم مي‌گفتي حقوقم كم است صاحب كار مسخره‌ات مي‌كرد. صبح كه سر كار مي‌آمديم تا زماني‌كه اوستاكار مي‌گفت دست بكش كار مي‌كرديم. روزهايي كه كار زياد بود حتي تا ساعت دوازده شب هم كار مي‌كرديم؛ آن‌هم بدون اضافه حقوق و بدون تعطيلي. حتي جمعه‌ها هم كار مي‌كرديم. تا زماني‌كه ابتدا عده‌اي از روشن‌فكران مطرح كردند كه ساعات كار بايد هشت ساعت در روز باشد يا كارگر بايد سنديكا داشته باشد. پيش از همه، كفاشان سنديكاهاي مخفي خودشان را تشكيل دادند. در سال 1328 اين‌ها فعاليت را آغازكردند و ميتينگي براي درخواست تشكيل وزارت كار و بيمه‌ي كارگران در برابر مجلس برگزارشد. جمعيت زيادي در اين ميتينگ شركت‌كردند كه يك سرِ جمعيت جلوي مجلس بود و يك سرِ جمعيت در خيابان نادري. بلندگوهايي در سراسر خيابان نصب شده بود و عده‌اي هم سخنراني مي‌كردند. شايد فقط بيش از بيست‌هزار نفر از كوره‌پزخانه‌ها آمده بودند. از راه آهن، چيت‌‌سازي، شركت نفت، سيلو، كارگران چاپ، خبازها، بافندگان سوزني، تعداد زيادي از كفاش‌ها و حتي از كارگران بلديه‌ي آن‌زمان و همين سوپورهاي اين‌زمان هم آمده بودند. يك‌دفعه ديديم كه تانك‌ها حركت‌كردند و تيراندازي شروع شد. چند نفري كه براي خواندن قطعنامه بالاي سكو رفتند پشت سر هم تير خوردند و پايين افتادند ولي بالاخره قطعنامه خوانده شد. من خودم خانمي را ديدم كه پايش زير تانك رفت و هر دو پايش قطع شد. به‌هر‌حال همه پراكنده شدند و تعداد زيادي را هم بازداشت‌كردند. مي‌خواهم بگويم براي اين هشت ساعت كار و بيمه ما خيلي كشته‌ها داديم، خيلي‌ها زنداني شدند، خيلي‌ها شكنجه شدند تا امروز اين دست‌آوردها را داشته باشيم..."

https://t.center/khamahangy
🌀 یک #تجربه_کارگری

🖍 #خليل_پرن: برای هشت ساعت کار، کشته دادیم...

🔸 خليل پرن در سال 1315 در بادكوبه متولد شد. در چهار سالگي به‌همراه خانواده‌اش به ايران مهاجرت‌كرد و در سراب ساكن شد. پدرش به تهران آمد و بعد از اين‌كه شرايطي براي ادامه‌ي زندگي فراهم‌كرد، خانواده‌اش نيز به تهران آمدند. پرن از همان زمان به‌عنوان سرايه‌دار در گاراژي متعلق به بانك ملي استخدام شد. بعد از پايان ساعت كارش هم در كنار پدرش روي چرخ طوافي ميوه مي‌فروخت. بعد از مدتي به‌دليل وضع اقتصادي خانواده، در يك حلبي‌سازي مشغول به‌كار شد و در سال 1341 در كارخانه‌ي لوله ماشين‌سازي به سنديكاي فلزكار مكانيك پيوست. از آن‌زمان بي‌وقفه در اين سنديكا فعاليت‌كرد تا زماني‌كه پس از انقلاب سنديكا را تعطيل‌كردند. خليل پرن در اين سال‌ها زنداني هم شد...

▪️چند سال پیش خليل پرن در مصاحبه ای در پاسخ به یک پرسش گفته بود:👇👇

" آن ايام زماني بود كه در ايران هشت‌ساعت كاري وجود نداشت. بيمه‌اي وجود نداشت. حتي لباس كار و كفش كار هم به كارگر نمي‌دادند. اگر هم مي‌گفتي حقوقم كم است صاحب كار مسخره‌ات مي‌كرد. صبح كه سر كار مي‌آمديم تا زماني‌كه اوستاكار مي‌گفت دست بكش كار مي‌كرديم. روزهايي كه كار زياد بود حتي تا ساعت دوازده شب هم كار مي‌كرديم؛ آن‌هم بدون اضافه حقوق و بدون تعطيلي. حتي جمعه‌ها هم كار مي‌كرديم. تا زماني‌كه ابتدا عده‌اي از روشن‌فكران مطرح كردند كه ساعات كار بايد هشت ساعت در روز باشد يا كارگر بايد سنديكا داشته باشد. پيش از همه، كفاشان سنديكاهاي مخفي خودشان را تشكيل دادند. در سال 1328 اين‌ها فعاليت را آغازكردند و ميتينگي براي درخواست تشكيل وزارت كار و بيمه‌ي كارگران در برابر مجلس برگزارشد. جمعيت زيادي در اين ميتينگ شركت‌كردند كه يك سرِ جمعيت جلوي مجلس بود و يك سرِ جمعيت در خيابان نادري. بلندگوهايي در سراسر خيابان نصب شده بود و عده‌اي هم سخنراني مي‌كردند. شايد فقط بيش از بيست‌هزار نفر از كوره‌پزخانه‌ها آمده بودند. از راه آهن، چيت‌‌سازي، شركت نفت، سيلو، كارگران چاپ، خبازها، بافندگان سوزني، تعداد زيادي از كفاش‌ها و حتي از كارگران بلديه‌ي آن‌زمان و همين سوپورهاي اين‌زمان هم آمده بودند. يك‌دفعه ديديم كه تانك‌ها حركت‌كردند و تيراندازي شروع شد. چند نفري كه براي خواندن قطعنامه بالاي سكو رفتند پشت سر هم تير خوردند و پايين افتادند ولي بالاخره قطعنامه خوانده شد. من خودم خانمي را ديدم كه پايش زير تانك رفت و هر دو پايش قطع شد. به‌هر‌حال همه پراكنده شدند و تعداد زيادي را هم بازداشت‌كردند. مي‌خواهم بگويم براي اين هشت ساعت كار و بيمه ما خيلي كشته‌ها داديم، خيلي‌ها زنداني شدند، خيلي‌ها شكنجه شدند تا امروز اين دست‌آوردها را داشته باشيم..."

https://t.center/khamahangy