به دلم جز تو ورود همه کَس ممــ🚫ــنوع است
دل حریمیست مقدس که هَوَس ممـــنوع است
آمدی ❣️خلــــــوت دل❣️ هیچ نگو هیچ نپرس
حال کن حال فقط حال نَفَس ممـــ🚫ــنوع است
"بیدل خراسانی"
دستانش همیشه بوی عشق میدهد ؛ آغوشَش طعمِ مهربانی چشمهایش، چشمبراهی را، از بَرست ؛ و حالش، همیشهی خدا گرهخورده با دلواپسی تنها اوست که از "جان گذشته "ی بیدرنگست .. اوکه پای پارهی تنش درمیان باشد ؛ برای ایثار ، پیشتازست .. نه یک قوم و نه یک سرزمین، او کسیست که تمام جهان در ستایشَش ،قد خم میکنند و بودنش عین "بهشتی" حقیقی ست...و وجودش تکرار نشدنی .. او "مادر"ست ... !
" این مناسبت ها بهانه ای ست که بیشتر از قبل یادمان بماند عشق مادر چیزی ست که نظیرش در دنیا پیدا نمی شود ؛قدرشان را بدانیم، و یاد آنان که رفته اند باشیم...! 🌸بر بانوان همراه کانال، تبریکی ویژه تقدیمشان باد.🌸"
هنوز هم خیلی از ما دلمان میخواهد دوباره برویم و پشت آن نیمکتهای مدرسه بنشینیم،همان بوی تخته وگچ و کلاس... همان شور و هیجان و دوباره آغاز.. دوران مدرسه برای هرکسی جوری گذشت اما چیزی که همه مان مشترک داریم،خاطرات جذاب و زیادی ست که از آن وقتها برایمان یادگار مانده چه تلخ چه شیرین .. بخش مهمی ازشخصیت ِما، آن سالها شکل گرفت، ساخته شد و ورز آمد.. بخشی هم در آن سالها گویا ،مانده است .. آنقدرکه هنوزهم گاهی خوابِ آن ایام را می بینیم.. مبارک باشد این سال تحصیلی برای همه ، چه محصلان و دانشجویان وچه آموزگاران و استادان.. سالی پرموفقیت، پر دانش و پر آموزه های خوب ِزندگی داشته باشید ..
روزهای زیادیست که شاید لبخند برایمان غریبه شده اما مرداد از آن ماههایی ست که باخودش حس وحال خوب می آورد.. دریچه ای می شود رو به روزگاری نو... به رویاهایی که شاید دیری نپاید به تحقق برسد. مرداد ،رمز ماندگاری دارد .. می ایستد در برابر هر میرایی و زوالی ... امید میبخشد و عشق میوزد و این یعنی مرداد طلوع دیگری ست .. مردادتان سرشار از لحظه های ناب
"راز رخدادها " بعضی رخدادها ، رازی دارد من به کشف هر راز وسیع تر میشوم چراکه با هر راز بخشی از جهان درمن روشن میشود وجان میگیرد راز رخدادها را بیابیم ، اتفاق بودن مان ،غنیمت ست ..
نام امروز:" بُرش های سعادت" مثل یک هنداونه ی شیرین و سرخ که برش هایش را برمیدارید و قسمت میکنید سعادت هم در دست های شماست برش هایش را تا میتوانید بین همه پخش کنید با عشق ، با مهربانی ، باخوبی هایی که دلهارا نزدیک و لحظه هارا شاد میکند سعادت وقتی لذت بخش تر ست که جمعی باشد موافقید؟
روزهای بارانی بهاری ،از آن روزهایی ست که آدم بخواهد نخواهدشاعر میشود دلش قدم زدن میخواهد و زیر لب شعر خواندن ... وعشقی که دلش را به طپش درآورد ،لبخندی که مدام روی صورت می نشیند و حالی که با هر باریدن قطره ها ،نو به نو،تازه میشود روزهای بارانی که بارانش کش می آید تا عصر تاشب ، بیشتر بهار را معنا میدهد اصلا بهار باشد و بی باران، عیارش کم ست .. با باران و هوای خوش بهاری آنقدر میشود اُخت شد که حتی متوجه نشی تمام شریعتی را از تجریش تا نزدیکی های حسینه ارشاد پیاده آمده ای ... و با تمام خیسی لباس هایت ،هنوز هم دلت بخواهد قدم بزنی.. روزهای بارانی بهاری ، اگرچه زخم تنهایی را تازه تر میکند اما چشم انتظاری جستن عشق در نگاه تنهای کسی شبیه خودت ، لذت عجیبی ست ...!
در این روزهای نیمه ی پاییز ، دراین وقتِ مشوش از آشوبِ موسیقیِ بدیل جان می توان بار دیگر از بامِ خستگی های ممتد پرید، می توان تا اوجِ شبانگاهی، در خنیاگریِ عشق ، دل به لحظه داد و در آن جوشید.. تن به بوسه های باران داد و رویید...!
سر از درگاه ِگلایه بردار درنقصان ِزندگی مجال را از وقت بگیرند دستمان کوتاه میماند ازچیدن بوسه و لبخند و ستاره هایی که قصدشان روشنایی ِبلوغ ست تافرصت هست در ضیافت ِزندگی عاشقانه باید رقصید ...!
راست میگویی باید دل به آب و روشنی داد باید به معرفت عشق تن داد باید به راه ِ دل مایل شد و جهان را از آرامش ِ خود زیبا کرد ... باید آنقدر یاس را ببوییم تا بوی یاس بگیریم ... این فهم راستین ِ زیبایی ست...!
خوب ست در شهر هنوز صدای پرنده می آید درکنار هزاران صدای گوشخراش ِبوق و همهمه و شلوغی ،صدای گنجشک هارا میشود شنید در کوچه پس کوچه ها ، صدای عبور آب را و خنده ی کودکانی که سرخوشانه بازی میکنند .. خوب ست در شهرمان هنوز درخت هست و پرنده و قاصدک ، تا دلمان وقت ِخاکستری اینهمه دود و سرب و صدای ِآهن ،به هوایشان ،آبی شود به صدای صبح و روز و خورشید گوش کنیم به صدای ِتلاقی نگاه ها به صدای ِرویت ِلبخندها به پرنده ها، به آسمان گوش کنیم ...!
آن قدیم ها، چیزی که پدر بیش از همه دوست داشت یادمان بدهد،مطالعه وخواندن بود.. درس و تحصیل جای خودش و البته در الویت اما مطالعه ی غیر درسی هم همیشه مهم بود،برای این تشویق و این تاکید هم روش ِخودش را داشت ... روزی نبود که دست پدر کتابی ورق نخورد، یا شبی باشد و بگذرد و ما نبینیم که پدر مشغول مطالعه است. یا از کتابخانه مرتب کتابهای جدید و امانی ،همراه خودش نیاورد.و بعد درباره ی آن باما صحبت نکند .. وآنقدر اینکار را حتی تاهمین حالا بعد از سالهای زیاد ، ادامه داده است که انگار دیگر در وجود ما وهرکسی که نزدیک اوست ،عشق و علاقه به مطالعه وخواندن تثبیت شده است . این را گفتم که یادمان باشد همیشه گفتن و تکرار وتوصیه به کاری به فرزندان کافی نیست که آنهارا علاقمند کنیم یا سوق دهیم به چیزهایی که خوب و مفیدند، بلکه بیش از گفتنش، انجام دادنش توسط خودمان درحضور آنها ،میتواند موثر باشد کاری که خودمان انجام نمی دهیم یا علاقمند نیستیم نمی توانیم انتظار داشته باشیم با توصیه هایمان، تاثیرگذار باشد . راستی چقدر با نوجوانانی که کنارتان درمنزل هستند،صحبت می کنید؟چقدر با آنها وارد بحث و گفتگو می شوید؟فرزندان، خواهرزاده یا برادرزاده ها ... چقدر از جهان بینی و افکارشان اطلاع دارید؟ چقدر تجربیات تان را با روش های کارآ به آنها منتقل می کنید؟ جمعه ها وقت خوبی برای این اتفاقِ زیبای خانوادگی ست ، در برنامه اتان بگذارید...!
فصلها عوض می شوند وزندگی ادامه دارد هرگز آدم دیروز نیستیم و هرروز چیزی به ما اضافه یا از ما کم می شود. هرروز محیط ما دگرگونی هایی دارد که ما از آن بی تاثیر نیستیم هرروز آدمهای اطرافمان تغییراتی دارند که بر ماهم اثر گذارست هرروز رنجی، دردی، زخمی، یاد شادی و شورو انگیزه ای در زندگی مان پیش میآید..هرروز جسم و بدنمان مشمول زمان می شود حتی اگر محسوس هرکدام را تشخیص ندهیم.. هرروز ما به سمت انتهای زندگی می رویم و هرلحظه تعلل برای هر کاری که دوست داریم و می خواهیم انجام دهیم، دیرست . هرروز باید یادمان باشد که فرصتها و زمان دارد از دست هایمان می گریزد وما لذت و عشق و بهره اش را نجسته ایم ما و این سه ماه زمستان و آخر سال .. وفرصتی که تا بهار داریم ...!