چون صراحی گریه دارم در گلو
ز آن دم نمیزنم چو صراحی ز خون دل
کز شوق، گریه میشودم در گلو گره
#امیرشاهی_سبزواری
(۸۵۷ یا ۸۵۹ ق)
دلم پُر است ز خون،
بر لبم مزن انگشت
که چون صراحیِ می گریه در گلو دارم
#اسیری_شیرازی
***
بوعلی (درگذشتۀ اوایل سده یازدهم)
دلی دارم پر از خون چون صراحی در غمت، لیکن
مرا از چشم ریزد آنچه او را از گلو ریزد
#عنایت_اصفهانی
میرعبدالوهاب معموری (از ۱۰۲٤ ق)
به گریه میگذرد چون صراحیام شب و روز
ز بس که عقدۀ پیچیده در گلو دارم
#گلچین_معانی
📚 مضامین مشترک در شعر فارسی
تحقیق و تالیف: احمد گلچین معانی
نشر پاژنگ ۱۳۶۹ ص ۷۸
#مضامین_مشترک
خاکستر ققنوس