Смотреть в Telegram
خاکستر ققنوس
تا روی عرقناک ترا دید نگاهم زد غوطه به سرچشمۀ خورشید نگاهم از حوصلۀ دیدۀ من گرد برآورْد از بس ز تماشای تو بالید نگاهم بر مرکز خال تو مرا تا نظر افتاد در دایرۀ چشم نگنجید نگاهم شد دیدۀ بیدار مرا خواب پریشان از بس به خود از شرم تو لرزید نگاهم مشقی که ز نظّارۀ…
پُر در چمن حسن تو گردید نگاهم
جز حسرت دیدار چه گل چید نگاهم؟

ازبس‌که نظر دوخته‌ام بر رخ ماهت
در صفحۀ روی تو توان دید نگاهم

در زلف تو تا روز جزا مانْد به‌زنجیر
ای‌کاش به‌روی تو نمی‌دید نگاهم

در دیدۀ تر بس‌که گره شد به‌سرِ هم
چون قطرۀ اشک از مژه غلطید نگاهم

ای سیم‌بدن، زلف تو را تابِ شکن نیست
بر گیسوی مُشکین تو پیچید نگاهم

ازبس‌که تو را آینۀ چهره بوَد صاف
هنگام تماشای تو لغزید نگاهم

از دیدۀ من راحت اگر رفته عجب نیست
در عشق تو خواب از مژه دزدید نگاهم

کس را نبُوَد طاقتِ نظّارۀ خورشید
زان‌رو به تماشای تو لرزید نگاهم

نظّاره‌ام ازبس‌که پریشان شده حامد،
چون اشک ز ابرِ مژه بارید نگاهم.

#حامد_شیرازی
(میر محمدعلی فرزند میر محمد مومن- سده ۱۱ ه.ق)

📚 لطایف‌الخیال
محمدصالح رضوی
نسخۀ دست‌نویس مجلس به‌شمارۀ ۱۱۷۰

#غزل‌های_هم‌آهنگ

خاکستر ققنوس
Telegram Center
Telegram Center
Канал