ا
🔰🔴 *سالها پیش...هدیه ای گران از پدرم!؟*
✍🏽 *خــــادم النخیـــل*
➖➖➖➖➖➖➖➖➖از نقطه A که آغاز کردم...
تنهای تنها بودم
یک
روز پدرم صدایم کرد
می خواست نصیحتم کند...خیلی کم و دیر به دیر نصیحت می کند
اما اعتراف می کنم هربار که این کار را کرده است ، بعد از گذشت زمان و مدتها بعد متوجه شده ام که چه گفته و مراد و منظورش چه بوده است!؟
پرسید: تا کجا می خواهی بروی؟
گفتم: نقطه Z
گفت: تنها ؟
گفتم: بله
گفت: اگر برای خدا و مردم باشد تو را نهی نمی کنم اما بدان و آگاه باش ؛که در طول مسیر همسفرانی خواهی داشت. شاید از همین ابتدا و مثلا در نقطه B یا Cیا.... به تو ملحق شوند .
مبادا بر این گمان باشی که قصد و نیت همه رسیدن به نقطه Z خواهد بود!
شاید برخی در اول مسیر پشیمان شوند و برگردند .
عده ایی هم تا میانه راه هم پای تو باشند اما کم بیاورند و هر کدام به بهانه ایی راه خود را کج کنند و چون نای ادامه دادن ندارند و نمی خواهند در نظر دیگران ضعیف تر جلوه نمایند پس به هر شیوه و دستاویزی برای متوقف کردنت متوسل خواهند شد.
این ریزش ها، ملامت ها، خالی کردن ها را از همین حالا در نظر داشته باش تا در وقت خودش جا نخوری!
*پرسیدم: پدرجان ؛ اما با بدبینی و عدم اعتماد که هیچ امیدی متصور نیست...هست!؟*
گفت:
گوش کن!...و اما کسانی هم تا بیشتر این مسافت با تو همراه خواهند بود اما منافع و مصالح شخصی خود را نیز در همین مسیر جستجو می کنند و هر جا مصلحت عموم با مصالح فردی آنها به تقاطع برسد ، آن جا نقطه ی پایان آنهاست و استعداد قربانی کردن منفعت های خود در برابر رسیدن به هدف را ندارند
پرسیدم : چطور؟ یعنی تا این حد؟
گفت: بله پسرم ؛ همیشه این طور بوده است اما آن چه را گفتم به این معنی نیست که وقتی به نقطه Z رسیدی ، کسی همراهت نخواهد بود... *بلکه دلسوختگان این طبیعت و رهروان واقعی این طریقت فراوانند و هنر تو آن است که بتوانی از میان اینان همسفرانی داشته باشی...همسفرانی که آخرین دغدغه شان «خود» باشد!*
#روز_پدر #خادم_النخيل---------------------------------
https://t.center/khademalnakhil