🔷مدیری که رسانه را سکوی رسیدن به مافیا قرار داد
🔹اولین مشاهدات خبرنگاران از نقش های پنهان
#مرجان_شیخ_الاسلام در میان متهمان پرونده بزرگ اختلاس در
#پتروشیمی نام یک چهره به ظاهر رسانه ای به چشم می خورد:
#مرجان_شیخ_الاسلام_آل_آقا . کسی که در اوایل دهه 80 روزنامه نگاران او را با عنوان اولین مدیر زن خبرگزاری تخصصی
#میراث_فرهنگی(CHN) می شناختند. در این مقطع همسر پزشک او
#مجید_باقرنژاد نقش دستیار اصلی را ایفا کرده است
خبرگزاری نوپای میراث در این برهه منزلگاه اصلی شماری از اعضای خانواده بزرگ خبرنگاران حوزه اجتماعی بود
خانم شیخ الاسلام چنان که همکاران رسانه ای روایت کرده اند تا قبل از 84 کسوت روزنامه نگار اصلاح طلب به تن داشت اما با روی کارآمدن دولت احمدی نژاد به اردوی اصولگرایان می پیوندد و سر از دنیای مافیای تجارت و کاسبان تحریم درمی آورد. هنوز نام و هویت رابطان او در ایام زدوبند و اختلاس فاش نشده است. او مثل سایر متهمان با دو شرکت
#دنیز و
#هترا_تجارت از مقصد کانادا در این شبکه ایفای نقش می کرده است اما اینکه چگونه تاکنون از تور قانون و نهادهای نظارتی گریخته است و در جایی ساکن شده است که خاوریها آن را مأمن خود ساخته اند سوالاتی است که انتظار می رود دادگاه پاسخ آن را روشن سازد
گزارش خانم فرزانه ابراهیم زاده از خبرنگاران آن روز میراث فرهنگی از نیمه پنهان مدیریت خانم شیخ الاسلام در پی می آید:
اردیبهشت ۸۱ به دعوت یکی از دوستانم با توجه به رشتهای که خوانده بودم وارد
#خبرگزاری_میراث_فرهنگی شدم. خبرگزاریی که میگفتند مدیرش خانمی است که گویا سی و چند ساله بود و میگفتند اولین خبرگزاری خصوصی است خبرگزاری آن زمان در ساختمانی در بالاترین نقطه مجموعه کاخ سعدآباد نزدیک میدان بود. خبرگزاری جمع جور با گروهی خبرنگار عاشق میراث و پر کار که تحت هر شرایطی کار میکردند و با این که خبرگزاری ظاهرا وضع مالی خوبی نداشت و دیر حقوق می داد از کار نمی زدند.توجیه مدیرعامل مجموعه و همسرشان که پزشک متخصص کودکان بود - اگر اشتباه نکنم - این بود پول نیست باید خوب کار کنیم تا بتوانیم اسپانسر بگیریم . یادم هست یک ماه هفت مطلب بلند نوشتم در سال ۸۲ به من ۲۰ هزار تومن دادند
در سال ۸۳ خبرگزاری از کاخ سعدآباد به ساختمان بزرگتری در کاخ نیاوران منتقل شد و خانم مدیرعامل قول حقوق ثابت و بیمه را داد و ایجاد گروههای تازه و همین آغاز بزرگ شدن خبرگزاری شد آخر سال ۸۳ خانم مدیرعامل اعلام کردند توانستند کمک خوبی از ارشاد بگیرند و خبرگزاری بزودی یکی از مهمترین خبرگزاریهای تهران میشود ووووو و شد از آنجایی که به ساختمان سه طبقهای نوساز در خیابان ویلا منتقل شد و سردبیری تازه و کارکشته وارد خبرگزاری شد
در عرض چند ماه اول سال ۸۴ یک آژانس عکس یک گروه گردشگری یک گروه ترجمه و خبرگزارب به خبرگزاری میراث اضافه شد. هرروز همکاری جدید سر از خبرگزاری در می اورد و اتاقهای پلاک ۱۰ کوچه علایی خیابان ویلا پرتر و پرتر میشد
موسسه خبری با یدک کشیدن کلی ترینها از اولین و تنهاترین به همراه درخواستهای هرروز مدیرعامل کارش پیش می رفت که یک دفعه خبر امد چند نفر از همکاران قدیمی شکایت کردند شکایتی که معلوم شد این اولین و ترینهای نوشابههای پشت سرهم خانم مدیر برای خودش بود این همکاران قدیمی کسانی بودند که در تاسیس خبرگزاری با خانم مدیرعامل همراه بودند و در ابتدای شکلگیری و روزهای سخت نقش مهمی را ایفا کردند و بعد از موفقیت خانم همه را به اسم خود مصادره کرده بود و خبرگزاری شخصی اش شده بود
این شکایت داشت پیگیری می شد و خانم میگفت دروغ میگویند و دنبال سهم خواهی هستند و الخ... آخر هم دادگاه به نفع همکاران تمام شد و همزمان شد با انتخابات ۸۴ ریاست جمهوری و ما که شدیم ستاد معین و بعد هاشمی و باقی ماجرا انتخابات همه برنامهها را بهم ریخت و حقوقی که دیر و وسط ماه میدادند قطع شد. از ماه دوم حرف این بود که می رسد و قرارداد بسته شده و کار حقوقی مانده و .... و ما بدون همان حقوق اندک بودیم
اعتراضها زیاد شد.
و خبرگزاری با وجود وعده وعید هرروز آب می رفت و ما شاهد دعواها و داد و بیدادها حق خواهی بودیم. از دید خانم مدیر همه چی استیبل بود و از دید ما نبود چون سه ماه چهارماه یک بار حقوق میگرفتیم. عیدی و حقوق اسفند را ۲۸ اسفند و ... هر کدام بریدیم و رفتیم من اسفند ۸۶ بعد از شنیدن چندین دروغ در چشمان خودم و زدم بیرون. بعدها دیدم خانم مدیر چادری شده شنیدم رفت خارج و دیدم خبری از چادر نیست خواندم دلتنگی برای منیرو روانیپور باعث میشود سوار هواپیما بشود از شمال امریکا برود جنوب ...
در نهایت وقتی سراغ سوابق بیمه رفتم دیدم همه سالهایی که از حقوق اندکم کم می شد بیمهای رد نشده بود
@khabarha_nazarha