سرمایه
های بزرگی که بناحق از دست می
دهیم!#خبرهاونظرها بیماری کرونا این هفته فرصت زندگی را از یک چهره آشنا در عرصه رسانه و تأثیرگذار در بازار
سرمایه گرفت.
خانم
#زینب_عرب، بانوی کاردانی که در سایه استعداد و پشتکار خود توانسته بود پلکان پیشرفت و محبوبیت را با سرعت طی کند.
صدا و اجرای نافذ او در ارائه تحلیلها و ویدئوهای آموزشی
#بازار_سرمایه که به قلم
#سید_حمید_رضا_علوی تدوین میشد، در خاطرها ماندگار است.
کارنامه پربار فعالیتهای او که کانال شرکت
#بهسود_سرمایه منتشر کرده حکایت از شخصیت سختکوش، روح جستجوگر و کمال طلب یکی از جوانان این مرز و بوم دارد.
با نگاهی گذرا به تحصیلات و مطالعات او میتوان عشق وافرش به پیشرفت و تجربه عرصههای نو را دریافت. او در دو رشته روانشناسی و مدیریت بازرگانی تحصیل کرده بود اما پس از آن، چندین دوره مهارتیابی در حوزههای بازاریابی، تکنیکهای روابط عمومی، اصول
سرمایه گذاری در بورس، کارآفرینی و روشهای توسعه کسبوکار و بهینه سازی منابع انسانی را گذرانده بود.
در دو روز گذشته پیام و کامنت دهها فعال و کارشناس بازار بورس در کانال «
بهسود سرمایه» درج شده که جملگی گفتهاند با اجراهای هنرمندانه او بوده که شوق و اشتیاق فراگیری تحلیل بازار
سرمایه را پیدا کردهاند.
همکار فقید ما، افزون بر آراستگی به هنر گویندگی و اجرا، به بسیاری از صفات کمیاب و نایاب این روزگار همچون؛ نوعدوستی، اخلاقمداری و مهرورزی شهره بود. چنانکه همکارانش در شبکههای اجتماعی نگاشتهاند، او و همسرگرانقدرش، آقا مرتضی زوجی سرشار از حس زندگی و امید بودند. سبک زندگی شرافتمندانه و انسانی آنها از جهات زیادی برای دوستان و همکارانشان سرمشق بود. حضور خانم عرب در هر محیطی ارمغانی از نشاط و سرزندگی همراه داشت. همچنان که یادداشتهایش در صفحات فضای مجازی اغلب دعوتی بود به بهره بردن از لحظات زندگی و زیباییهای طبیعت و تاریخ ایران زمین.
همکار هنرمند ما در حالی از فرصت زیستن بینصیب ماند که رویاها و آرزوهای بلند برای ایران و ایرانی در سر داشت.
بیشک همین عشق و دلبستگی به ایران و ایرانی بود که او قید اقامت در اروپا(سوئیس) را زد و با همه مرارتها و بیمهریها، تجربه و دانش خویش را در این آب و خاک بکار بست.
اما براستی در جامعه بیدفاع 80 میلیونی که بعد از دو سال هنوز 5 درصد مردم واکسینه نشدهاند و این ویروس سایه سیاهاش را بر جای جای شهر گسترده است، «مراقبتهای فردی» تا کجا کارساز است؟
در جامعهای که وسایل حمل و نقل عمومی مورد استفاده ما از اتوبوس تا مترو، لبریز از جمعیت شبانهروز در آمدورفت هستند، شهروند بیپناه چگونه میتواند ریههایش را از هوای آلوده در امان نگه دارد. در جامعهای که مدیرانش اراده و توان تامین حداقل معاش کارمندان و کارگران و اهل کسب و کار را در قرنطینه کرونا ندارند، شهروند گرفتار تا کی میتواند خانه نشین شود؟
در جامعهای که مدیران بی برنامه و سردرگم آن، هیچ یک از پروتکلهای بهداشتی در مراسمهای سیاسی و مذهبی را بدرستی اجرا نمیکنند و از تریبون برخی نمازهای جمعه رسماً دعوت به مجالس عزاداری محرم میشود، استاندارد ایمنی چه معنی دارد؟
تردید نباید داشت که همکار فقید ما نیز مانند بسیاری از شهروندان به وعدههای واهی مسئولان برای
#واکسناسیون امید بسته بود.
چنانکه اغلب کارشناسان گفتهاند، اهمال و بیتدبیری مسئولان در وضعیت کنونی که اغلب دولتها توانستهاند مردمان خویش را از خطر شیوع این بیماری مصون سازند، قابل اغماض و بخشش نیست
اکنون که حتی کشورهای کوچک و ضعیف در همسایگی ما مثل
#ارمنستان تمام و کمال نیاز شهروندان به واکسن را تامین کردهاند این درجه از عقبماندگی و یلهگی اسفناک است.
اکنون ما ماندهایم و انبوه آه و افسوس از اینکه
سرمایههای گران این جامعه بسی ارزان در آتش بیتدبیری صاحبان قدرت تاراج میشود.
خانم عرب این امکان را داشت که مثل برخی هموطنان برای دستیابی به واکسن راهی دوبی، استانبول یا ایروان شود اما بیگمان او تمنای واکسن از غریبهها را کسر شأن یک ایرانی میدید.
شاید تلخترین جنبه تراژدی از دست دادن همکارانی مثل خانم عرب این باشد که هیچ افق امیدبخشی برای توقف این زنجیره مرگآور دیده نمیشود و بعد از رفتن هر عزیزی، این حس دردناک بر ذهن و ضمیر ما چنگ میاندازد که پس از این نوبت کیست؟
در این تابستان شوم، شهروند ایرانی در حالی انتظار اتفاقات ناگوارتر را میکشد که موج
#جهش_یافته_کرونا بسیاری از شهرها را تحت سیطره خود گرفته است و در سوی دیگر، تصمیمگیران و سیاستگذاران امور همچنان سرگرم معرکه ملالآور رقابت بر سر
#واکسن_ایرانی_خارجی هستند.
https://www.instagram.com/p/CRMNHjmJd7G/?utm_medium=copy_link@khabarha_nazarha