خبرمازندران 🇮🇷🇮🇷

#به_بهانه_ی_زادروز_نیما_یوشیج
Канал
Логотип телеграм канала خبرمازندران 🇮🇷🇮🇷
@khabaremazandaranПродвигать
2,78 тыс.
подписчиков
57,8 тыс.
фото
9,99 тыс.
видео
5,31 тыс.
ссылок
✅خبرمازندران ♻️پوشش اخبار متنوع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و .. 🔸ما به #مازندران به عنوان یک #کلان_شهر می‌نگریم 🔹سایت خبری khaber.ir 👈ارسال مطلب: @khabare_mazandaran
#به_بهانه_ی_زادروز_نیما_یوشیج

۲۱آبان؛ زادروز #پدر_شعر_نو_پارسی

آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دائم می‌زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید.
آن زمان که مست هستند از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ می‌بندید
بر کمرهاتان کمربند.
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می‌کُند بیهوده جان قربان!

آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره، جامه‌تان بر تن؛
یک نفر در آب می‌خواند شما را.
موج سنگین را به دست خسته می‌کوبد
باز می‌دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه‌هاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی‌تابیش افزون
می‌کند زین آبها بیرون
گاه سر، گه پا،
آی آدمها!

او ز راه دور این کهنه‌جهان را باز می‌پاید،
می‌زند فریاد و اُمید کمک دارد
آی آدمها که روی ساحل آرام در کار تماشایید!
موج می‌کوبد به روی ساحل خاموش
پخش می‌گردد چنان مستی به جای اُفتاده. بس مدهوش
می‌رود نعره‌زنان. این بانگ باز از دور می‌آید:
ـ «آی آدمها» . . .
و صدای باد هر دم دلگزاتر،
در صدای باد بانگ او رهاتر
از میان آبهای دور و نزدیک
باز در گوش این نداها.
ـ «آی آدمها» . . .

#نیما_یوشیج

🆔 @khabaremazandaran
Ojagheh Sard
Nima Yushij ,Ahmadreza Ahmadi/Mohammad Nouri
اجاق سرد
مانده از شب های دورادور
بر مسیر خامش جنگل
سنگ چینی از اجاقی خرد
اندرو خاكستر سردی
همچنان كاندر غبار اندوده اندیشه های من
ملال انگیز

شعر: #نیما_یوشیج
دکلمه: #احمدرضا_احمدی
خواننده: #محمد_نوری
آهنگ: #فریبرز_لاچینی

#به_بهانه_ی_زادروز_نیما_یوشیج

🆔 @khabaremazandaran
ری را
علیرضا افتخاری
«ری را»
#علیرضا_افتخاری
آهنگساز و نوازنده سنتور : #حسین_پرنیا
شعر : #نیما_یوشیج
آلبوم «پادشاه فصل ها»

ری را، صدا می‌آید امشب
از پشت “کاچ “که بندآب
برق سیاه تابش تصویری از خراب
در چشم می‌کشاند.
گویا کسی ست که می‌خواند…

اما صدای آدمی این نیست.
با نظم هوش‌ربایی من
آوازهای آدمیان را شنیده‌ام
در گردش شبانی سنگین؛
ز اندوه‌های من
سنگین تر.
و
آوازهای آدمیان را یکسر
من دارم از بر.
یک شب درون قایق دلتنگ
خواندند آن چنان
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب
می‌بینم.

ری را… ری را…
دارد هوا که بخواند
در این شب سیا
او نیست با خودش.
او رفته با صدایش اما
خواندن نمی‌تواند.

#به_بهانه_ی_زادروز_نیما_یوشیج

🆔 @khabaremazandaran
Mâh e Nu
Nimâ Yušij
🌺 موسیقی مازندران
گروه شواش

🔥 شعر : نیما یوشیج
🔥 موسیقی : احمد محسن‌پور
🔥 آواز : محمد ابراهیم عالمی

Šu las hâdê še asb e râhvâr ê 🍂 Nêhêb nadê še pišâpiš sêvâr ê 🍂 Bel bâxêsê me češ, še xu rê dârê 🍂 Navinê te kahudim ruzegâr ê

Navvin, navvin nimâ rê xu bahitê 🍂 Me bamunêss e dêl ê tu bahitê 🍂 Šu ye râh e sar attâ šu bahitê 🍂 Zêhêl bêmuê mâh e nu bahitê

ای شب، اسب راهوارت را آهسته‌تر بران. سوار پیشاپیش خود را نهیب نزن. بگذار چشمم بخوابد، خوابش را آشفته نکن. شاید که چهره‌ی کبود این روزگار را نبیند.

نگویید، نگویید که نیما را خواب گرفته‌. دل دردمندم را غمی جانکاه گرفته. شبم را شبی دیگر افزون شده. چونان سایه‌ای که ماه نو را گرفته.

#به_بهانه_ی_زادروز_نیما_یوشیج

🆔 @khabaremazandaran
🔻🔻#به_بهانه_ی_زادروز_نیما_یوشیج

بخشی از مقاله ی "نیما و شکوفایی شعر فارسی" منتشر شده در شماره ی دوازدهم هفته نامه ی "هارش":

۲۱ آبان، یکصد و بیست و دومین سالروز تولد نیما یوشیج ( وی از زمان ظهور سجل یا شناسنامه در ایران، با نام شناسنامه ای نیما یوشیج شناخته می شد و هرگز در هیچ سجل، نوشته و عنوانی به نام علی اسفندیاری عنوان نشده است ) شاعر شهیر، نوپرداز و پیامبر جریان ساز شعر فارسی است.
شاید به جرأت بتوان حضور نیما در شعر فارسی را یک رخداد مهم و یک جرقه عظیم توصیف کرد.
نیمای از روستا آمده به شهر که انگار رسالتی داشت تا شعر فارسی را متحول کند .تا شعر فارسی را آسان کند. تا شعر فارسی را عامه فهم کند و از بند سنگینی خلاص سازد.
این پیامبر جریان ساز ادبیات،با آیین تازه ای که در مسیر شعر به وجود آورد باعث گردید تا شعر فارسی از مصطبه ی حضور در سطوح صرفا ادب فهم جامعه پایین آمده و راه خودش را در میان مردم عادی و عامی،که علم شعر را نمی دانستند اما زبان شعر را می فهمیدند باز نماید.
سبک نویی که نیما در شعر فارسی بنیاد نهاد،به هفت قرن رکود و سکون در شعر فارسی پایان داد و به نجات این بیمار در حال احتضار ختم گردید.
اگر نگاهی به احوالات شعر پیش و پس از سبک آزاد نیمایی بیندازیم به وضوح به تفاوت این دو دوره پی خواهیم برد.
شعر فارسی پس از قرن هفتم که اوج شکوفایی خود را گذراند و در آن شعرایی چون سعدی و مولوی و فخرالدین عراقی و امیرخسرو دهلوی و ... پا به عرصه وجود نهادند،به رکودی چند صد ساله دچار شد و تا زمان تحول نیما شعرای انگشت شماری در این عرصه بال و پر گستردند.
نه این که شاعرانی در این مدت نبوده باشند؛ بلکه آن هایی که ظهور کردند، نه به اندازه ی اسلافشان بزرگ و نامی بودند و نه حرف تازه ای برای گفتن داشتند.
از سوی دیگر بایستی اذعان کنیم که تحول نیما در شعر، خدمت بزرگ و شایانی به شعر بانوان نمود.
با نگاهی گذرا به بانوان شاعر پیش از نیما و پس از نیما در می یابیم که پس از چاپ افسانه - که در واقع مانیفیست شعر نو است - شاهد آنیم که تعداد بانوانی که به شعر ورود کردند، بسیار بیشتر از تمام تاریخ ادبیات است و بانوانی که در طول ۹۷ سال پس از انتشار افسانه به جرگه ی شعرا پیوستند، به هیچ عنوان قابل قیاس با پیشینیان خود نیستند.
شاید بزرگترین مانع در شکوفایی شعر پیش از عصر نیما،محصور شدن آن در حصارهای مختلفی نظیر بحر و سبک بوده باشد. چرا که در هر زمان و در هر مکان شعر در سبکی خاص سروده می شد و اگر شعر شاعری،شاخصه های سبکی آن زمان و مکان را دارا نبود،از نظر بزرگان آن سبک مردود و در زمره ی شعر به حساب نمی آمد.
حضور نیما،این زنجیر را از پای شعر فارسی باز نمود و اجازه داد تا شعر این بار در مسیر اندیشه و احساس _ و نه در چارچوب سبک و سیاق _ رشد نماید و عامه پسند و عامه فهم گردد ...

✍🏻 #اردشیر_هادوی

🆔 @Haavest