کتابخانه مجازی

#معرفی_کتاب
Канал
Логотип телеграм канала کتابخانه مجازی
@ketabkhaneh2015Продвигать
53,37 тыс.
подписчиков
5,45 тыс.
фото
83
видео
2,09 тыс.
ссылок
آدرس اينستاگرام: Https://instagram.com/ketabkhaneh20155 نرخ تبليغ در كانال https://telegram.me/joinchat/BVL6fD9kc0hb876VhARhXQ کد شامد: http://shamad.saramad.ir/_layouts/Sh
#معرفی_کتاب
📚 نام کتاب: من که حرفی ندارم
نویسنده: آلبرتو موراویا
مترجم: رضا قیصریه
ناشر: کتاب خورشید
🔸از متن کتاب*
آدم هیچ‌وقت نمی‌تواند نه خودش را خوب بشناسد، نه آن‌هایی را که بالاتر از خودش هستند و نه آن‌هایی را که پایین‌ترند. خانوم محترمی که از مرکز امداد برای کمک آمده بود از ما پرسید چرا این‌قدر بچه توی این دنیا درست می‌کنیم؛ زن‌ام که آن‌روز خیلی هم کفری بود، صاف و پوست‌کنده گفت: "اگه پول داشتیم شب‌ها رو می‌رفتیم سینما ... ". با این جواب، آن خانوم خیلی بهش برخورد و بدون این‌که حرفی بزند رفت. من زن‌ام را سرزنش کردم که خوب نیست آدم همیشه حقیقت را بگوید، و قبل از گفتن‌اش باید ببیند با کی طرف است. آن‌وقت‌ها که جوان بودم و هنوز ازدواج نکرده بودم یکی از تفریحات من خواندن صفحه‌ی حوادث روزنامه، شرح بدبختی‌های مردم بود - مثل دزدی، قتل، خودکشی و حوادث راننده‌گی - و بین تمام این بدبختی‌ها تنها بدبختی‌یی که فکر می‌کردم امکان نداشت سر خودم بیاید درست همانی بود که روزنامه‌ها اسم‌اش را "وضع رقت‌انگیز" گذاشته بودند، و به آدمی می‌گفتند که لازم نیست بدبختی روی سرش خراب شود، چون همان‌قدر که نفس می‌کشد خودش بدبختی‌ست.
@ketabkhaneh2015
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
#معرفی کتاب
دیو در تن
رمون رادیگه
مردِ نامرتّبی که به‌زودی باید بمیرد و از آن خبر ندارد، ناگهان، در اطرافِ خود نظم به وجود می‌آورد. زندگی‌اش عوض می‌شود. کاغذها را مرتّب می‌کند. زود از خواب برمی‌خیزد. زود می‌خوابد. دست از معایبِ خود می‌کشد. اطرافیانش خوش‌حال می‌شوند. به‌همین‌سبب، مرگِ ناگهانیِ او ناعادلانه‌تر جلوه می‌کند. آخر او داشت زندگیِ سعادت‌مندانه‌ای پیدا می‌کرد.
همین‌طور، آرامشِ تازه‌ی زندگیِ من، آرایش‌کردنِ یک محکوم بود. خودم را بهترین پسر می‌دانستم؛ چون پسری داشتم. محبّتِ من مرا به پدر و مادرم نزدیک می‌ساخت؛ چون‌که یک‌چیزِ درونی به من می‌فهماند که به‌زودی به محبّت‌شان نیاز خواهم داشت.
یک‌روز ظهر، برادرانم از مدرسه بازگشتند و فریاد کردند که مارت مُرد.
وقتی‌که مردی را صاعقه می‌زند، سرعتِ عمل به‌اندازه‌ای‌ست که رنج نمی‌کشد، ولی برای کسی که همراهِ اوست، دیدنِ این منظره تأثّربرانگیز است. درحالی‌که هیچ احساسی نمی‌کردم، دیدم که قیافه‌ی پدرم حالتِ غیرطبیعی به‌ خود می‌گیرد. برادرانم را از آن‌جا راند و با لکنتِ زبان گفت «بروید بیرون. شما دیوانه‌اید. شما دیوانه‌اید.» احساسِ سخت‌شدن، سردشدن و خشک‌شدن می‌کردم. سپس، مانندِ لحظه‌ای که تمامِ خاطراتِ یک زندگی در برابرِ چشمِ محتضری نمایان می‌شود، یقین به حتمیتِ واقعه، عشقم را با همه‌ی جنبه‌های دهشتناکی که داشت، بر من آشکار ساخت. چون پدرم گریه می‌کرد، به هق‌هق افتادم. آن‌وقت، مادرم به من توجّه نمود. با چشمانِ‌ خشک، به‌سردی و با ملایمت، مثلِ این‌که مسأله‌ی ابتلای به سرخک مطرح باشد، پرستاری‌ام کرد.
در روزهای اوّل، غش من سکوت خانه را برای برادرانم توضیح داد. روزهای بعد، دیگر آن‌ها چیزی نفهمیدند. هرگز کسی بازی‌های پُرسروصدا را برای‌شان قدغن نکرده بود. ساکت بودند. ولی ظهر که می‌شد، صدای پای‌شان روی سنگ‌فرش‌های راهرو مرا از هوش می‌بُرد، مثلِ این‌که هربار آن‌ها خبرِ مرگِ مارت را برایم می‌آوردند.
مارت! حسادتم تا گور تعقیبش کرده بود و آرزو می‌کردم که بعد از مرگ خبری نباشد. از این قرار باید در نظر آوردنِ کسی که دوستش می‌داریم در میانِ جمعی کثیر، در جشنی که ما شرکت نداریم، غیرِقابلِ‌تحمّل باشد. قلبِ من در سنّی بود که در آن آدمی هنوز به آینده نمی‌اندیشد. بله، برای مارت بیش‌تر آرزوی نیستی می‌کردم تا دنیای تازه‌ای که در آن، روزی، به او بپیوندم...
@ketabkhaneh2015
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚🤔
#معرفی_کتاب
📚نام کتاب: سقوط
نویسنده: آلبر کامو
مترجم: شورانگیز فرخ
ناشر: شرکت سهامی کتاب‌های جیبی

🔸از متن کتاب:
ادیان از لحظه‌ای که دم از اخلاق می‌زنند و با صدور فرمان تهدید می‌کنند، به خطا می‌روند. برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. هم‌نوعان ما با کمک خود ما برای این کار کفایت می‌کنند. شما از روز داوری الاهی سخن می‌گویید. اجازه بدهید که با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم. من چیزی را دیده‌ام که به مراتب از آن سخت‌تر است؛ من داوری آدمیان را دیده‌ام. برای این‌ها قرائن مخففه وجود ندارد، حتا نیت خیر به پای جنایت نوشته می‌شود. انسان‌ها برای خلق ابداعات تحقیرکننده نیازی به خدا نداشته‌اند. ما همه نادان و ابله‌یم، همه تنبیه شده‌ایم.‌ در انتظار روز داوری نمانید، این داوری همه‌روزه روی می‌دهد. برای کشتن انسان همیشه دلایلی وجود دارد اما توجیه زنده‌گی او غیرممکن است. برای همین است که جنایت همیشه و بی‌گناهی فقط گاهی برای دفاع از خود وکلایی می‌یابد؛ ولی در کنار دلایلی که در طی دوهزار سال به این خوبی برای ما اقامه کرده‌اند، برای آن احتضار موحش دلیل بزرگی وجود دارد، و من نمی‌دانم چرا آن‌را به این دقّت از ما پنهان می‌کنند. دلیل حقیقی این است که مسیح خود می‌دانسته است که بی‌گناه نیست. گیریم‌که در مورد جنایتی که او را بدان متهم می‌کردند گناه‌کار نبود، ولی جنایات دیگری مرتکب شده بود حتا اگر خود نمی‌دانست چیست. وانگهی آیا نمی‌دانست؟ به‌طور حتم درباره‌ی کشتار بی‌گناهان چیزی شنیده بود یعنی فرزندان یهود که قتل‌عام‌ شدند. آن‌ها برای چه مردند؟ آیا جز به خاطر او بود؟

🔸درباره کتاب:
وکیلی پاریسی که در وادی نیکوکاری و درست‌کاری گام برمی‌دارد و تلاش می‌کند اخلاقیات را با تعاریف خود رعایت کند، در هنگامه‌ای از کنار خودکشی زنی به آسوده‌گی گذر می‌کند و این رخداد تاثیرات مهمی بر تمام زنده‌گی او می‌گذارد که ...
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
اینستاگرام کتابخانه مجازی
https://www.instagram.com/p/Btz_od5HC-J/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1jgxkpo1p6djw
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚🤔
#معرفی_کتاب

عشق و انتقام
نویسنده: ابراهیم مدرسی
در اين کتاب؛ داستان تاريخی چگونه به قدرت رسيدن "اردشير بابكان" و غلبه او بر سپاهيان "اردوان" به تصوير كشيده شده، طی آن ماجرای عاشقانه‌ای كه بر حوادث آن عهد تاثير گذاشته بازگو می‌شود...

@ketabkhaneh2015
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚🤔
#معرفی_کتاب

دختر سروان ؛
رمانی تاریخی از الکساندر پوشکین نویسنده روس است که نخستین بار در سال ۱۸۳۶ در مجله ادبی ساورمنیک منتشر  شد.
این رمان در قالب خاطرات یک افسر اشراف‌زاده امپراتوری روسیه به نام پتر آندرویچ و با زاویه دید اول شخص نوشته شده‌است.

دختر سروان داستانی رمانتیک و زندگی‌نامه‌ای است که در متن شورش پوگاچف در سال‌های ۴-۱۷۷۳ در دوران سلطنت ملکه کاترین دوم جریان دارد. پوشکین در آن دوران در خزانه اسناد دولتی در شهر سن پترزبورگ مشغول به کار  بود و به همین مناسبت این داستان را به رشته تحریر در آورد، وی هرچند در این داستان نظری منفی نسبت به خشونت و کشتار و چپاول این قیام دارد اما در عین حال یملیان پوگاچف رهبر این قیام دهقانی را به عنوان  شخصیتی استثنایی و تحسین‌برانگیز به تصویر کشیده است.

دختر سروان آخرین اثر پوشکین است. وی یک سال بعد از انتشار این داستان در سن ۳۸ سالگی و در یک دوئل جان  باخت.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚🤔
#معرفی_کتاب

پائولو کوئلیو این بار شخصیت اصلی کتابش شده است و به توصیه ی استادش به دنبال فرشته اش می رود. که در طی این جستجو والکیری ها را می بیند (والکیری ها، گروهی زنان بیابانگرد هستند که در دل بیابان، باز شدن درهای بهشت را به مردم نوید می دهند و خودشان با فرشته هایشان در تماس هستند). پائولو کوئلیو درباره این کتاب می گوید: نوشتن آن برایم دشوار بود، چون به مسائلی می پردازد که پذیرش آنها چندان ساده نیست. و همچنین مجبور شدم وارد جزئیاتی از زندگی شخصی و زناشویی ام شوم. مثل هر انسانی، نشان دادن ضعف ها و لغزش هایم در زندگی خصوصی ام آسان نبود.

🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📚🤔
#معرفی_کتاب

زمان: ۱۶۶۱ میلادی
مکان: فرانسه (شهر پاریس)

"لویی چهاردهم" پادشاه فرانسه برادر دوقلویی داشت به نام "فیلیپ"
و تنها ۵ نفر در فرانسه از این راز مطلع بوده‌اند،

اما در حال حاضر ۳ نفر از این افراد زنده‌اند:
"آرامیس"، ملکه فرانسه و "دوشس دوشوروز" از نزدیکان ملکه.

آرامیس برادر دوقلوی پادشاه را در پس دیوارهای باستیل می‌یابد و خیلی زود او را از زندان نجات می‌دهد.

وی تصمیم می‌گیرد از شباهت آن دو استفاده کند و فیلیپ را به جای لویی چهاردهم بر تخت سلطنت بنشاند.
او در این راه از "پورتوس" کمک می‌گیرد و در ابتدا موفق می‌شود، اما خیلی زود با اشتباه "فوکه" (پیشکار کل دارایی) ماجرا لو می‌رود و …

🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📚 #معرفی_کتاب

کجا می‌روی
نویسنده: هنریک سینکویچ
مترجم: حسین شهباز

این کتاب روایتگر عشقی انسان‌ساز و روشنگر بین سرداری بنام مارکوس وینچیوس و شاهزاده خانمی از سرزمین لیژین به نام کالینا که در بیشتر صفحات کتاب ما او را به نام لیژیا میشناسیم، است و در خلال این جریان اوضاع اجتماعی و سیاسی حاکم بر روم باستان در زمان حکمرانی نرون بیان میگردد. مارکوس و لیژیا برخلاف بسیاری افراد دیگر در این کتاب، هردو از شخصیتهای غیرواقعی و ساختگی‌اند. خواننده به خوبی در سیر داستان درمی‌یابد که چگونه عشق به عنوان یکی از مظاهر زیبایی، سردار صاحب منصب و جاه و مقامی را از گذشته پر زرق وبرقش جدا می‌کند و زندگی او را اگرچه آمیخته با درد ولی زیبا می‌سازد و از پیله زندگی مادی وی موجود کاملی بیرون می‌آورد.

بعضی منتقدان معتقدند که نویسنده با تصویرسازی فضای حاکم بر روم باستان و بازگویی جنایات نرون -دیکتاتور خونخوار این دوران و تمام دوران‌های تاریخ بشری- درواقع فضای پر از خفقان و مملو از مرگ و جنایت حاکم بر لهستانِ تحت سیطره شورویِ آن زمان را توصیف می‌کند و اعتراض خود را به فضای رعب و وحشت بیان می‌دارد.

زیباترین بخش کتاب جایی است که خواننده فلسفه نام کتاب را درمی‌یابد. نرون در آخرین ماه‌های فرمانروایی‌اش پس از اینکه با شقاوت و سنگدلی و بدون هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای هزاران مسیحی بی‌گناه از زن و مرد و کودک را به قتل می‌رساند، برای ریشه کن کردن مذهب مسیح تصمیم می‌گیرد به هر قیمتی رهبران مسیحی را دستگیر و قبل از دیگران پطرس را مصلوب کند. این خبر به حواری میرسد و به او پیشنهاد می‌شود شهر مخوف رم را ترک کند. به هنگام سپیده‌دم، در جاده آلبیان بر روی یکی از هفت تپه شهر روم، پیری فرتوت، عصازنان و خسته‌حال به همراه کودکی خردسال به سوی کامپانیا پیش می‌رفت. پیر، پطروس حواری و کودک خردسال نامش نازاریوس بود. در آن سپیده‌دم نخستین ماه پاییز سال ۶۸ میلادی، ناگهان برقی در آسمان درخشید و تصویری روشن و تابناک در برابر پیر متجلی شد. نوری که نازاریوس قادر به درک آن نبود. پیر ناگهان ایستاد و زانو بر زمین زد و با صدایی مرتعش فریاد برآورد: «ای خداوند من! به کجا می‌روی؟» آوایی آسمانی و حزن‌انگیز در گوش واعظ روشندل گفت: «ای پطروس، حال که تو پیروان مرا ترک می‌کنی و از این دیار می‌روی، من به رم باز می‌گردم تا برای بار دوم مصلوب شوم.» پطروس به پایتخت بازمی‌گردد و دیری نمی‌گذرد که دژخیمان نرون وی را بر روی تپه‌ای که نامش واتیکان بود بر صلیب کرده و مصلوبش می‌سازند. امروز نیز در همین محل بزرگ‌ترین و زیباترین کلیسای جهان وجود دارد. این روایت تاریخی مبنای نگارش کتاب کجا می‌روی سینکیویچ می‌شود.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📚🤔
#معرفی_کتاب

شب نشینی باشکوه اثری است از غلامحسین ساعدی نویسنده معاصر ایرانی،
شامل دوازده داستان کوتاه که در سال ۱۳۳۹ نوشته شده است.
عنوان داستان‌ها عبارت‌اند از: چتر، مراسم معارفه، خواب‌های پدرم، حادثه به خاطر فرزندان، ظهر که شد، مفتش، دایرهٔ درگذشتگان، سرنوشت محتوم، استعفانامه، مسخره نوانخانه، مجلس تودیع.

🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📚🤔
#معرفی_کتاب

چشمه‌های بهشت

داستانی تخیلی از آرتور سی کلارک داستان سه دوره زمانی را شامل می‌شود. در فصول اولیه‌ی کتاب دو دوره‌ی زمانی به موازات هم پیش می‌روند،
که در نوع خود تکنیک بسیار جالبی در روایت داستان است.
یک بخش از داستان وقایع دوران پادشاهی کالیداسا است که صد سال پس از میلاد مسیح در راناپورا پایخت تپروبانی به پادشاهی رسید
و بخش دیگر داستان در قرن بیست و یکم می‌گذرد.
کالیداسا در کوهستان یاکاگالا دژ مستحکم خود را بنا نهاده و قصد آن دارد تا خود را همپای خدایان سازد. به همین منظور از معماری ایرانی درخواست می‌کند تا در باغهای کامیابی برایش فواره بسازد. محفظه‌ای که آب به فواره‌ها می‌رساند، با تلاش صدها برده پر می‌شد و فواره ها فقط یکبار به هوا برمی‌خاستند و سپس خاموش می‌شدند. نقطه مقابل دژ کالیداسا کوهستان مقدس سریکاندا قرار گرفته است که جایگاه راهبان و روحانی اعظم است. دو هزار سال بعد ونوار مورگان قصد دارد کوهستان مقدس را به مرکز منظومه‌ی شمسی تبدیل کند. اولین پله از پلکانی که انسان‌ها را به فضا می‌رساند قرار است بر بلندای سریکاندا ساخته شود. سریکاندا نردبان سیارات خواهد شد. آخرین دوره‌ی زمانی که داستان را شامل می‌شود، دوهزار سال بعد از ساخته شدن آسانسور فضایی است. زمانی که زمین را زمستان سختی در برگرفته است. در این هنگام هوشمندانی از آن‌ سوی منظومه شمسی به دیدار انسان‌ها آمده‌اند، یکی از آن‌ها به اولین ایستگاه فضایی انسان‌ها نگاه می‌کند و می‌پرسد چرا این ایستگاه برج کالیداسا نام گرفته است.

🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
#معرفی_کتاب
#عروس_بخارا
نویسنده: خسرو معتضد
در این کتاب، دو جریان مختلف تاریخی در قالب رمان بازگو می‌شود .جریان نخست مربوط به جنبش "المقنع "ـ دانشمند و مبارز ایرانی ـ است که قلعه مشهور او در "سیام "توسط قوای خلیفه عباسی فتح می‌شود .اما موضوع دوم کتاب، مربوط به دویست سال پس از قیام المقنع است که دوره سامانیان را شامل می‌شود" .صفیه "در این بخش از داستان، دختر زیبایی است که ماجرای عاشقانه‌ای را پدید می‌آورد .او خواهر زن عبدالرزاق سپهسالار خراسان است که ولیعهد سامانیان ـ منصور بن نوح ـ سخت دلباخته او می‌شود و طی آن ماجراهایی رخ می‌دهد که داستان براساس آن شکل گرفته است .
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚#معرفی_کتاب
افشین پشت میز کارش نشسته بود و فصلی از یک کتاب را که در دست نوشتن بود را مطالعه میکرد و یادش رفته بود گیلاس شربتی را که آماده کرده بود بنوشد. کتاب را کنار گذاشت و دست یازید لیوان را بردارد که برق خاموش شد. شمعی روشن کرد و به سمت آشپزخانه رفت تا شمعی دیگر روشن کند که کسی سراسیمه به در خانه کوفت. نمیدانست کیست، شاید کسی از او کمک میخواست. با شتاب به سمت در رفت و آنرا گشود. خانم جوانی به درگاه وارد شد و سلام کرد...
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
#معرفی_کتاب
جایی برای پیرمردها نیست (به انگلیسی: No Country for Old Men) رمانی است که در سال ۲۰۰۵ توسط نویسندهٔ آمریکایی کورمک مک‌کارتی نوشته شد. عنوان کتاب برگرفته از شعر سفر به بیزانس اثر ویلیام باتلر ییتس است. فیلم جایی برای پیرمردها نیست بر پایه این رمان ساخته شده‌است.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📚#معرفی_کتاب
*دختر با یک گوشواره مروارید یک رمان تاریخی است که توسط Tracy Chevalier نوشته شده است. این رمان از نقاشی مدرسه دلفت در نقاشی "دختر با یک گوشواره مروارید" الهام گرفته شده است. Chevalier یک گزارش تخیلی از ورمیر، مدل و نقاشی را ارائه می دهد. این رمان به یک فیلم ۲۰۰۳ با همان نام و یک بازی سال ۲۰۰۸ اقتباس شده است.
اکثر آثار ورمر پرتره‌هایی بود از طبقه معمولی و بورژوا در حین انجام کار یا زندگی روزمره که در میان بیش از ۴۰ اثر این نقاش هلندی، «دختری با گوشواره مروارید» تنها اثری است که با دیدی کلی شکل گرفته‌است و هیچ گونه توجهی به حرفه، مکان و زمان در سیماشناسی مدل نشده‌است. نکته دیگری که برای تقریباً ۳۰۰ سال هنوز هم در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، خودِ دختر جوانی است که از پس شانه‌اش به روبه‌رو نگاه می‌کند. در پس زمینه‌ای تیره، مبهم و با پوششی نامتعارف، این دختر جوان در هیچ محیط از پیش تعیین شده‌ای جای نمی‌گیرد.
حدس‌ها برای شناسایی این دختر بسیار گسترده بوده و همه آنها به علت عدم وجود مشخصه‌ای ویژه در صورت، لباس یا حتی محیط، در حد حدس و گمان باقی‌مانده‌است. از این میان می‌توان به ماریا ورمر (دختر بزرگ یوهانس)، مدلینا ون رویژون (دختر دوست و حامی یوهانس، پیتر ون رویژون) و مدل گمنامی که در خانه ورمر به عنوان پیشخدمت کار می‌کرد، اشاره کرد. جدای از همهٔ این تفاسیر، این اثر از معدود آثاری است که الهام بخش بسیاری از نویسندگان، نقاشان و فیلمسازان در قرنها بعد از شکل گیریش بوده‌است.
هم‌اکنون این اثر در موزه مائریتشویس در شهر لاهه نگهداری می‌شود.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📚#معرفی_کتاب
کتاب دارای شالودۀ تاریخی، افسانه ای و پندار است. زبان و شیوۀ نگارش این کتاب، نگارین و هنری و آمیخته با نثری باستانی است. کتاب سرگذشت بزرگمردی بی مانند در روزگاران تاریخ ایران باستان است که کردار، رفتار و منش والای وی را همواره در تاریخ جهان ستوده اند.

🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚#معرفی_کتاب
#نادره داستان پرفراز و نشیب زندگی تاجر پاک دل و تجدد خواهی است که در بحران اقتصادی سیاسی ناشی از جنگ اول بین‌الملل و حضور نیروهای روس و انگلیس در کشور، بر اثر دسیسه‌ چینی‌های بازاریان سنتی سود جو و در آستانه‌ی ورشکستگی قرار می‌گیرد، اما در مقابل فشار جمعی از همکاران و بستگان منفعت طلب که به منظور وصول مطالعات و تامین منافع در خطر افتاده‌ی خود او را به عضویت در شرکتی با هدف احتکار ارزاق عمومی و تن دادن به ازدواج مصلحتی خود و دخترش با افراد مورد نظر ایشان، یعنی تنها راه خروج از مهلکه ترغیب می‌کند. اما او تسلیم نشده و به راهی می‌رود که در هرگام آن با حوادث تلخ و شیرین جدیدی رو به رو می‌‌گردد که هر یک به نوبه‌ی خود وجه تازه‌ای از زندگی واقعی اقشار اجتماعی مختلف آن روزگار را به نمایش می‌گذارد.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📚#معرفی_کتاب
#درخت_تلخ
کتاب از داستا‌ن‌های کوتاه تشکیل شده است که در ظاهر مستقل هستند ولی همگی از عشق، نفرت و ترس سخن می‌گویند. نویسنده به خوبی تمام صحنه‌ها را بازسازی می‌کند، تصاویری که معمولا در شهرهای ساحلی یا حتی جزیره اتفاق می‌افتد از عشق دختر نوجوانی به درخت لیمو و پیمان بستن با آن گرفته تا مادری که به عشق پسرش حسد می‌ورزد، از پری دریایی که در آخر توهمی بیش نیست تا دختر بچه‌ای که به من درونی خود پی می‌برد و شعر می‌سراید.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚#معرفی_کتاب
این رمان داستان عشق آتشین ولی مشکل‌دار میان هیث کلیف و کترین ارنشاو است. و این‌که این عشق نافرجام چگونه سرانجام این دو عاشق و بسیاری از اطرافیانشان را به نابودی می‌کشاند. هیث کلیف کولی‌زاده‌ای است که موفق به ازدواج با کاترین نمی‌شود و پس از مرگ کاترین به انتقام‌گیری روی می‌آورد.
داستان رمان از زبان خدمتکار امارت برای مسافری به نام لاک وود تعریف شده‌است و او آن را به اول شخص روایت می‌کند.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
@ketabkhaneh2015
اينستاگرام كتابخانه مجازي👇🏿👇🏿👇🏿
https://instagram.com/p/Bj1tjEJH9uy/
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
📚#معرفی_کتاب
این رمان دربارهٔ زندگی دختری به نام جین است که در کودکی مادر و پدر خود را از دست می‌دهد و پس از ناملایماتی که از بستگان نزدیکش می‌بیند به پرورشگاه سپرده می‌شود و در محیط خشک و خشن پرورشگاه بزرگ می‌شود. او سپس با سمت معلمی به خانه‌ای اشرافی می‌رود، ارباب خانه (آقای راچستر) به تدریج به او علاقه‌مند می‌شود،[۱] ولی جین می‌فهمد که او قبلاً ازدواج کرده و همسر او که حالا دیوانه است در طبقه بالا همان خانه زندگی می‌کند. جین که دل شکسته می‌شود از خانه می‌گریزد و کشیشی با خواهرانش او را بیهوش می‌یابند و از او نگه داری می‌کنند و کشیش کم‌کم به جین علاقه‌مند می‌شود، ولی شبی (در ذهن خود) صدای راچستر را می‌شنود، سپس به دنبال او می‌رود و می‌فهمد که همسر دیوانه راچستر خانه را آتش زده و راچستر درحال نجات دادن او بینایی خویش را از دست داده‌است. سرانجام جین نزد راچستر می‌رود و با وی ازدواج می‌کند و پس از مدتی بینایی راچستر بازمی‌گردد و آنان صاحب یک پسر می‌شوند.....
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
اينستاگرام كتابخانه مجازي 👇🏿👇🏿👇🏿
https://instagram.com/p/BjwRBLTniED/
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
📚#معرفی_کتاب
#شرلی یک رمان اجتماعی در سال ۱۸۴۹ نوشته شده توسط شارلوت برونته رمان نویس انگلیسی است. رمان شرلی بعد از رمان جین ایر، دومین رمان منتشر شده از خانم برونته می باشد که با نام مستعار کورر بل منتشر شد.
رمان شرلی در یورکشایر (Yorkshire) در دوره ۱۲-۱۸۱۱ در دوران رکود صنعتی ناشی از جنگ های ناپلئون و جنگ سال ۱۸۱۲ نوشته شد. این رمان برای مقابله با ظهور مخالفت ها با تکنولوژی در صنعت نساجی یورکشایر نوشته شده است.
شهرت رمان شرلی منجر شد تا «شرلی» تبدیل به نامی زنانه شود. به شخصیت داستان که هم نام این رمان است نامی داده شده است که پدرش قصد داشت این نام را روی یک پسر بگذارد. قبل از انتشار این رمان، «شرلی» یک نام غیر معمول اما مختص مردان بود –و یک نام غیر معمولی برای زنان بود. امروزه این نام فقط مختص زنان بوده و یک نام غیرمعمولی برای مردان است.
شخصیت های رمان شرلی
چهار شخصیت اصلی با هم در تضاد هستند: دو دوست به نام های کارولین هلستون و شرلی کیلدار، و معشوقه های آن ها، دو برادر به نام رابرت و لویس جرارد مور.
رابرت جرارد مور – یک صنعتگر که کارخانه نساجی اش به خاطر جنگ غیرفعال است. درست است که او پسرخاله کارولین است اما به خاطر اینکه او از شهر آنتورپ آمده است او را خارجی می دانند. در طول رمان، رابرت مور دستگاه های اتوماتیک جدیدی که نیاز به نیروی کار کمتری دارند در کارخانه خود نصب می کند و هدف حمله معترضان به تکنولوژی قرار می گیرد.
لویس جرارد مور- برادر رابرت، که به عنوان معلم خصوصی دایی شرلی هست.
کارولین هلستون – یک زن خجالتی و غیرمطمئن و نیز عاقل و جوانی قابل، برادر زاده «رورند هلستون» و بهترین دوست شرلی.
شرلی کیلدار- یتیمی که ثروت زیادی به ارث برده بود. یک زن جوان لجباز، مستقل و مصمم.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@ketabkhaneh2015
Ещё