درود و وقت بخیر خدمت همه عزیزان و همراهان گرامی همونطور که قول داده بودم قرار شد در مورد علت سقوط ساسانیان صحبت کنیم این علت ها شامل علت های سیاسی-اقتصادی-اجتماعی-نظامی و اشتباهات اجتناب ناپذیر برخی از پادشاهان ساسانی و در آخر حمله اعراب ،در این سقوط امپراتوری، میشه
یعنی علت سقوط ساسانیان محدود به یک آیتم نمیشه بلکه شامل دلایل زیادی میشه که سعی میکنم به طور خلاصه خدمت شما عرض کنم
علت هایی که خدمت شما توضیح خواهم داد قسمت اول مربوط به علت هایی میشه که در ساختار قدرت این امپراتوری وجود داره و اما قسمت دوم مربوط به علت بعدی این سقوط یعنی حمله اعراب هست
اما نکته ایی که باید بهش توجه کنید اینه که برخی ها چه اگاهانه چه از سر بی اطلاعی تنها دلیل سقوط این امپراتوری با شکوه رو فقط حمله اعراب میدونند!!که این فرض کاملا اشتباهی هست و نشان دهنده ی گزینشی کردن بخشی از تاریخ ساسانیانه، در صورتی که حمله اعراب بعد از وقوع علت های مهمی هست که خدمتتون عرض خواهم کرد شاید تا به حال به این پرسش فکر کرده باشید که چطور ممکنه اعراب بادیه نشینی که نه تمدن درست و حسابی داشتند نه با سیستم کشور داری و شهر سازی اشنایی داشتند وجز غارت و چپاول و وحشی گری چیزی در چنته نداشتند، توانایی این رو داشته باشند که موفق بشن امپراتوری با شکوه ساسانیان رو از بین ببرند؟! این پرسش به حدی چالش برانگیز شده که برخی یاوه گویان پا رو فراتر از انصاف میذارن و سعی میکنند کل ماجرای حمله اعراب و جنایتشون پس از پیروزی بر ایرانیان رو انکار کنند!!! حمله و جنایات اعراب بعد از سقوط ساسانیان در ایران بر کسی پوشیده نیست من بارها اینجا در این کتابخانه در موردش پست های متعدد و مستند ارائه کردم
در این فروپاشی علت های زیادی نهفته اس که یکی از اونا اشتباهات برخی پادشاهان ساسانیه قطعا پادشاهان هم ممکنه اشتباهاتی در کشور داری و اصلاحات خود داشته باشند این به این معناست که پادشاهان مبرا از اشتباه نیستند،پادشاهان ساسانی ادعای پیامبری نداشتند و این اشتباهات در کارنامه هر پادشاهی ممکنه اتفاق بیوفته و کاملا طبیعیه حال علت همین اشتباهات ممکنه از حوادث پیرامونشون نشات گرفته باشه مثل جنگ های پی در پی با امپراتوری روم که البته دو طرفه بوده، میتونه از انجام یه سری اصلاحات باشه میتونه حوادث طبیعی مثل خشکسالی و بیماری ها باشه،میتونه مشکلات داخلی دربار باشه و مشکلات دیگه که در این مقدمه نمیگنجه امپراتوری ساسانیان امپراتوری پر قدرت و با شکوهی بوده که پادشاهان با لیاقت و با سیاست های عالمانه زیاد به خودش دیده اما در کل هیچ حکومتی قایم به ذات نیست و قطعا تاریخ مصرفی داره که در مورد ساسانیان هم صدق میکنه کسی که تاریخ ساسانیان رو مطالعه کرده باشه رد پای این ضعف و سستی رو در اواخر امپراتوری ساسانیان متوجه میشه
تا اینکه میرسیم به دلیل بعدی که قسمت دوم این نوشتار هست یعنی حمله و جنایات اعراب متاسفانه زمانی که امپراتوری ساسانیان در اوج زوال و مشکلات داخلی بودند اعراب در اوج اتحاد و برابری بودند و با اطلاع از همین موضوع بارها سعی کردند سواستفاده کنند،چنانچه در پست هایی مربوط به مثنی بن حارث بهش پرداختم ارائه کردن دلایل مربوط به بخش اول که شامل ساختار دولت ساسانی در اواخر این امپراتوری هست،حمله و جنایات اعراب رو توجیه نمیکنه، همونطور که میدونید حمله اعراب یک حمله ایدئولوژی بود که تبعاتش به مراتب بدتر از مشکلاتی هست که در قبل از سقوط این امپراتوری باهاش روبرو هستیم،ما اینجا با توجه به منابعی که در اختیار داریم به جنایات اعراب مسلمان در ایران هم میپردازیم نقش اعراب در این فروپاشی و همچنین جنایات اعراب مسلمان در ایران،بر کسی پوشیده نیست چه بسا اینکه اگر اعراب مسلمان نیامده بودند،دولت ساسانی میتونست با یک تحول درونی مدتی دیگه به حیات خود ادامه بده
یاد و خاطره این امپراتوری با شکوه تا قرن ها بعد در دل ما ایرانیان زنده شد و ما هرگز آن را فراموش نمیکنیم چنانچه برخی قیام ها و حکومت ها بعد از فروپاشی سلسله ساسانیان به دنبال احیای آن بودند قیام های نظیر قیام بابک خرمدین و ابو مسلم خراسانی و یعقوب لیث صفاری رو داشتیم که سعی کردند ایران رو از یوغ حکومت اعراب خارج کنند،همینطور سلسله های بعد که سعی کردند پیشینه خود رو به ساسانیان یا حتی قبل تر از اون برسانند نظیر طاهریان،صفاریان،آل بویه،سامانیان،زیاریان،باوندیان غزنویان،خوارزمشاهیان،قراخانیان
سخن رو کوتاه میکنم و ابتدا برای درک بهتر این علت ها سری به اتفاقات اواخر قرن ۷ در تاریخ ساسانیان میزنیم یعنی نقطه آغاز زوال امپراتوری ساسانیان 👇