چون دیدند اسلامشان سودی ندارد و جزیهی آنان گرفته می شود دوباره به دین پیشین خود بازگشتند!
مامورین بنی امیه برای دریافت مالیات زمین از اهل ذمه بیداد می کردند و آنچه می خواستند از آنان می گرفتند،خواه چیزی برای زمیندار می ماند یا نمی ماند، در آن روزگار زمین را می پیمودند (مساحی می کردند). و از آن رو باج می ستاندند، خواه در آن زمین کشت انجام یافته یا نیافته باشد و یکی از شرایط باج ستانی آن بود که مبلغی برای زمینداران مساعده می گذاردند که صرف حوائج لازم و اتفاقات غیر مترقبه بکنند، عجب آنکه حجاج نامه ای به عبدالملک نگاشته اجازه ی خواست همان مختصر مساعدهی باقیمانده را از زمینداران بستاند. ولی این پیشنهاد به قدری ظالمانه بود که عبدالملک آن را رد کرده به حجاج چنین نوشت: "به آنچه گرفته ای قانع باش و به باقیمانده چشم مدوز، برای این بینوایان گوشت و استخوانی باقی بگذار تا اطراف آن چربی جمع شود". ظاهرا همین فشارها پاره ای از زمینداران و روستاییان را برآن داشت که اسلام آورند و در پناه دین از بیدادگری رها شوند ولی این کار هم آنان را از پرداخت جزیه و خراج آزاد نساخت. و با آنکه از دِه ها گریختند و کشتزارهای خود را به کسان خویش واگذارده به شهرها رو آوردند و از آنان خراج بستانند!... این بیدادگری ها تنها به دست حجاج انجام نمی گرفت. یزید بن ابی مسلم والی یزید بن عبدالملک در آفریقیه و جراح در خراسان و دیگران در بلاد ماوراءالنهر نیز چنان و بدتر از آن می کردند تا آنجا که مردم سمرقند برای گزیر از پرداخت جزیه اسلام آوردند و چون دیدند اسلامشان سودی ندارد و جزیهی آنان گرفته می شود دوباره به دین پیشین خود بازگشتند.(جلد ۲ _ ص ۲۴ _ ۲۵)
مأخذ: زیدان، جرجی. تاریخ تمدن اسلام. ترجمه علی جواهرکلام. تهران امیرکبیر سال ۱۳۳۶
#ستیز_و_سازش_زرتشتیان_با_اسلام
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
https://t.center/ketabkhaFFRF