🔰✅🔰✅🔰🔰✅🔰✅🔰✅🔰✅💢#تلنگـــــــــر‼️ ✴️👇چند روز
در 🏠منزل قرنطینه هستیم؟
✴️👇حوصله مان سر رفته ؟
✴️👇 تحملمان تمام شده ؟
✴️👇خیلی خسته شدیم؟
لطفا این متن را با دقت بخوانید :
👇🏼از خاطرات خلبان لشڪری اولین نفري ڪه با سقوط هواپیما
✈️ به اسارت رفت و نه سال پس از بقیه اسرا آزاد شد درحالی ڪه هجده سال مفقود الاثر و
در انفرادی و دور از دیگر اسرای ایرانی
🇮🇷 بود و صدام هرگز نگذاشت ڪوچڪترین خبری از او و حتی زنده بودنش به خانواده برسد .
1️⃣ آن قدر اسارتش طولانی شده بود ڪه یک افسر عراقی گفته بود تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشڪیل خانواده بده!...
2️⃣ همسر شهید لشگری می گفت خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود...او اولین ڪسی بودڪه رفت و آخرین نفری بود ڪه برگشت....
3️⃣ اسیر ڪه شد پسرش علی۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشڪی بود...
🌷 وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی و او می گفت:
4️⃣ *برنامه ریزی ڪرده بودم و :
✅ هرروزیکی از خاطرات گذشته خود را مرور می ڪردم
✅ سالها
در سلول های انفرادی بوده و با ڪسی ارتباط نداشت
✅ 📖قرآن راڪامل حفظ ڪرده بود
✅ زبان انگلیسی می دانست
✅ برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود...
5️⃣ حسین می گفت:
✅ از هجده سال اسارتم ده سالی ڪه
در انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت می شدم!!
✅ بهترین عیدی ڪه این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود!
🔰 عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم....
6️⃣ *این را بگویم ڪه من ۱۲ سال
در حسرت دیدن یک برگ سبز
🍀، یک منظره بودم، حسرت ۵دقیقه آفتاب
🌞 را داشتم *اما واقعا امثال شهید لشگری برای همین مدت یڪماه ڪه تقریبا اڪثرش احتمالا برای اڪثریت ما به بطالت و خواب .... گذشت ، نمونه و الگو نیست؟
#در_خانه_میمانیم_مسافرت_نمیرویم#ڪــــرونا_را_شڪســــت_میدهیـــــم@keliyak_nur
🖍─═༅࿇༅═─
📕