سمیرا غفاری

Канал
Логотип телеграм канала سمیرا غفاری
@kanoonehsheroadabПродвигать
173
подписчика
◽سمیرا غفاری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده باد راه و رسم آزادگان جهان...


🍀🥀
تو را دوست داشتم
چنان که گویی
تو آخرین عزیزان
من بر روی زمینی

و تو رنجم دادی
چنان که گویی من
آخرین دشمنان تو
بر روی زمینم...

#غادة_السمان

@kanoonehsheroadab
از چشم‌های " توسی" هر قصه‌ می‌رسی
تا دست‌های معجزه را مهربان کنی
کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه
باید مرا به حادثه‌ای میهمان کنی

هفتاد پاره می‌شود این شعرها ولی
هر پاره‌اش به دست تو آباد می‌شود
تا از زبان معجزه ها می‌نویسمت
در من هزار پنجره فولاد می‌شود

نه از کبوترم ، نه به آهو رسیده‌ام
من از تبار گندم و سیب و نشایدم
تا ناکجای حاشیه ی بودنم بد است
از ارتداد خوشه‌ی انگور آمدم

بیراهه‌های پشت سرم را شمرده ام
هر بار شب نشین تر و تاریک‌تر شدم
هر چند بندبند خودم را دریده‌ام
اما گره گره به تو نزدیک‌تر شدم

با اینکه عمق فاجعه‌هایم زبانزد است
من را به اعتبار همین زیر و رو شدن
من را به اعتبار همین واژه‌های خیس
من را به نام هر چه که هستم صدا بزن!

زائر نبوده‌ای که بدانی چه می‌کشم
دانه به دانه بغض گلو را فشرده‌ام
ای هق هق غریب و ترک دار مشرقی
شب گریه‌هام را به حریمت سپرده‌ام

هفتاد پاره می‌شود این بغض‌ها ولی
هر پاره‌اش به دست تو آباد می‌شود

#سکینه_صالحی

آقای امام رضا جانم...
باید مرا به حادثه‌ای میهمان کنی🙏🥀

@kanoonehsheroadab
#پیامبر_اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله

🔹انا الیه راجعون🔹

فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را
که پس می‌گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را..

فَلَک می‌ریزد امشب بر سر خود، خاک عالم را
مَلَک بر اشک چشمش می‌کشد بال و پر خود را

یکی «انا الیه راجعون» روی لبش جاری‌ست
یکی با گریه می‌گیرد سر زانو سر خود را

تمام عمر رو به قبله بود و حال می‌خواهد
بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را

بزرگان گِرد او هستند و می‌چرخد به آن سمتی
که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را

علی ماند و پی کاری همه رفتند... پیغمبر،
به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را

#محمدحسین_ملکیان

@kanoonehsheroadab

.
تقدیم بہ ڪریم ابن الڪریم حسن بن علی(ع):
.
.
گمنامیِ اورا نفهـمیدند نامے هـا
هـرگز نشد آشفتہ از بے احترامے هـا

آرے نشان از داغیِ بازارِ تهـمت هـاست
وقتے ڪہ خالے میشود دورت ز عامے هـا

در مهـربانے شهـرہ بود آنقَدْر ڪہ حتی
خوردند از نان حلالِ او حرامے هـا

حتے سگے را رد نڪرد از سفرہ ے لطفش
لبخند میزد در جوابِ بے مرامے هـا

در بین شهـرے ڪہ محبت را نمے فهـمید
تنهـا "حَسَن" هـم سفرہ میشد با جُذامے هـا

من شڪ ندارم ڪامِ او با زهـر شیرین شد
زهـرے ڪہ مرهـم بود خود بر تلخڪامے هـا

#محسن_کاویانی
.

@kanoonehsheroadab
پر می‌کشم از پنجره‌ی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار در این پنجره با تو

از خستگی روز همین خواب پر از راز
کافی ست مرا، ‌ای همه‌ی خواسته‌ها تو

دیشب من و تو بسته‌ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش، همه ذرات هوا تو

بیدارم اگر دغدغه‌ی روز نمی‌کرد
با آتش مان سوخته بودی همه را تو

پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
‌ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا-تو

آزادگی و شیفتگی، مرز ندارد
حتا شده‌ای از خودت آزاد و رها تو

یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه، که یا مرگ که یا تو

وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا تو، همه جا تو، همه جا تو

پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم از همه خلق، چرا تو

محمدعلی‌ بهمنی

ارسالی مخاطب🙏🍀
مرگ هم آرامش خوبی‌ست می‌فهمم ولی

این که تا کِی در صفِ این انتظارم خوب نیست!

#محمدعلی_بهمنی
روحش شاد و یادش گرامی

#من_زنده_ام_هنوزوغزل_فکرمیکنم

https://t.center/kanoonehsheroadab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اول قلم گریست سپس دفترم گریست
 
هرچند باعث همۀ گریه‌ها غم است
اما همین که داغ تو را دید غم، گریست

مجتبی خرسندی

https://t.center/kanoonehsheroadab
قدمعلی سرامی از دوستان سیمین بهبهانی شعر وی را اینگونه توصیف کرده‌است:
«سیمین همان‌طور که نتوانست از شعر اجتماعی و غزل یکی را برگزیند و ناگزیر غزل خود را به اجتماع پیوند زد، نتوانست از میان نو و کهن نیز یکی را برگزیند بنابراین کوشید تا این دو را نیز در هم بیامیزد و این آمیزش در غزل‌های او با ظرافت صورت گرفته‌است، منتهی در غزل‌های این دو مجموعهٔ پسین، سیمین قالب را از قدما وام گرفت و محتوا و اندیشه‌ها و مضامین را از روزگار خویش. او به‌جای این‌که قالب این خشت را در آتش بیفکند و خشت نو از قالب دیگر بزند، قالب کهنه را نگه داشت؛ اما خشت نو زد، به همین دلیل غزل‌های او به غزل‌های شاعران نوپردازی همچون نادر نادرپور، فریدون توللی و سایه نزدیک‌تر است تا به غزل‌های کهنه‌سرایان این سال و زمانه.»


⚫️ ده سال پیش در چنین روزی، «نیمای غزل» به میهمانی خاک رفت.

ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دوید بیا

زبس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا

شهاب یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا

ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصه رنگ من و رنگ شب پرید بیا

به وقت مرگم اگر تازه می‌کنی دیدار
به هوش باش که هنگام آن رسید بیا

به گام های کسان می‌برم گمان که تویی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید بیا

نیامدی که فلک خوشه خوشه پروین داشت
کنون که دست سحر دانه دانه چید بیا

امید خاطر سیمین دل شکسته تویی
مرا مخواه ازین بیش ناامید  بیا

#سیمین_بانو_بهبهانی

https://t.center/kanoonehsheroadab
Channel name was changed to «در انزوا(سمیرا غفاری).»
سلام و احترام خدمت همراهان گرامی
کانال کانون شعر و ادب جشنواره ملی به "در انزوا" تغییر یافت.

از همراهی صمیمانه دوستان شاعر و شاعران دوست، ادب دوستان و فرهیختگان گرامی تا بدین لحظه سپاسگزارم...

دبیر سابق کانون "شعر و ادب" و "جشنواره ملی"

سمیرا غفاری
با دست‌خط باد در باران چه باید کرد؟
یک لحظه بغضت را مکن پنهان، چه باید کرد؟

حرفی برای لحظه‌ی آخر نگه‌داریم...
با این سکوت تلخ بی‌عنوان، چه باید کرد؟

در من غروب سرد یک پاییز می‌گرید
آذر به جان، در مهر یا آبان، چه باید کرد؟

زخمی زد و با اشک‌ خود آن را نمک پاشید
با او که هم دردست هم درمان، چه باید کرد؟

تهمینه‌وار از آینه هر بار می‌پرسم
در داستان با غیبت دستان، چه باید کرد؟

بغضی هزاران ساله دارد پرده آخر
در آخر شهنامه با ایران، چه باید کرد؟

رنجی که بردیم از غمت، بی‌قدر و قیمت نیست
جز صبر با این گنج بی‌پایان، چه باید کرد؟

در هر تفال از توکل گفتی ای حافظ
بعد از توکل؛ صاحب دیوان! چه باید کرد؟

#سمیرا_غفاری
Channel photo updated
🔸 انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی برگزار می‌کند:

🔹 مسابقه مشاعره
◾️ همراه با اهدای جوایز به نفرات برتر

📆 یکشنبه هفت آبان‌ماه
🕚 ساعت یازده ظهر

📍پارکینگ ضلع جنوبی مسجد دانشگاه
- غرفه انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی

📌 برای ثبت‌نام در مسابقه با نشانی‌های زیر در پیام‌رسان تلگرام ارتباط بگیرید:
@Rozhan_rose
@amirhosseinjafari128

🔰 #انجمن_علمی_زبان_و_ادبیات_فارسی

🆔: @ikiuadabiat
✔️نشست سیری در « سیره نبوی »
#کانون_شعر_و_ادب
#کانون_کتابخوانی

@kanoonehsheroadab
شعر اگر ازتو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد

نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد

سایه ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار اینهمه خورشید هراسان باشد

مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد

چه نیازی‌ست به اعجاز نگاهت کافی‌ ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد

فکرکن فلسفه خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد

چه کسی جزتو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیّر دهن غار حرا وا مانده

عشق تا مرز جنون رفت در این شعرمحمد
نامت از وزن برون رفت در این شعرمحمد

شأن نام تو در این شعر و در این دفترنیست
ظرف و مظروف هم اندازه‌ یکدیگرنیست

از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آن‌ سوتراز اندیشه و در را بستی

رفتی آنجاکه به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید

عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته

پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمیدانم شد

آن چه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خداچیدی و برگشتی باز

شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد

#برقعی

@kanoonehsheroadab
Telegram Center
Telegram Center
Канал