💢اوج وقاحت و ...
✍ #عبدالرضا_یعقوبیدرحالی که استان لاله پرور کشورمان یعنی
#خوزستان عزیز که علاوه بر سال ها دست و پنجه نرم کردن با غبار و طوفان، اخیراً در تشنگی و تاریکی نیز بسر می برد و مردم نجیبش بجز خدا هیچ امید دیگری ندارند، دولتمردانی که تنها وظیفه اساسی شان رسیدگی به مشکلات مردم و دردهای آنهاست، انقدر امروز
#جری و پررو شده اند که بدون هیچ دغدغه ای، در چنین موقعیت بحرانی و در ایام سوگواری مادر عصمت، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و همچنین در آستانه سالروز صدور فرمان اعدام سلمان رشدی توسط حضرت امام ره در خانه سفیر کشوری که اولین موضع را علیه فرمان امام گرفت، خارج از هر گونه عرف
#دیپلماتیک حضور می یابند و به بهانه امضاء چند قرارداد تجاری که فقط خدا میداند نفعش برای کیست و پورسانتش به چه کسی پرداخت شده در کنار زنانی بدون حجاب و همرنگ مجالس آنچنانی غربی به خوش و بش با آنها مشغول می شوند ...
انتقاد امروز من به
#دولت و دولتمردان نیست که دیگر به این دولت و مردانش ذره ای امید برایم باقی نمانده است ...
انتقاد امروز من به
#نیروهای_انقلابی و خصوصاً جبهه اصطلاحاً
#اصولگرا و قلم بدست های احتمالاً
#حزب_اللهی است که چه نشسته اید و اینگونه جری و وقیح تمام آرمان ها و آرزوهای انقلابمان را به ریشخند گرفته اند، ملت را مسخره می کنند و توی دهانمان می زنند و ما سر در برف کرده ایم و ...
وای بر ما که در مملکتی که نام مقدس
#جمهوری_اسلامی و
#ولایت_فقیه را یدک می کشد چنین به ساحت مردم، دین و حقوقشان جسارت می شود و آب از آب تکان نمی خورد ...
امروز یاد
#آوینی چه گلویم را می فشارد که اگر می بود قلم برنده تر و شکافنده تر از هر سلاح دیگری که داشت را بر سر این وقیحان ماجراجو می کوفت ...
امروز یتیمی
#قلم قلب را بدرد می آورد و غریبی امام و نایبش عرق شرم بر پیشانی هر
انقلابی دلداده می نشاند...
#ن_و_القلم_و_ما_یسطرونعبدالرضا یعقوبی
۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۵
#غریبانه@gharybane@kahfolhassan