کارزار زنان،کارزاری علیه خشونت بر زنان

#سپیده_رشنو
Канал
Политика
Бизнес
Социальные сети
Новости и СМИ
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала کارزار زنان،کارزاری علیه خشونت بر زنان
@kaarzaarПродвигать
368
подписчиков
1,93 тыс.
фото
1,3 тыс.
видео
187
ссылок
کارزار زنان،کارزاری است علیه خشونت بر زنان، کارزاری که در کنار همه ستمدیدگان علیه سرمایه داری ایستاده instagram.com/kaarzaar/ برای تماس با ادمین: @Zan1357
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴مردسالاران مزدور چه زن و چه مرد در برابر زنان با پوشش اختیاری در کوچه و خیابان و کوه و بیابان به راستی عاصی شده اند.

📌با وحشی گری باز داشت می کنند، فعالین زن هم چون #سپیده_رشنو را به ۳ سال و ۷ ماه زندان به خاطر مبارزه علیه حجاب اجباری و همراهی با خیزش ژینا که زنان نقش پیشتاز در آن داشتند، محکوم می کنند … اما نمی توانند از ادامه مبارزه زنان علیه حجاب اجباری فشرده ستم بر زن که بازتاب آن در حضور گسترده انان در اماکن عمومی با پوشش اختیاری است، جلوگیری کنند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_انقلاب_رهایی
#ترنس_کوئیر_رهایی
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#نه_به_مالکیت_بر_بدن_زن
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
برای آزادی #سپیده_رشنو و همه زندانیان سیاسی بویژه #شریفه_محمدی، #پخشان_عزیزی ، #نسیم_غلامی_سیمیاری، #عباس_دریس، #حبیب_دریس، #محمود_مهرابی، #رضا_رسایی ، #مجاهد_کورکور که در خطر #اعدام هستند، مبارزه کنیم.
📌پیشبرد این مبارزه بخش مهمی در طی کردن مسیر مبارزه در خدمت به سرنگونی انقلابی رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی و پی ریزی ساختمان دولت انقلابی آینده است.

#انقلاب
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_انقلاب_رهایی
#ترنس_کوئیر_رهایی
#نه_به_اعدام
#زنان_زندانی_سیاسی
#درهای_زندان_شکسته_باد
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سپیده_رشنو درست یک روز قبل از رفتن به زندان پیام خود را به همه در اینستاگرام و اهمیت مبارزه برای نجات جان هایی که در صف اعدام قرار گرفته اند، منتشر کرده است.

📌یک بار دیگر و در این پیام کوتاه سپیده رشنو استواری و پایداریش را در برابر ارتجاع اسلامی و در دفاع از مبارزه و مبارزین در بند و جان هایی که در خطر اعدام هستند،نشان می دهد.
#نه_به_اعدام
#زنان_زندانی_سیاسی
#درهای_زندان_شکسته_باد
#انقلاب
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_انقلاب_رهایی
#ترنس_کوئیر_رهایی
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
کارزار زنان،کارزاری علیه خشونت بر زنان
Photo
#سپیده_رشنو :
اینها تمام مدارک جرم من است.
وقتی که آن شکاف تیز تابستان در زندگی ام زخم انداخت اینها مدارک جرمِ من بود. وقتی که از کلاس درس بیرونم انداختند، اینها مدارک جرم من بود. وقتی دوباره و دوباره محاکمه شدم اینها و تنها همین موها مدارک جرم من بود. حدوداً ۱۳۶ روز است که زندگی را از اجرای احكام عاریه گرفته ام سامان هر دو هفته گاهی هر ده روز و گاهی هر هفته میآمد تهران بلکه بتواند ده روز یا یک هفته دیگر هم قرض بگیرد برای خواهرش گاهی هم زحمت به گردن آقای پناهی پور بود وکیل پرونده برای خواهرش که تمام این مدت دو ساک سیاه پر شده از خرت و پرتهای زندان را گاهی باز می کرد و چیزهایی که لازم داشت از تاریکی ساک بیرون میکشید و در دامن زندگی می انداخت این اواخر ساکها آن قدر سبک شده بود که فکر میکرد شاید دیگر زندانی در کار نباشد. برای خواهرش که نمیتوانست کاری دست و پا کند چون نمیدانست هفته دیگر ساکها چقدر سنگین یا سبک شده.

در تاریکی خانه آن چنان غرقابه در سکوت که انگار هزاران چاقو هر چه در تاریکی بود را خفت کرده بودند برای خواهرش که بالأخره بعد از چند ماه آن لاشه را برداشت و با خود به کار به کلاس و خیابان برد برای خواهرش که بر لبه تیز بلاتکلیفی ایستاده بود اما غلظت زندگی برایش کم نمیشد. آن چنان که دیروز مخلوط کنی را که برای تعمیر داده بود بعد از چند روزی تحویل گرفت. آن چنان که با خودش خنده ای کرد که کدام احمق وقتی صبح خبر اجرای حکمش را میدهند میرود تا وسایل خانه را که برای تعمیر داده پس بگیرد. امید مگر چقدر کارگر است زن؟ بار قبل تا پای چوبه رفتم و برگشتم و این دومین بار است ایستادن بر لبه تیز بلاتکلیفی تمام شد شنبه باید خودم را به زندان اوین تحویل بدهم تا که اوین آرواره هایش را باز کند و من تمام زندگی و تمام آزادی ام را ببلعد. آن هم در حالی که همچنان قسمتی از مدارک جرمم را روی کله ام دارم اینها مدارک جرم «ماست» اگر میخواهید بدن «ما» را ضمیمه پرونده
کنید.
از اینستاگرام سپیده رشنو
#انقلاب
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_انقلاب_رهایی
#ترنس_کوئیر_رهایی
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
کارزار زنان،کارزاری علیه خشونت بر زنان
Photo
🔴اولبار که به خانه ام آمدی در چارچوب در ایستاده، صدای قدم های شتابان و محکم ات که در راهرو پیچید دلم هری ریخت پایین.
بقول ما لرها “ ضِرپِ پا “ ت میامد. یعنی که گام برداشتن ات ضرباهنگی محکم دارد، سفت پا میکوبی!

ازپله ها بالا آمدی، چشم هایت برق داشت و بغض، بغل ات کردم، تن ات گرم و پرتپش بود، گونه ات را بوسیدم، نمی گرم، بوی تند ِ زندگی.....دلم هری ریخت پایین

از آنروز چهار ماه میگذرد
با هم دوستی ای عمیق را آغاز کردیم، روزها و روزها با هم وقت گذراندیم، با هم آواز خواندیم، آشپزی کردیم، خندیدیم، گریه کردیم، سفر رفتیم، با هم و از هم عکس گرفتیم....
و هر روز که با تو گذراندم بارها و بارها دلم هری ریخت پایین.

عزیز ِ من
حالا دارم بدرقه ات می کنم تا بروی زندان
و دلم توی مشت ام است.
هر روز و با هر حرکت بدن ات، راه رفتن ات، نگاه کردن ات، لمس ِ آن تپش ِ جوان ِ پر از زندگی و آن دل ِ روشن و لطیف و استوارت دلم هری ریخت پایین، و به زندگی گفتم ممنونم. ممنونم که بهم فرصت دادی با زنی دوستی کنم که چیزهای زیادی در خود دارد که مرا یاد جوجویم می اندازد. ممنون که بهم همچین فرصت نابی دادی.

سپیده ی قشنگم
استوار و روشنی، و زیبا، و سخت زیبا
نمیگویم دل قوی دار که این شب می گذرد،
می گویم ما خود این شب را به سپیده می رسانیم، بی انتظار ِ معجزه ای، با تکیه بر ذهن و جان و توان ِ خویشتن.
ما خود
این شب را
به سپیده میرسانیم
بی انتظار
با تکیه بر بینش و آزادگی مان

#نیکا_شاکرمی
#سپیده_رشنو
از صفحه اینستا گرام:#آتش_شاکرمی
#زنان_زندانی_سیاسی
#درهای_زندان_شکسته_باد
#زن_انقلاب_رهایی
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
🔴قوه قضاییه به #سپیده_رشنو اعلام کرد باید خود را برای اجرای حکم ۳ سال و هفت ماه حبس، در رابطه با پرونده ۱۴۰۱ به زندان اوین معرفی کند.

👈با وجود اینکه محکومیت شش ماهه او در پرونده دوم به جزای نقدی بدل شد، باز هم قوه قضایی فاشیست رژیم، اصرار به اجرای محکومیت تعلیقی در پرونده بی‌آرتی دارند.

📌ننگ و نفرت بر رژیم شکنجه و اعدام جمهوری اسلامی و تمامی دم و دستگاه سرکوبگرش.
#انقلاب
#ژن_ژیان_ئازادی
#درهای_زندان_شکسته_باد
#زن_انقلاب_رهایی
#زنان_زندانی_سیاسی
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
🔴 #سپیده_رشنو، که به دلیل مبارزاتش علیه حجاب اجباری، بازداشت، شکنجه و زندان را تجربه کرده است در پست اینستاگرامی خود نوشت:

👈برای ایران و مردمانش هیچ فردایی با جمهوری اسلامی وجود ندارد.
با هر مترسکی همچنان گلوله‌ها در تفنگ است. تغییر همیشه با اراده و مقاومت مردم همراه بوده و هست.

📌کارزار زنان: تغییری که بدرستی سپیده اشاره کرده، تغییری است ریشه ای که با اراده و مقاومت مردم و مهم تر آگاهی انقلابی بدست می اید.

#انقلاب
#مضحکۀ_انتخابات
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_انقلاب_رهایی
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
🛎️ما ایستاده‌ایم،
که تنها چیزی که از خود آزادی زیباتر است،
ایستادن برای آزادی‌ست.

چه جملات درست و زیبایی را #سپیده_رشنو بیان کرد.

📌📌جنگیدن برای آزادی و رهایی از هر شکل از ستم و استثمار،باعث تحول در تفکر و عمل انقلابی و ضامن پیروزی است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#به_عقب_بر_نمیگردی
#جنین_زند_آجوئی
#زن_انقلاب_رهایی
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
🔴این خنده زیبای سپیده رشنو امروز صبح جلوی زندان اوین است.
فعلن اجرای حکمش به تعویق افتاده و درخواست اعاده دادرسی پذیرفته شده است.
📌📌ما با وجود زنان شجاع و آگاهی هم چون سپیده به رویای آزادی و رهایی مان نزدیک‌تر می‌شویم

📌📌تاریخ ما زنان جسور و آگاه، تاریخ گلایه و مطالبه و در خواست از زنستیزان حاکم نیست، بلکه تاریخ مبارزه، مقاومت و زندگی برای رهایی است
#سپیده_رشنو
#زن_زندگى_آزادى
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_انقلاب_رهایی
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
کارزار زنان،کارزاری علیه خشونت بر زنان
Video
از صفحه اینستاگرام #سپیده_رشنو:
«می‌گویم چند تا ساک دستی می‌خواهم.

می‌گوید خیلی بزرگ می‌خوای؟

می‌گویم بله... اینقدر که خانواده و رفیق‌ها و خونه‌‌ام توش جا بشن.

می‌خندد. می‌گوید مگه کجا می‌خوای بری؟

می‌گویم زندان

می‌گوید مگه چیکار کردی؟

می‌گویم: ...

می‌گوید چند سال؟

می‌گویم‌ تقریباً چهار سال.

مایعِ داغی توی چشم‌هام جمع می‌‌شود و مردِ روبرو را هی کمرنگ‌تر و تارتر می‌کند. چند بار پشت هم پلک می‌زنم و داغی را هل می‌دهم توی کاسهٔ چشم و بعد مردِ روبرو دوباره واضح می‌‌شود.

-چرا نمیری خارج؟

با دهنِ بسته لبخند می‌زنم.

کجا آدم همچین ساکی پیدا می‌کند که بوی عودِ توی خانه‌اش وقتی که همه جا را برق انداخته با خود ببرد. یا صدای فرهاد، کولغانی یا ترانه‌های ابراهیم منصفی وقتی که دارد نیمروی گرمش را کنار پنجره می‌خورد. یا وقتی که دارد یک خیابان طولانی را قدم می‌زند و به دیوارهای هواخوری نمی‌خورد که مجبور شود آن چند متر را تا نیم ساعت مدام برود و برگردد. یا وقتی که همه چیزش را در خانه‌اش دارد بی این که کسی آن‌ها را ازش گرفته باشد.

فقط لباس‌ها را می‌شود در ساک بست و بقیه‌ی چیزها را باید به حافظه سپرد و با سختی زیپش را بست. قریب به یک ماه است دارم از آدم‌ها، مزه‌ها، کلمه‌ها، چهره‌ها، لبخندها و موسیقی‌ها توی ذهنم چمدان می‌بندم. تعداد چمدان‌های توی مغزم خیلی زیاد شده. بارم سنگین است.

چهرهٔ سرخ و از اشک داغ شده‌ی مادرم را از چمدانم می‌اندازم بیرون و آن لپ‌هاش که گل می‌اندازد و ماچ کردن دارد را داخل چمدان می‌گذارم. دست‌‌های خشک و پر پینه‌ی ایرج را از چمدان برمی‌دارم و خنده‌ی آخرش را می‌گذارم که چون زیاد ماچش کرده بودم از خجالت خنده‌اش گرفته‌بود و قلقلکش می‌شد.

بارم سنگین شده و شمع تولد سی سالگیم توی چمدان جا نمی‌شود.

اندکی مانده تا شرحه شرحه شدن در آن آغوشِ آخر جلوی زندان. خانواده‌ام از هم گسیخته‌اند. خواهرم تماسش را قطع کرده که پشت خط نزند زیر گریه. خودم هم طاقت صدای دوقلوها را پشت تلفن ندارم وقتی که کودکانه می‌پرسند خاله کی میای؟ و باید بگویم دارم‌ می‌روم خاله و دیگر نمی‌آیم و نمی‌گویم و همین راهِ حلقم را می‌بندد و خفه‌ام می‌کند. اندکی مانده تا همه چیز را رها کنم، پا در خونِ لختهٔ فراق بگذارم و بمانم تا هفته به هفته‌های ملاقات و روزهای تماس.

در دیالوگی که هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد می‌زنم روی شانهٔ بابام که عامو ایرج، ما شیکرٍ زندگی رو همه جا خودمون ‌می‌بریم. بعد بی این که صدایی توی محیط بپیچد کسی با صدای خودم می‌‌گوید دختر زندون تریاکه، با شیکر می‌خوای بری اون‌ تو؟»

#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_انقلاب_رهایی
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
🔴#سپیده_رشنو که به خاطر مبارزه علیه حجاب اجباری و کوتاه نیامدن از آن از جانب دستگاه سرکوبگر قضایی محکوم شده است، راهی زندان و کشیدن حبس سه سال و یازده ماه می باشد.
📌با جسارتی که سپیده تا کنون از خود نشان داده مبارزه را به اشکال مختلف در همان سیاهچال های رژیم زنستیز اسلامی ادامه خواهد داد.
📌📌آن چه که مسلم است شجاعتش به بند کشیدنی نیست، هم چنان تکثیر می‌شود تا سپیده بدمد!
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#جنین_زند_آجوئی
#زن_انقلاب_رهایی
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
🔴با تمام سختی ها، بگیر و ببندها مبارزه علیه حجاب اجباری از ۸مارس ۵۷ آغاز شد، با افت و خیز، جمعی و فردی پیش رفت، در دی ماه ۹۶ با حرکت جسورانه ویدا تعرضی شد و پس از آن از جانب پیشروانی هم چون سپیده پی گرفته شد و به جلو پرتاب شد و در #قیام_ژینا و با شعار #زن_زندگی_آزادی و پیشقروالی زنان در آن، سد نه تنها شکسته شد، بلکه حاصل اش ورود صدها زن دیگر به صحنه مبارزه شد و پرچم برافراشته شده مبارزاتی در دست گرفته شد و توسط رویا ها به پیش رانده شد.
📌📌معنای این مبارزات الهام بخش این است که در هر شهر و روستایی که هستیم با پیشبرد مبارزه علیه حجاب اجباری فشرده ستم بر زن، سد های بیشتر و بیشتری را در هم شکنیم و دستاوردهای بس عظیم تری را کسب کنیم و بر سد های شکسته شده فاتحانه بایستیم.
#8_مارس_57
#آغازگران
#ویدا_موحد
#سپیده_رشنو
#رویا_حشتمی
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_انقلاب_رهایی
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
کارزار زنان،کارزاری علیه خشونت بر زنان
Photo
زنده باد فاتحان ایستاده!

👈پست اینستاگرامی #سپیده_رشنو: با سامان داشتیم می‌زدیم‌ بیرون که راه بیفتیم سمت خرم‌آباد. سامان گفت : «پس شال نمیاری؟» گفتم نه. گفت: «اون‌جا تهران نیست، ایرج (پدرم) قاطی می‌کنه، با دلخوری میندازی سرت.» با نیشِ بازی گفتم «زن، زندگی، آزادی» که فقط برای تهران نیست. گفت: «مِه کاری وات نارم، خوت دونی و ایرج.» بعد از یازده ماه داشتم می‌رفتم خانهٔ پدری. چرا یازده ماه؟ چند ماهیش آن روزهای قبل از خبرِ تعلیقِ دانشگاه بود. ایرج فکر می‌کرد دخترش سرش را زیر انداخته، توی تهران روسری سر می‌کند و دارد درسش را می‌خواند. اصلاً به همین خاطر بود که با برگشتن به تهران بعد بازداشت اول موافقت کرده‌بود. که دخترش نه تنها سر نکرده‌بود، قید دانشگاه و درس خواندن را هم زده‌بود و آن حالت قهریِ خانواده را هم به جان خریده‌بود. بخش دومِ این یازده ماه برمی‌گردد به پروند‌ه‌‌ی دومی که فی‌الفور بعد از خبر تعلیق دانشگاه ساخته‌شد و ممنوع‌الخروجی از تهران تا حالا. شب رسیدیم. پدرم حمام بود. چند بار رفتم جلوی درِ حمام صداش کردم. ادای پشه‌ی توی مهمونی را درآوردم که: «ایرج... ایرج... » جواب نداد. بعد یازده ماه هم‌چنان قهر بود. خونم تلخ شد و انگار که از آن خونِ تلخ به اندازهٔ بُزاقی نشت کرد توی دهانم که نمی‌شد قورتش داد. سامان توی اتاق‌خواب نشسته‌بود و مادرم جلوی تلویزیون. هر دو سکوت کرده‌بودند. از حمام که آمد بیرون پریدم و با همان لختی، پوستِ خیسش را بغل کردم. لاغریِ میانسالی نشست توی بغلم.‌ ریش‌های سیاهِ حنا هندی گذاشته‌اش و کله‌ی سفیدش از هفت فرسخی داد می‌زد که هم‌چنان زندگی را دوست دارد و نمی‌خواهد سفیدیِ سال‌های زحمت از سر تا ریشش بنشیند. یک سال دوری و دلتنگی و رفتن توی نقشِ پشه، نیشش را باز کرد. راند اول به خیر گذشت. یعنی اصلاً نفهمیده بود کله‌ی من تهران تا خرم‌آباد را چه شکلی آمده. عصبانیتِ تا این‌جاش هم برای همهٔ تیترهایی بود که در شبکه‌ها دیده‌بود یا چیزهایی که مادرم ازش قایم کرده‌بود و از دهن همسایه و آشنا شنیده‌بود. فرداش از خانه می‌زدیم بیرون که برویم خانه‌ی مادربزرگم که توی روستا بود. مادرم گفت: «هوا سرده، یک کلاهی بپوش که سرما نخوری.» گردن کج کردم و خندیدم که نترس ملوک، چیزی نمی‌شه. رفتیم خانه‌ی مادربزرگم. همسایه‌‌ها با دهان باز و بعضاً لبخند زُل می‌زدند. کمی توی تخمِ چشمِ روستا چرخیدیم، به مادربزرگ سری زدیم و برگشتیم. برگشتیم و پدرم دم خانه بود. داشت با ماسه و شن و بیل ور می‌رفت. به رد چشمش که خوردیم، چشم تنگ کرد و نگاه تیز. عصبانیت دهانش را خط صافی بدل کرده‌بود. سوت راند سخت زده‌شد. داد زد سر مادرم که تو بلد نیستی به بچه‌ات بگی چطور لباس بپوشه؟ گفتم به خودم بگو. دوباره رو به مادرم داد زد یعنی تو نمی‌فهمی این‌جا روستاست و ما آبرو داریم؟ دو نفر از همسایه‌ها روی پشت‌بام بودند و شاهد دعوا. گفتم چرا به خودم نمی‌گی؟ بابام یک تهدیدی کرد رو به مادرم که بهش بگو یک چیزی بندازه روی سرش. ایرجِ شاکی بود. دوباره پشه شدم تا قبح دعوا بریزد و بقیهٔ سکانس دعوا توی خانه اکشن بخورد. شب هم قهر بود. هم با من، هم با مادرم. یک بار دیگر هم دعوا شد، بحث شد اما چیزی برای همیشه عوض شده‌بود. پذیرفته؟ نمی‌دانم. ولی دیگر می‌داند که چیزی نمی‌تواند جلوی من را بگیرد. این‌جا «دست‌به‌زانو»ست. ساد‌ه‌ روستایی در ده کیلومتریِ مرکز شهر خرم‌آباد. جایی که در مدرسهٔ دو کلاسه‌اش اولین اِنشایم را خواندم. جایی که تونلِ حجاب‌بان ندارد اما مرد‌ها و حتی خود زن‌ها، به سفت روسری‌ بستنِ زن‌ها عادت کرده‌اند. شبیه مادرم که می‌گوید احساس می‌کنم لختم. می‌گویم اولش همین‌طوری است. آدم احساس می‌کند پوست سرش باد می‌خورد بعد کم کم عادت می‌کنی. کاش مردهای همین روستا یک روز روسروی بپوشند تا شاخ دربیاورند که چرا این پارچه باید دور سرشان باشد. این‌جا دست به زانوست و گل‌افشانِ پنجم همان کوچه‌ایست که زن ۲۳ ساله‌‌ای در تاریکیِ شب با عرقِ سردی پشت گردنش از آن دوید برای آینده‌ای که یک مِه غلیظ بود. دوید برای سرزمینِ مقدسِ فردیت. که یا باید می‌ماند و تبدیل به هیئتِ زندگیِ از دست رفته‌ی غم‌انگیزی می‌شد یا می‌رفت برای زندگی و همه‌ی خسارتِ رفتن را به جان می‌خرید. این‌جا همان کوچه است و حالا زنی ۲۹ ساله بازگشته با حقیقتی که دیگر نمی‌خواهد از کسی پنهانش کند. بی این که بدود، بی این که فرار کند و بی این که بیمِ روبرو شدن داشته باشد. بازگشته تا بر چهرهٔ زادگاهش، بر چهره‌ی روستا بنویسد زنده‌باد همه‌ی سدهایی که شکستند و زنده‌باد همه‌ی سد شکنان. بنویسد زنده باد فاتحانِ ایستاده بر سدها، زنده‌باد ویداها...

#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#زن_انقلاب_رهایی
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
♦️بذر مبارزه و مقاومت ما علیه حجاب اجباری از ۸مارس ۵۷کاشته شد و نسل به نسل این بذر آبیاری شد، در دی ۹۶و حرکت شجاعانه #ویدا_موحد، جوانه زد و توسط #سپیده_رشنو ها شاخ و برگ گرفت و در #قیام_ژینا و زنان پیشرو #سقز با فریاد#ژن_ژیان_ئازادی و سراسری شدن به گل نشست و این مبارزه ادامه یافت و امروزه توسط #رویا_حشمتی ها، رایحه خوش این گل مبارزاتی در سراسر جامعه به مشام توده های ستمدیده رسیده و ارتجاع ضد زن را مستاصل تر نموده است.

📌📌مبارزه علیه حجاب اسارت بار اسلامی توسط زنان پیشرو و شجاع از یک طرف پوشالی بودن قدرقدرتی رژیم زنستیز جمهوری اسلامی را بیشتر عریان کرده و از طرف دیگر هشداریست جدی به آن دسته از مبارزینی که کماکان بر تفکر انحرافی خود مبنی بر «مساله ما حجاب اجباری نیست» پای می فشارند.
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#نه_به_مالکیت_بر_بدن_زن
#زن_انقلاب_رهایی
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
🔴شما به آگاهی و اراده‌ها باخته‌اید"

👈برای #سپیده_رشنو برای سپیده که به جرم ایستادن پای یکی از اولیه‌ترین حقوق انسانی یعنی حق انتخاب نوع پوشش به چهار سال حبس محکوم شده است. ناگفته پیداست که چهار سال اسارت سیاه تغییری در حقیقت تو ایجاد نخواهد کرد در حقیقت شجاعت و آزادگی تو، حقیقت شوریدگی و رهایی تو، کنار تو ایستاده‌ایم همراهیم و همدرد سپیده‌ی ما "زیرا که چون آفتاب فرو شود افق سرخ بماند از پس او. آنگاه سرخی برود و آن سپیدی بر پهنا بماند که برابر سپیده‌ی صبح است"
از طرف جمعی از دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشگاه هنر
#سپیده_رشنو
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#زن_انقلاب_رهایی
#مبارزه_ادامه_دارد
#دانشگاه_هنر
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
کارزار زنان،کارزاری علیه خشونت بر زنان
Photo
#سپیده_رشنو : «سروناز احمدی» از بند نسوان اوین برایم نامه ای نوشته و با صدای خودش خوانده. قلم و صدای سروناز عجیب گرم است انگار که دارد با همه ما، با تاریخ حرف می زند.
#سروناز_احمدی: سپیده عزیز نامه ها و شعرهایت بالاخره رسید. این جا ۲ آذر ماهه و هواخوری زندان و من هم با باور به این که نامه هایم بالاخره می رسند دارم برایت می نویسم ... برای زندانی نامه که می‌فرستی انگار از نو در آن هیئت ما زاده می‌شود. اینجا هربار که رفیقی از پشت تلفن می‌پرسد چیزی لازم نداری برایت بفرستیم، دلم می‌خواهد بگویم: نامه، کمی از خیالات شاعران عرب و تعداد زیادی خودنویس روان.‌ سپیده عزیز، حالا دیگر هفت‌ماهی می‌شود که اینجایم و پنج‌تا دیگر از این هفت‌ماه‌ها باید بمانم. و هروقت در حبسیه قصیده لبخند چاک‌چاک شمس لنگرودی، به آنجا می‌رسم که «اکنون رفتار زندگی یادم رفته است، اکنون درست یادم نیست کودکان چه شکلی دارند»، دلتنگی جگرخونم می‌کند.

همیشه اما کودکی در رنج و مقاومت در نزدیکی‌ات وجود دارد. برای من بیرون از اینجا، کودکان افغانستانی، کودکان کار، کودکان مبتلا به اختلالات روان و کودکان مبتلا به سرطان بودند. اینجا هم کودکان مادران زندانی و کودکان جنگ‌زده‌ای‌اند که در اخبار یک‌طرفه می‌بینمشان. بیرون از اینجا وحید بود، اینجا رونیکا هست. اینجا باید به مادرش بگویم در کتاب‌های مددکاری‌ام نوشته باید با کودک صادق بود وقتی که می‌پرسد: «مامان کی برمی‌گردی؟» باید با زبان ساده با کودک صحبت کرد. مثلا باید بگویی: «پنج تولد دیگرت که بگذرد برمی‌گردم خانه».

زندان البته که تجربه از‌دست‌دادن است، اما تمرین محکم‌گرفتن آنچه در مشتت به‌جا مانده هم هست. اینجا دارم کتاب مددکاری دیگری می‌خوانم درباره کودکان و جنگ.‌ یادم می‌دهد که به کودکان جنگ‌زده آموزش دهم چطور فرونپاشند وقتی بوی باروت، بوی بدن‌های سوخته در سرشان می‌پیچد، یا چه کار کنند وقتی ناگهان با بدن‌های کوچکشان، حس می‌کنند که الان است یک بار دیگر زیر آوار خانه‌ای دفن شوند. احساس دفن‌شدن برای هرشانه‌ای سنگین است. چه برسد به کودکی که حتی نمی‌داند مرز را چطور می‌نویسند. هیچ کودکی با مرزهایش متولد نمی‌شود.
متن کامل نامه با صدای سروناز را می توانید از طریق کانال تلگرام سپیده رشنو بشونید:

https://t.center/sepideh_rashnu
#درهای_زندان_شکسته_باد
#زن_انقلاب_رهایی
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
🔴 #سپیده_رشنو در برابر حکم چهار سال زندان توسط بیدادگاه رژیم در اینستاگرام خود نوشت:
«چهار سال حبس به خاطر داشتن مو به همان اندازه بلاهت محض است که انگار کسی را به خاطر داشتن دست یا پا زندانی کنند. فقط کاش میتوانستم به خانواده ام بفهمانم که سرافکنده نیستم رنجشان را نمیخواستم به پدرم بفهمانم که زندانی شدن دخترش مایهٔ ننگ نیست و آدمهای آن روستای ما هم دارند تغییر میکنند به خواهرم بگویم که زندانی شدن من را از دوقلوها قایم نکن بگو زندان است اما مجرم نیست پای حقوقش مانده پای آینده ای که برای آنهاست. شما هم خوشحال نباشید چهار سال اسارت سیاه نمیتواند تغییری در حقیقت ایجاد کند. شما به آگاهی و اراده ها باخته اید.»
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_حجاب_اجباری
#زن_انقلاب_رهایی
#نه_به_مالکیت_بر_بدن_زن
#رهایی_زن_رهایی_جامعه
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
🔴امروز سه‌شنبه، ۱۴ آذرماه #سپیده_رشنو بنا بر اعلام وکیل اش «میلاد پناهی پور» به سه سال و ۱۱ ماه حبس قطعی محکوم شد. به گفته وکیل سپیده تشکیل پرونده جدید او به دلیل انتشار «تصویری از خود» و اطلاع رسانی در مورد «حکم کمیته انضباطی دانشگاه الزهرا» در اینستاگرام است.
سپیده در۱۰ مهرماه امسال با انتشار عکسی از خود بدون حجاب اجباری نوشت که «با همین پوشش به همراه وکیلش در دادگاه حاضر می‌شود تا از خود دفاع کند.»
📌📌ننگ و نفرت بر جمهوری زن ستیز و سرکوبگر جمهوری اسلامی و دم و دستگاه قضایی اش!
#زنان_زندانی_سیاسی
#زن_انقلاب_رهایی
#زندان
#درهای_زندان_شکسته_باد
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
کارزار زنان،کارزاری علیه خشونت بر زنان
Photo
ساعاتی پیش #سپیده_رشنو در عکس العمل به دستگیری مجدد #توماج_صالحی در اینستاگرامش نوشت:« آن لحظه که همه ی کف زدنها، همه روی شانه زدن ها و همه لبخندها تمام میشود آن لحظه که قهرمان در روز سوم سیام یا سیصدم انزوای انفرادی تنها زانوانش را در بغل دارد آن شبی که برای هزارمین بار دلش خیابان آسمان و آغوش آشنایی را میخواهد آن لحظه که مهلت تماس تمام میشود خداحافظی شنیده نشده اش به تلفن زندان می ماسد و عزیزش «خداحافظ را نمیشنود آن لحظه ی بعد از هزار خاکریز قهرمان همیشه با یک سؤال تنهاست «ارزشش را داشت؟ اما میبیند که نمیتوانسته خودش نباشد. نمی توانسته چشمانش را روی ستم روی رنج و فقر آدمها و اسارتشان ببندد. در خط مقدم ایستاده تا دل آدمهای پشت سرش را گرم کند برای یک قدم جلو آمدن میبیند که با همه ی رنجوری و همه انزوا جوابی برای سؤالش ندارد اما میداند که هیچ اشتباهی نکرده او تنها رؤیا داشته «رؤیای ساختن یک ایران خفن و خوب

توماج، کاش صدایی در گوشت زمزمه کند که این بار هم تنها نیستی قدرت همیشه با مردم است و مردم شرافت را تنها نمی گذارند. مردمی که دسته گل سپید تو روی سپید تو را دیدند و قدرت ایستادن کنار یکدیگر را باور کردند. رؤیا و زندگی در تو ادامه دارد که تو در اسارت هم به بند کشیدنی نیستی تو آزادی تو وحشیانه آزادی.»
#درهای_زندان_شکسته_باد
#رژیم_شکنجه_اعدام
#انقلاب
#سرنگونی_انقلابی
@kaarzaar
Ещё