شهرهای نامرئی، «شهرها و خاطره. ۲»
ایتالو کالوینو
بر اساس ترجمهٔ انگلیسی ویلیام ویور
مردی که دیرزمانی بر پهنهٔ سرزمینهای دوردست تاخته است، یک روز شوق شهر را احساس میکند. او سرانجام به ایزیدورا میرسد، شهری که ساختمانهایش پلکانهای مارپیچ دارد، سنگفرششده با صدفهای دریایی مارپیچ؛ شهری که در آن تلسکوپها و ویولنهای بینقص میسازند؛ شهری که وقتی مسافرانش میان دو زن تردید دارند، ناگاه زن سومی پیش رویشان پدیدار میشود؛ شهری که جنگ خروسهایش به ورطهٔ کتککاریهای خونین قماربازان درمیغلطد. وقتی شوقِ شهر به دلش افتاده بود، به همین چیزها فکر میکرد. پس ایزیدورا شهر رویاهای اوست، اما هنوز یک تفاوت باقی است: شهری که رویایش را داشت او را به هنگام جوانی در خود جای داده بود؛ اکنون در پیرسالی به ایزیدورا رسیده است. در میدان شهر سکویی هست که مردان سالخورده بر آن مینشینند و گذر شخص جوانی را از برابر خود تماشا میکنند. او نیز در ردیف آنها نشسته است. حال، شوقها خاطراتی بیش نیستند.
▪️original title:
Le città invisibili (1972), by Italo Calvino
▪️تصویرسازی از دنیله کاستلّانو
#بریده_کتاب #هنر_تصویرسازی
@kaaghaz