⏰ به وقتِ معلوم الحالی ✍️ مزدک بهروش، فعال اجتماعی، سیاسی گنبدی
🥞 بوقت صبحانهامروز میز صبحانه مفصل و رنگارنگی را چیده بودم و در این الوانیت بدنبال
#خواصی سرشار از محتویات این سفره نیز بودم بالاخص در
#لبنیات که زینت بخش سفره مان بود اما متاسفانه میبایست با ذره بین در آن بدنبال ذرات کلسیم میگشتم که هرچه گشتم هیچ نیافتم.
🥛این روزها لبنیات شهر ما بجای کلسیم سرشار از
#سیاست زدگیست تصور اینکه یک لقمه نان و پنیر آفت و بلای جانمان بشود شاید خیلی هم دور از ذهن نباشد اما به برخی از
#دوستان هم باید گفت برادر جان حواست به اندازه لقمه ای که برمیداری باشد چرا که باید لقمه هایت را به آرامی و شمردگی مورد بلعش قرار دهی تا مبادا راه
#نفست را بند آورد . طبیبان طب
#سنتی سالهاست فریاد برمیاورند شیر و پنیر
#مُضرِ جان است حال برادر جان چه شد که شما یک شبه فهمیدید و بانگ برآوردید که هان ای مردم من دیگر لبنیات
#نخواهم_خرید و نخواهم خورد را نمیدانم اما هر چه هست نخوردن و نخریدن یک سطل
#ماست و یک قالب
#پنیر نیاز به کمپین نداشت.
🥪 شهر ما مملو از
#لقمه سازان و
#نسخه پیچانیست که اگر میل و اراده کنند لقمه و سفره ات که هیچ نسخه ات را هم خواهند پیچاند. همین الان که بندهِ ناچیز در حال
#مرقوم کردن این
#خزعبلات از نقطه نظر ایشان هستم معلوم نیست شاید با پریدن لقمه ای
#نابهنگام در راهِ گلویم درس عبرتی برای سایر یاوه گویان شوم یا شاید هم در پیِ
#اتحادی که بین
#گربه_سگهای این شهر مدتهاست شکل گرفته من هم مُلَقب به عنصری
#معلوم_الحال شوم که دیگر وضعیتم روشن است و تنها خدایِ اغنیاست که میتواند
#دادرسِ من باشد و بس.
🍚 بوقت ناهاراما معلوم الحالی و امان از معلوم الحالی که
#مواهب فراوان دارد و نامدارایَش زخم میکند جمله نامگذاران را از آن جمله است که فردِ
#معلوم_الحال فی الواقع همانطور که از ظواهر واژه اش پیداست
#باطنش نیز معلوم است و هویدا ، در واقع چیزی برای
#پنهانکاری ندارد اما آنانی که حالشان
#معلوم نیست و اساسا
#پنهان_الحال هستند چه ؟؟؟ در واقع نقطه مقابل این معلومی ات نامعلومی و پنهانکاریست که قطعا انسان عاقل میبایست تکلیفش را برای یکبار هم که شده روشن کند و بداند که بر سر یک دوراهیست برای رسیدن به اصل حالش؛که یک راه
#مقصدش هرچقدر بر همگان معلوم است و
#محرز و پوینده اش معلوم الحال اما راه دیگر راه نامعلومیست در اوجِ
#گمراهی و هر چه هست
#پنهانکاریست با چاشنی
#رانت و گاهی هم
#تبهکاری.
🍽 بوقت شامکم کم فضای شهرمان رو به
#تیرگی می رود و
#آلودگی هوایش مردمش را مسموم خواهد کرد.
#دردها و
#مسمومیتهای شهرم بسیار است و چندیست
#برده_داری رسمی معمول و عادتی مالوف در این دیار شده است ، تصور اینکه یک
#زندانی مشروط آزاد خواهد شد شاید به شرط فروختن
#انسانیت به آزاد کننده اش ، تمام استخوانهایم را همچون
#تنباکویی نیم سوز دود میکند چراکه محبوس همان محبوس است چه در زندان
#تن باشد چه
#روحش را به اسارت
برده باشند.
🔆 کاش روزی رسد تا جمله دردهای بی
#درمان را درمانی باشد و
#عزت و آزادگی باز در آسمان این
#شهر پر و بالی بزند.
🥤 لقمه آخرسفره هایمان را اگر
#برچینند و
#قلمهایمان را اگر بِشکنند به من میچسبد
#دورهمی با دوستانی که
#دردشان دردِ
#مردم است فارغ از هر خط و ربط سیاسی که با افتخار
#بوسه بر دستان خدمتگزارشان خواهم زد . حتی اگر این بودن در کنارشان به
#غایت نیش کشیدنِ تکه
#نانی باشد که به جانی ارزد.
پ.ن اول : قلمی که درد مردم را ننویسد همان به که
#بشکنندش و سفره ای که لقمه ای بی منت برای
#مردم اطعام نکند شایسته گستراندن نباشد.
پ.ن دوم :
#کرونا فرصت توبه و انابه را بدجور می گیرد گاهی قوی بودن سیستم ایمنی هم کارساز نخواهد بود.
#من_یک_معلوم_الحال_هستم#خیرین_دوربینی#برده_داری#ویروس_کرونا#لقمه_بی_منتt.center/jorjanbidar