گویی گماشتهست بلایی او
بر هر که تو دل بر او بگماری
#پیروز فقط یک تولهیوزِ خوشعکسِ خوشخرام نبود، بلکه نماد امید و تابآوریِ ایران بود. او در
#بهار یکی از تلخترین و سیاهترین سالهای
#ایران از ایران متولد شد و نماد
#امید شد و در
#زمستان همان سالِ سیاه تلف شد و مصداق
#ناامیدی شد؛ این تولهیوزِ طفلک انگار همهٔ مولفههای مادرش و وطنش ایران را دارد: متولد ایران، خالقِ امید، ابتلا به رنج و سرانجام ظهورِ
ناامیدی، و انگار آغازی نو با باردار شدنِ دوبارهٔ مادرش ایران.
همین است که این تولهیوز برای ما ایرانیها عزیز شد. انگار او ایران بود، انگار خودِ ما بود، امیدش امیدواریِ ما بود و رنجش رنجِ ما، آن هم نه فقط رنجِ امروزِ ما، بلکه رنجِ دیرینهٔ ما ایرانیان. و برای بیان رنج دیرینهٔ ایران، چه سخنگویی بهتر از
#رودکی ؟
بخوانیم از رودکیِ هزار سال پیش، که انگار برای ایرانِ امروز گفته است:
ای آنکه غمگنی و سزاواری
وندر نهان سرشک همی باری
هموار کرد خواهی گیتی را؟
گیتیست، کی پذیرد همواری؟!
مُستی مکن، که ننگرد او مُستی
زاری مکن، که نشنود او زاری
شو، تا قیامت آید زاری کن
کِی رفته را به زاری باز آری؟
آزار بیش بینی زین گردون
گر تو به هر بهانه بیازاری
گویی گماشتهست بلایی او
بر هر که تو دل بر او بگماری
ابری پدید نی و کسوفی نی
بگرفت ماه و گشت جهان تاری
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگمردی و سالاری
#جویا_معروفی @jooyamaroofi1