Смотреть в Telegram
اگر این قبیله حَقّند، ز حق فرار کردم همه عمر گر ستودم، همه را قمار کردم به جز از سیاهکاری، به جز از تباهکاری چه برآید از شبِ تار، که انتظار کردم؟! همه کشتگانِ از قهر - اگر چه بی‌شمارند - * همه را یکان‌یکان در دلِ خود قطار کردم: چه گروهِ نوجوانی ...، چه امیدِ نیمه‌جانی دو هزار بار لعنت به امیدوار کردم! شب و تیشه و تبر را، تب و تُندر و خطر را به سپیده دادم و روشنی احتکار کردم! دو هزار بار نفرین به ستمگران و آخر همه را حواله با گُردهٔ روزگار کردم! اگر این قبیله صُبحند، منِ سپیده‌باور شبم‌ و ... خوشا شبی را که من اختیار کردم! *این دو را پرچم به سوی شهر برد کشتگانِ قهر را نتوان شمرد (مولانا جلال‌الدین) #جویا_معروفی طرح از #هادی_حیدری @jooyamaroofi1
Telegram Center
Telegram Center
Канал