رنگت روخدااااایی‌ کن

#حکایتهای‌پندآموز
Канал
Логотип телеграм канала رنگت روخدااااایی‌ کن
@jomalate10rishteriПродвигать
11,22 тыс.
подписчиков
34 тыс.
фото
10,2 тыс.
видео
2,98 тыс.
ссылок
کانالی برا رسیدن به اندیشه برتر @seyyedz ادمین
📙📘📗📕📒📔📓📗📕

⚜️
#حکایت‌های‌پندآموز⚜️

#اگربدكنى‌به‌خودكنى

✳️در عهد رسالت پیامبر(ص)
چون اين آيه فرود آمد كه:
💥انْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُمْ وَ اِنْ اَسَأْتُم فَلَها💥
⬅️اگر كار نيك به جاى آوريد براى خود انجام داده ايد و اگر كار بد انجام بدهيد به خود باز می گردد.

✳️ يكى از ياران رسول خدا نظر به جمال اين معنى انداخت و شب و روز اين آيه را می خواند. يكى از جهودان را بروى حسد آمد و آتش حسد در نهاد او افروخته گشت و گفت: باش تا من اين كار را بر خلق ظاهر كنم.

🍘پس قدرى حَلوا بساخت و زهر در آن تعبيه كرد و بدان مرد داد تا آن را بخورد.
🏝 مرد آن را بستد و به صحرا برون آمد.دو جوان را ديد كه از سفر می آمدند و اثر سفر در ايشان ظاهر گشته، آن صحابى ايشان را گفت: نان و حلوا رغبت داريد؟
گفتند: بلى.
مرد نان و حلوا پيش ايشان بنهاد. در حال بخوردند و بيفتادند و بمردند.

♻️آن خبر به مدينه افتاد، او را بگرفتند و پيش پیامبر(ص)آوردند. رسول خدا(ص) از وى پرسيد:
⁉️آن نان و حلوا را از كجا آوردى؟ گفت: فلان زن جهود داده است.
آن زن را بطلبيدند، چون بيامد، آن دو جوان را بديد و هر دو پسران او بودند كه به سفر رفته بودند.
👈🏻 زن جهود در دست و پاى رسول خدا(ص) افتاد و گفت: صدق اين مقامت مرا معلوم شد كه من اگر چه بد كردم با خود كردم، و آن به من بازگشت و تحقيق معنى اين آيه بدانستم.

📚چهل داستان از عظمت قرآن
♡••♡••♡••♡••♡
@jomalate10rishteri
#رنگت‌روخداااایےکن☝️
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
📙📗📕📒📓📔📘📗📕

⚜️
#حکایتهای‌پندآموز⚜️
#توشه‌بردوش‌به‌سوی‌آخرت!

✍️زهری می‌گوید: در شبی تاریک و سرد، حضرت 🍀لی بن حسین علیهما السلام را دیدم که مقداری آذوقه به دوش گرفته، می‌رود.

⁉️عرض کردم: - یابن رسول الله! این چیست، به کجا می‌برید؟

🍀حضرت علیه السلام فرمودند: - زهری! من مسافرم. این توشه سفر من است. می‌برم در جای محفوظی بگذارم (تا هنگام مسافرت دست خالی و بی توشه نباشم! )
🔹 گفتم: - یابن رسول الله! این غلام من است، اجازه بفرما این بار را به دوش بگیرد و هرجا می‌خواهی ببرد.

🌹فرمودند: - تو را به خدا بگذار من خودم بار خود را ببرم، تو راه خود را بگیر و برو با من کاری نداشته باش!

✴️زهری بعد از چند روز حضرت را دید، عرض کرد: - یا بن رسول الله! من از آن سفری که آن شب درباره اش سخن می‌گفتید، اثری ندیدم!

🌹حضرت فرمودند: - سفر آخرت را می‌گفتم و سفر مرگ نظرم بود که برای آن آماده می‌شدم!

سپس آن حضرت هدف خود را از بردن آن توشه در شب به خانه‌های نیازمندان توضیح دادند و فرمودند:👇
- آمادگی برای مرگ با دوری جستن از حرام و خیرات دادن به دست می‌آید.
📚بحار، جلد ۴۶، صفحه ۶۵

#فقرارافراموش‌نکنیم
♡••♡••♡••♡••♡
@jomalate10rishteri
#رنگت‌روخداااایےکن☝️


#حکایتهای‌پندآموز

🔴مشیت الهی یا مجازات و مکافات


مردی از پدر پیر خود به‌ سختی مراقبت می‌کرد و کاملا ناز او را می‌کشید تا مبادا عاق شود.
پسرش از او پرسید:
پدر! به یاد دارم که خودت همیشه می‌گفتی که پدرم مرا از تحصیل بازداشت و مرا به کارگری فرستاد و ریشۀ تمام مشکلات من٬ نادانیِ پدرم بود که نگذاشت تحصیل کنم؛ با این‌که درس‌خوان بودم.
حال تو چرا چنین پدر خود را مورد محبت و مراقبت قرار می‌دهی؟!

مرد تبسمی کرد و گفت: آیندۀ هیچ‌کس٬ جز بر خدا بر هیچ احدی معلوم نیست. پسرم! حرف‌های تو درست است،
ولی من فکر روزی را می‌کنم که شاید چنین پیر شوم و در بستر بیماری بیفتم،
آن روز دوست ندارم لحظه‌ای از ذهنم بگذرد که اگر به پدرم خدمت کرده بودم چنین گرفتار نمی‌شدم. تحمل آن را ندارم.


دوست دارم اگر مانند پدرم بیمار شدم یقین کنم که خواست و مشیت خدا بوده است نه مجازات و مکافات عمل بد من که به‌ خاطر خدمت نکردن به پدرم است و اگر خدمت می‌کردم چنین نمی‌شدم.
📚 مجموعه حکایتهای پندآموز
 
↶【به ما بپیوندید 】↷
♡••♡••♡••♡••♡
@jomalate10rishteri
#رنگت‌روخداااایےکن☝️
📙📘📗📕📒📔📓📗📕

⚜️
#حکایت‌های‌پندآموز⚜️

#اگربدكنى‌به‌خودكنى

✳️در عهد رسالت پیامبر(ص)
چون اين آيه فرود آمد كه:
💥انْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُمْ وَ اِنْ اَسَأْتُم فَلَها💥
⬅️اگر كار نيك به جاى آوريد براى خود انجام داده ايد و اگر كار بد انجام بدهيد به خود باز می گردد.

✳️ يكى از ياران رسول خدا نظر به جمال اين معنى انداخت و شب و روز اين آيه را می خواند. يكى از جهودان را بروى حسد آمد و آتش حسد در نهاد او افروخته گشت و گفت: باش تا من اين كار را بر خلق ظاهر كنم.

🍘پس قدرى حَلوا بساخت و زهر در آن تعبيه كرد و بدان مرد داد تا آن را بخورد.
🏝 مرد آن را بستد و به صحرا برون آمد.دو جوان را ديد كه از سفر می آمدند و اثر سفر در ايشان ظاهر گشته، آن صحابى ايشان را گفت: نان و حلوا رغبت داريد؟
گفتند: بلى.
مرد نان و حلوا پيش ايشان بنهاد. در حال بخوردند و بيفتادند و بمردند.

♻️آن خبر به مدينه افتاد، او را بگرفتند و پيش پیامبر(ص)آوردند. رسول خدا(ص) از وى پرسيد:
⁉️آن نان و حلوا را از كجا آوردى؟ گفت: فلان زن جهود داده است.
آن زن را بطلبيدند، چون بيامد، آن دو جوان را بديد و هر دو پسران او بودند كه به سفر رفته بودند.
👈🏻 زن جهود در دست و پاى رسول خدا(ص) افتاد و گفت: صدق اين مقامت مرا معلوم شد كه من اگر چه بد كردم با خود كردم، و آن به من بازگشت و تحقيق معنى اين آيه بدانستم.

📚چهل داستان از عظمت قرآن
♡••♡••♡••♡••♡
@jomalate10rishteri
#رنگت‌روخداااایےکن☝️
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
📙📗📕📒📓📔📘📗📕

⚜️
#حکایتهای‌پندآموز⚜️
#توشه‌بردوش‌به‌سوی‌آخرت!

✍️زهری می‌گوید: در شبی تاریک و سرد، حضرت 🍀لی بن حسین علیهما السلام را دیدم که مقداری آذوقه به دوش گرفته، می‌رود.

⁉️عرض کردم: - یابن رسول الله! این چیست، به کجا می‌برید؟

🍀حضرت علیه السلام فرمودند: - زهری! من مسافرم. این توشه سفر من است. می‌برم در جای محفوظی بگذارم (تا هنگام مسافرت دست خالی و بی توشه نباشم! )
🔹 گفتم: - یابن رسول الله! این غلام من است، اجازه بفرما این بار را به دوش بگیرد و هرجا می‌خواهی ببرد.

🌹فرمودند: - تو را به خدا بگذار من خودم بار خود را ببرم، تو راه خود را بگیر و برو با من کاری نداشته باش!

✴️زهری بعد از چند روز حضرت را دید، عرض کرد: - یا بن رسول الله! من از آن سفری که آن شب درباره اش سخن می‌گفتید، اثری ندیدم!

🌹حضرت فرمودند: - سفر آخرت را می‌گفتم و سفر مرگ نظرم بود که برای آن آماده می‌شدم!

سپس آن حضرت هدف خود را از بردن آن توشه در شب به خانه‌های نیازمندان توضیح دادند و فرمودند:👇
- آمادگی برای مرگ با دوری جستن از حرام و خیرات دادن به دست می‌آید.
📚بحار، جلد ۴۶، صفحه ۶۵

#فقرارافراموش‌نکنیم
♡••♡••♡••♡••♡
@jomalate10rishteri
#رنگت‌روخداااایےکن☝️


#حکایتهای‌پندآموز

🔴مشیت الهی یا مجازات و مکافات


مردی از پدر پیر خود به‌ سختی مراقبت می‌کرد و کاملا ناز او را می‌کشید تا مبادا عاق شود.
پسرش از او پرسید:
پدر! به یاد دارم که خودت همیشه می‌گفتی که پدرم مرا از تحصیل بازداشت و مرا به کارگری فرستاد و ریشۀ تمام مشکلات من٬ نادانیِ پدرم بود که نگذاشت تحصیل کنم؛ با این‌که درس‌خوان بودم.
حال تو چرا چنین پدر خود را مورد محبت و مراقبت قرار می‌دهی؟!

مرد تبسمی کرد و گفت: آیندۀ هیچ‌کس٬ جز بر خدا بر هیچ احدی معلوم نیست. پسرم! حرف‌های تو درست است،
ولی من فکر روزی را می‌کنم که شاید چنین پیر شوم و در بستر بیماری بیفتم،
آن روز دوست ندارم لحظه‌ای از ذهنم بگذرد که اگر به پدرم خدمت کرده بودم چنین گرفتار نمی‌شدم. تحمل آن را ندارم.


دوست دارم اگر مانند پدرم بیمار شدم یقین کنم که خواست و مشیت خدا بوده است نه مجازات و مکافات عمل بد من که به‌ خاطر خدمت نکردن به پدرم است و اگر خدمت می‌کردم چنین نمی‌شدم.
📚 مجموعه حکایتهای پندآموز
 
↶【به ما بپیوندید 】↷
♡••♡••♡••♡••♡
@jomalate10rishteri
#رنگت‌روخداااایےکن☝️
📙📘📗📕📒📔📓📗📕

⚜️
#حکایت‌های‌پندآموز⚜️

#اگربدكنى‌به‌خودكنى

✳️در عهد رسالت پیامبر(ص)
چون اين آيه فرود آمد كه:
💥انْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُمْ وَ اِنْ اَسَأْتُم فَلَها💥
⬅️اگر كار نيك به جاى آوريد براى خود انجام داده ايد و اگر كار بد انجام بدهيد به خود باز می گردد.

✳️ يكى از ياران رسول خدا نظر به جمال اين معنى انداخت و شب و روز اين آيه را می خواند. يكى از جهودان را بروى حسد آمد و آتش حسد در نهاد او افروخته گشت و گفت: باش تا من اين كار را بر خلق ظاهر كنم.

🍘پس قدرى حَلوا بساخت و زهر در آن تعبيه كرد و بدان مرد داد تا آن را بخورد.
🏝 مرد آن را بستد و به صحرا برون آمد.دو جوان را ديد كه از سفر می آمدند و اثر سفر در ايشان ظاهر گشته، آن صحابى ايشان را گفت: نان و حلوا رغبت داريد؟
گفتند: بلى.
مرد نان و حلوا پيش ايشان بنهاد. در حال بخوردند و بيفتادند و بمردند.

♻️آن خبر به مدينه افتاد، او را بگرفتند و پيش پیامبر(ص)آوردند. رسول خدا(ص) از وى پرسيد:
⁉️آن نان و حلوا را از كجا آوردى؟ گفت: فلان زن جهود داده است.
آن زن را بطلبيدند، چون بيامد، آن دو جوان را بديد و هر دو پسران او بودند كه به سفر رفته بودند.
👈🏻 زن جهود در دست و پاى رسول خدا(ص) افتاد و گفت: صدق اين مقامت مرا معلوم شد كه من اگر چه بد كردم با خود كردم، و آن به من بازگشت و تحقيق معنى اين آيه بدانستم.

📚چهل داستان از عظمت قرآن
♡••♡••♡••♡••♡
@jomalate10rishteri
#رنگت‌روخداااایےکن☝️
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
📙📗📕📒📓📔📘📗📕

⚜️
#حکایتهای‌پندآموز⚜️
#توشه‌بردوش‌به‌سوی‌آخرت!

✍️زهری می‌گوید: در شبی تاریک و سرد، حضرت 🍀لی بن حسین علیهما السلام را دیدم که مقداری آذوقه به دوش گرفته، می‌رود.

⁉️عرض کردم: - یابن رسول الله! این چیست، به کجا می‌برید؟

🍀حضرت علیه السلام فرمودند: - زهری! من مسافرم. این توشه سفر من است. می‌برم در جای محفوظی بگذارم (تا هنگام مسافرت دست خالی و بی توشه نباشم! )
🔹 گفتم: - یابن رسول الله! این غلام من است، اجازه بفرما این بار را به دوش بگیرد و هرجا می‌خواهی ببرد.

🌹فرمودند: - تو را به خدا بگذار من خودم بار خود را ببرم، تو راه خود را بگیر و برو با من کاری نداشته باش!

✴️زهری بعد از چند روز حضرت را دید، عرض کرد: - یا بن رسول الله! من از آن سفری که آن شب درباره اش سخن می‌گفتید، اثری ندیدم!

🌹حضرت فرمودند: - سفر آخرت را می‌گفتم و سفر مرگ نظرم بود که برای آن آماده می‌شدم!

سپس آن حضرت هدف خود را از بردن آن توشه در شب به خانه‌های نیازمندان توضیح دادند و فرمودند:👇
- آمادگی برای مرگ با دوری جستن از حرام و خیرات دادن به دست می‌آید.
📚بحار، جلد ۴۶، صفحه ۶۵

#فقرارافراموش‌نکنیم
♡••♡••♡••♡••♡
@jomalate10rishteri
#رنگت‌روخداااایےکن☝️


#حکایتهای‌پندآموز

🔴مشیت الهی یا مجازات و مکافات


مردی از پدر پیر خود به‌ سختی مراقبت می‌کرد و کاملا ناز او را می‌کشید تا مبادا عاق شود.
پسرش از او پرسید:
پدر! به یاد دارم که خودت همیشه می‌گفتی که پدرم مرا از تحصیل بازداشت و مرا به کارگری فرستاد و ریشۀ تمام مشکلات من٬ نادانیِ پدرم بود که نگذاشت تحصیل کنم؛ با این‌که درس‌خوان بودم.
حال تو چرا چنین پدر خود را مورد محبت و مراقبت قرار می‌دهی؟!

مرد تبسمی کرد و گفت: آیندۀ هیچ‌کس٬ جز بر خدا بر هیچ احدی معلوم نیست. پسرم! حرف‌های تو درست است،
ولی من فکر روزی را می‌کنم که شاید چنین پیر شوم و در بستر بیماری بیفتم،
آن روز دوست ندارم لحظه‌ای از ذهنم بگذرد که اگر به پدرم خدمت کرده بودم چنین گرفتار نمی‌شدم. تحمل آن را ندارم.


دوست دارم اگر مانند پدرم بیمار شدم یقین کنم که خواست و مشیت خدا بوده است نه مجازات و مکافات عمل بد من که به‌ خاطر خدمت نکردن به پدرم است و اگر خدمت می‌کردم چنین نمی‌شدم.

📚 مجموعه حکایتهای پندآموز
 
↶【به ما بپیوندید 】↷
@jomalate10rishteri
#رنگت‌روخداااایےکن☝️
📙📘📗📕📒📔📓📗📕

⚜️
#حکایت‌های‌پندآموز⚜️

#اگربدكنى‌به‌خودكنى

✳️در عهد رسالت پیامبر(ص)
چون اين آيه فرود آمد كه:
💥انْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُمْ وَ اِنْ اَسَأْتُم فَلَها💥
⬅️اگر كار نيك به جاى آوريد براى خود انجام داده ايد و اگر كار بد انجام بدهيد به خود باز می گردد.

✳️ يكى از ياران رسول خدا نظر به جمال اين معنى انداخت و شب و روز اين آيه را می خواند. يكى از جهودان را بروى حسد آمد و آتش حسد در نهاد او افروخته گشت و گفت: باش تا من اين كار را بر خلق ظاهر كنم.

🍘پس قدرى حَلوا بساخت و زهر در آن تعبيه كرد و بدان مرد داد تا آن را بخورد.
🏝 مرد آن را بستد و به صحرا برون آمد.دو جوان را ديد كه از سفر می آمدند و اثر سفر در ايشان ظاهر گشته، آن صحابى ايشان را گفت: نان و حلوا رغبت داريد؟
گفتند: بلى.
مرد نان و حلوا پيش ايشان بنهاد. در حال بخوردند و بيفتادند و بمردند.

♻️آن خبر به مدينه افتاد، او را بگرفتند و پيش پیامبر(ص)آوردند. رسول خدا(ص) از وى پرسيد:
⁉️آن نان و حلوا را از كجا آوردى؟ گفت: فلان زن جهود داده است.
آن زن را بطلبيدند، چون بيامد، آن دو جوان را بديد و هر دو پسران او بودند كه به سفر رفته بودند.
👈🏻 زن جهود در دست و پاى رسول خدا(ص) افتاد و گفت: صدق اين مقامت مرا معلوم شد كه من اگر چه بد كردم با خود كردم، و آن به من بازگشت و تحقيق معنى اين آيه بدانستم.

📚چهل داستان از عظمت قرآن

@jomalate10rishteri
#رنگت‌روخدایی‌کن 👆
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄