🔷🥷🏾ترانهای بمناسبت سالگرد قیام خونین آبان ۹۸ «خاطرات آبانی» به رنگ خون زاهدان و ایذه و بانه
🔸هنوز روی زخم رد پای ترکش هست!
هنوز توی جسم من یه روح سرکش هست
هنوز شوق قلهها تو کولهپشتیمه
چه باک از تلاطمی که در کمرکش هست
چکیدهٔ عبور من چکاندن ماشهاست
ضرورت مسلسلی که جای درکش هست…
جشن تولدم تو کوچههای آبان بود
شمع شدم که آب شم برای پروانه
گذاشتم که شعلهور بشم تو تاریکی
بجای فوت کردن خودم غریبانه
چکیدم از تنم میان شهرها جاری
به رنگ خون زاهدان و ایذه و بانه
دلم دریای آتیشه
که هی دیوونهتر میشه
میخام پایان غمها باشم میتونم
دارم فردا رو میبینم
گل فریادو میچینم
یه روز آزاد از خواب پامیشم میدونم
🔸گلو و تار عنکبوت، نه نمیذارم
دوباره بختک سکوت، نه نمیذارم
دوباره دفن معدنِ امید در معدن
برای قوت لایموت، نه نمیذارم
تنِ شریف مزرعه و ردِ سُمهای
گرازهای لات و لوت، نه نمیذارم
دلم دریای آتیشه
که هی دیوونهتر میشه
میخام پایان غمها باشم میتونم
دارم فردا رو میبینم
گل فریادو میچینم
یه روز آزاد از خواب پامیشم میدونم