Смотреть в Telegram
🍂 ■گریزان از باران دست‌ام را بگیر وگرنه خواهم افتاد وگرنه تک‌تکِ ستاره‌ها خواهند افتاد اگر شاعرم، اگر مرا می‌شناسی می‌دانی از باران می‌ترسم اگر چشم‌های‌ام را به ‌یاد آوردی دست‌ام را بگیر وگرنه خواهم افتاد وگرنه مرا، باران مرا با خود خواهد بُرد اگر شب‌ها صدای تپشی را شنیدی با تشویش و پریشانی از باران می‌گریزم از منطقه‌ی «سارای بورنو» عبور می‌کنم اگر شب باشد و ماهِ سپتامبر باشد و خیس شده باشم اگر مرا ببینی شاید درک‌ام نکنی و دل‌گیر شوی و پنهانی گریه کنی اگر من تنها باشم و اشتباه کرده باشم دست‌ام را بگیر وگرنه خواهم افتاد وگرنه مرا، باران مرا با خود خواهد بُرد ■شاعر: #آتیلا_ایلهان [ Attilâ İlhan / ترکیه، ۲۰۰۵-۱۹۲۵ ]برگردان: #مجتبا_نهانی 📕●از کتاب: #از_بین_تمام_آبی‌ها (معرفیِ جریان‌های شعری و شاعرانِ جریان‌ها) به کوششِ #ابوالفضل_پاشا و #علی_رضا_شعبانی / #نشر_کتاب_هرمز / چ اول ۱۴۰۲ #جهان_شعر_و_ترجمه 🍂|🆔 @jahan_tarjome
Telegram Center
Telegram Center
Канал