💢«نان و
#نمک»
💢خاطره ای هست که هرگاه به یادم می آید وجودم را به آتش میکشد.
در کار تدارکات ، در تمام سالهای جنگ ، نیرویی را ندیدم که در منطقه ای که ما تدارک میکردیم دست پخت اکیپ را نخورده باشد. اما یک شب در عملیات کربلای پنج توی شلمچه همه ی نیروها ، چه آنها که تو محور عملیاتی بودند-حتی آنها که در سنگرهای کمین بودند- و چه آنها که در مقرها بودند، همه چلوکباب چنجه خوردند الا یک نفر! آن هم کسی نبود جز فرمانده ی مهندسی رزمی جهاد تهران؛ شهید ملا آقایی!
آخر شب بود که از خط آمد به مقر شهید جاوید. زواره معاونش از او پرسید آیا شام خورده ای ؟ وقتی پاسخ داد:
- نه.
انگار سیخ داغی را توی قلب من فرو بردند.
زواره از من پرسید :
- آیا غذا مانده است؟
با شرمندگی گفتم :
- نه .
گفت :
- اگر از مواد گوشت چیزی مانده، به اندازه یک سیخ کباب درست کن، اگر بوی کباب هم بپیچد اشکالی ندارد، چون همه کباب چنجه خورده اند.
شرمنده تر گفتم:
- هیچ چیز نمانده است.
آن شب حاج ملا در نهایت تواضع در سنگر فرماندهی نشست و به تأسی از مولایش علی ابن ابی طالب (علیه السلام) نان و
#نمک خورد.
📚 اکیپ حاج هادی (خاطرات ایثارگران جهاد پشتیبانی ورامین)
📖 صفحه ۳۳۶ (خاطره از خود حاج هادی)
#مدیریت_جهادی#جهاد_سازندگی #پشتیبانی_مهندسی_جنگ_جهاد#سنگرسازان_بی_سنگر #پ_م_ج_ج #روحیه_جهادی #مرکز_تحقیقات_الشریف #سیمرغ #سیمرغ_علم_و_فناوری#تجربه_نگاری_مدیریت_جهادی#تجربه_نگاری_مدیریت_جهادی_در_جهادسازندگی .: گروه جهادی روح الله :.
(دانشگاه صنعتی امیرکبیر)
➡ @jahadirouhollah ⬅