اثر برگزیده مسابقه
#به_صرف_لبخند۳ 🎙 صدای سرود عزیزم حسین ۲ تمام فضای اتاق رو پر کرده بود، بچه ها دور و برمون نشسته بودن و با شور و شوق در حال نقاشی کشیدن با موضوع امام حسین(ع)بودن. فضا فضای خیییلی دلچسبی بود و آدم دوست نداشت چشم از بچه ها برداره.
✨دوتا دختر کوچولو دو سمتم نشسته بودن که یکیشون کوچیک تر از اون یکی بود. دختری که کمی بزرگ تر بود، حرم امام حسین رو نقاشی میکرد و دختر کوچیک تر هم زیرزیرکی نقاشی دوستش رو کپی میکرد و هرچی دوستش میکشید اون هم سریع میکشید.
👀 اخر نقاشی، راحله اسمش رو بالای برگش با سلیقه تمام نوشت. دوستش هم که زیرزیرکی کپی میکرد، ناغافل حتی اسم راحله رو هم کپی کرد.
🙈 من برگشتم سمتش و گفتم: خاله اسم شما هم راحله است؟
😅 گفت: نه خاله اسم من زینبه
گفتم: عهههه خاله پس چرا اسم خودت رو ننوشتی؟
زینب که تازه متوجه اشتباهش شده بود، سریع پاک کن رو گرفت و پاک کرد. بعدم به جاش بزرگ نوشت (زینب).
برگشتم و بهش گفتم: خاله میدونی زینب اسم چه کسیه؟
گفت: نه خاله نمیدونم.
بهش گفتم: عزیزم، (زینب) اسم خواهر امام حسین ه.
تا اینو گفتم با چشمای گرد و متعجب برگشت سمتم و بلند گفت: خااااله یعنی من خواهر امام حسینم؟!!!
😳وقتی اینو گفت نمیدونستم تعجب کنم یا بزنم زیر خنده.
😄 گفتم: نه خاله! حضرت زینب چون یک خانم خیییلی مهربون و خوب بودن و مامان بابای شما هم دوست داشتن دخترشون مثل حضرت زینب یک خانم خیلی خوب بشه اسم ایشون رو روی شما گذاشتن. شما هم باید قول بدی که همه تلاشت رو بکنی که مثل ایشون بشی، باشه خاله؟
بعد از اینکه اینو شنید یه لبخند شیرین زد و گفت: باشه خاله. قول میدم
😇🔵#جهاد_قلم✏️🟡#جهاد_روایت 🗣🟢#به_صرف_لبخند_۳🙃اینبار نوبت من و توست تا
#لبخند_بسازیم❤️🇮🇷 @jahadi_mums