'
🪴🌙'°..
جشن تولد يكی از دوستانمان بود
با جهاد تصميم گرفتيم با هم بریم
و براش كادو بخريم ..
🎁🌸من به جهاد يكی از بهترين پاساژ ها
رو برای خريد معرفی كردم که به آنجا
بريم اما جهاد مخالفت كرد و از من
خواست كه به يكی از مغازه ها برای
خريد كردن بريم ..
وقتی رسيديم ديدم كمی چهرش
درهم رفت و سرش پايين بود...
ازش سوال كردم اتفاقی افتاده؟
گفت دلم ميگيره وقتی جوونا رو
اينجوری ميبينم ديدم نگاهش به آن
سمت خيابان رفت ..
چند دخترو پسر مشغول شوخی باهم
و حركات سبكانه ای بودند ...
💔!
دستش رو روی شانه ام گذاشت
وگفت برويم...
به داخل مغازه رفت وسريع چيزی
برای هديه انتخاب كرد و برگشتيم.
در داخل ماشين سرش پايين و زياد
حرف نميزد مگر اينكه من باهاش صحبت
ميكردم و اون پاسخ میداد ..
♥️⃟
🔗¦↫
#جہادشناسے✨''قسمت¹
|
💭jihadmughniah|