برای ۴ دی روز بزرگداشت پرچمدار و پدر شعر فارسی (رودکیِ جان)
سرگشته و گنگ و مات برگشت امیر
بی آنهمه سور و سات برگشت امیر
ِآن روز که دلتنگ بخارا بودیم
با شعر تو از هرات برگشت امیر
*
آن روز شکوه لحظهها را دیدیم
ما رنگ ِ خداییِ صدا را دیدیم
از پنجرهی بستهی چشمت در شب
ما معجزهی سبز خدا را دیدیم
*
چون ماه ، به سمت آسمان برگشتیم
چون سرو ، به باغ و بوستان برگشتیم
با نغمهی رود بیکرانت ای مرد
ما تا لبِ جوی مولیان برگشتیم
*
تو آینه را دوباره جاری کردی
با نغمهی رود بیقراری کردی
تو سرو بلند فارسی را هر روز
با شعر و ترانه آبیاری کردی
*
این سرو بلند و شاد مدیون تو است
این شعر پر از نماد مدیون تو است
هرچند پیافکند بنایی چون کوه
فردوسی پاکزاد مدیون تو است
*
در کوه هنوز هم صدایت باقیست
پژواک تمام لحظههایت باقیست
در سنگترین نشانههای تاریخ
دیدیم هنوز رد پایت باقیست
*
گل داده جهان فارسی بعد از تو
روشن شده جانِ فارسی بعد از تو
هر روز پر از گزارههای عشق است
دستور زبان فارسی بعد از تو
*
با تو غزل و سرود جاری شده است
بغضی که شکسته بود جاری شده است
آموی زلال فارسی در این دشت
از جانب پنجرود جاری شده است
*
حالا غزل و ترانهها رویاییست
موسیقی رودخانهها رویاییست
از دشت سرخس ، تا خجند و پروان
چون شعر تو ، عاشقانهها رویاییست
***
خوش باش که خار سیمها گل شده است
این مرز ، بدل به جاده و پل شده است
نام همهی ِ برادران جانی
تهران و دوشنبهجان و کابل شده است
موسی عصمتی
لینک پیوستن به کانال اشعار
#موسی_عصمتی 👇https://t.center/braillehayenagozir