صنعت دامپروری و فلسفه اخلاق متاخرهادی حکیم شفایی✍چرا وگانها از نوشیدن شیر حیوانات پرهیز میکنند و بجای آن،
شیرهای گیاهپایه مینوشند؟ بطور طبیعی، شیر هر حیوان، خوراکِ نوزاد آن حیوان است. اما به نظر میرسد انسان تنها موجود روی سیاره زمین است که نسبت به نوشیدن شیر حیوانات دیگر،
عادت تاریخی دارد. شاید طرح غیراخلاقی بودن نوشیدن شیر حیوانات، در نگاه اول عجیب و غیرعادی جلوه کند اما علت این تصور، این است که عموم انسانها از فرایند تولید شیر در صنعت لبنیات، ناآگاهند. اگر این فرایند برای انسانها بطور مستند شرح داده شود، دست کم غیراخلاقی بودن آن، ارزش اندیشیدن خواهد یافت.
در دامپروریها، که محیطی هستند مصنوعی و ساخت بشر، گاوهای ماده را
عامدانه و بطور مصنوعی باردار میکنند تا بدن این حیوانات شیر تولید کند. شاید قابل باور نباشد اما عموم انسانها تحت تاثیر تبلیغات تجاری شرکتهای لبنی، تصور میکنند که شیر بطور طبیعی و در تمام طول سال و بدون نیاز به بارداری، در بدن گاو ماده موجود است! اما واقعیت تلخی در این میان هست که انسانها از آن غافلند. شیر، خوراکِ خدادادی و طبیعی نوزاد هر حیوان است و تا زمانی که گاو باردار نشود شیری در کار نیست.
صاحبان سودجوی دامپروریها و شرکتهای لبنی، (آگاهانه یا نااگاهانه) در محیطی ساختگی و کارخانهای، گاو ماده را به زور باردار میکنند تا گاو تولید شیر را آغاز کند. پس از بارداری و زایمان، در همان هفتههای نخست، گوساله را در حالی که در کنار مادر در آرامش است به زور از مادر جدا میکنند و بدین ترتیب، فشار روانی و اضطراب غیرقابل تصوری را به مادر و نوزاد وارد میسازند. نوزاد را با مواد مصنوعی تغذیه میکنند و شیر مادرِ جداافتاده از فرزند را برای فروش به انسانها، وارد فرایند آمادهسازی و بستهبندی مینمایند. این فرایند باردارسازی اجباری و سپس جداسازی نوزاد از مادر، تا زمانی که گاو ماده در اثر ضعف و پوکی استخوان، رنجور نشده است بارها تکرار میگردد. گاوها حیواناتی بسیار عاطفی و خانوادهمحور هستند لذا جداسازی مادر و نوزاد، بدون تردید، مصداق آزار روانی هر دو حیوان است.
فلسفه اخلاق متاخر، با رویکردهای گوناگون، مساله اخلاقی بودن یا نبودن بهرهکشی از حیوانات را به بحث گذارده است. در هستهی این مباحثات اخلاقی، واقعیات علمی علم تغذیه و روانشناسی حیوانات، نقش مهمی را ایفا میکنند. یکی از این واقعیات،
اصل ضرورت است و واقعیت دیگر،
اصل توانایی ادراک در حیوانات. اصل ضرورت این مساله را مطرح میسازد که آیا در هر مورد از بهرهکشی از حیوانات، ضرورتی حیاتی وجود دارد یا خیر. در این مورد بحث، آیا مصرف شیر حیوانات برای انسان، ضرورت حیاتی دارد؟ اگر این پرسش را بدون مقدمات بنیادین، از عموم جامعه پزشکی و بهداشتی بپرسید احتمالا پاسخی که خواهید شنید آری است! اما مشکل اینجاست که عموم جامعه پزشکی و بهداشتی نیز یک
نهاد است و هر نهاد، در چهارچوب
مفروضات و رویهها و عادات فکری و پارادایم سنتی خاصی حرکت میکند و میاندیشد. در واقع، عموم جامعه پزشکی نیز متاثر از
مفروضات رایج خود است. اما اگر با بیان مقدمات فلسفی بنیادینِ بحث و استناد به کتب علمی تغذیه مجددا این پرسش را پیش رو بنهید که آیا مواد معدنی و ویتامینها و عناصر حیاتی موجود در شیر حیوان، در محصولات غیرحیوانی نیز به وفور یافت میشود یا خیر بسیار بعید خواهد بود که جامعه پزشکیِ متعهد به علم و اخلاق علمی، این واقعیت علمی را انکار کند. از سوی دیگر، اصل توانایی ادراک، در سطوح مختلف برای جانوران یک اصل علمی روانشناختی و زیستشناختی است. لذا عموم جانوران دارای
سیستم عصبی (جانداران حسمند)، در سطوح مختلف، توانایی درک رنج روانی یا درد جسمی را دارند.
فلسفه اخلاق متاخر، مبتنی بر دو اصل ضرورت و اصل توانایی ادراک، درباره انواع بهرهکشی از حیوانات، داوری میکند. بر مبنای این دو اصل بنیادین، هر گونه اسارت، بهرهکشی، تولید و مصرف شیر حیوانات توسط انسان، در یک حکم کلی فلسفی و فارغ از موارد استثناییِ احتمالی، امری است غیراخلاقی و مستلزم توقف فوری. این حکم کلی در مورد سایر محصولات مبتنی بر شیر نیز صادق است.
#وگنیسم#اصل_ضرورت#اصل_توانایی_ادراک#عادت_تاریخی#پارادایم_مرسوم_فکری#جانوران_حساس#جامعه_پزشکی@IranVEG