✍ #خودکشی : مرگ به مثابه رسانه جمعی /
#ایمان_معمار@IranSociology💢 سال ها از زمانی که
#دورکیم با بررسی یک عمل به ظاهر فردی به نام خودکشی و پیوند آن با ساختارهای اجتماعی، قدرت تحلیلی جامعه شناسی را به دیگران نشان داد می گذرد. البته بررسی های
دورکیم بیشتر معطوف به دنبال کردن تغییرات در نرخ خودکشی به عنوان دماسنج بدنه اجتماعی بود و در تحقیقات او خودکشی با طناب دار یا با اسلحه، هر دو در حد یک "عدد" باقی می ماندند. به همین جهت چیزی که برای او حایز اهمیت بود کمیت خودکشی و نه کیفیت آن بود. وضعیت "آنومی " ای که
دورکیم برای تبیین خودکشی ارائه کرد در زمان خود تا حد زیادی توانست علل خودکشی را با ارتباط دادن به انسجام و انتظام اجتماعی تبیین کند. اما وضعیت آنومیک دورکیمی به هیچ وجه نمی تواند به این سوال پاسخ دهد که چرا عده ای به جای خودکشی در منزل ، یک مکان عمومی را برای این کار انتخاب می نمایند؟
شاید پاسخ این سوال را باید در این جمله مک لوهان جست و جو کرد که «رسانه، خود پیام است» هدف مک لوهان از این عبارت سعی در نشان دادن این مطلب بود که فرم رسانه از اساس تاثیرگذارتر از محتوایی است که به ظاهر عرضه می کند. طبق این نظر برای بررسی تاثیر یک رسانه مثل شبکه های اجتماعی بر جامعه، نباید به سراغ محتوای رد و بدل شده در آن ها بلکه باید به بررسی خود ساختارهای فنی و قابلیت های موجود در آن ها پرداخت.
خودکشی های اخیر در تهران و شهرهای دیگر را می توان از جمله "خودکشی های پیام رسان" نامید . به این معنا که رساندن پیام به دیگران برای فرد خودکشی کننده مهمتر از حتی اصل خودکشی است و اگر مکان مناسبی برای خودکشی یافت نشود این امر می تواند تا یافتن به زمان و مکان مناسب که قابلیت رسانه ای شدن داشته باشد تعویق یابد. در حقیقت همان طور که رسانه خود پیام است اینجا خودکشی خود پیام است و محتوای خودکشی که نیستی و مرگ است در درجه دوم اهمیت قرار دارد.استفاده از تمام قابلیت یک رسانه برای به اوج رساندن تاثیر آن بی شباهت به تصویربرداریهای داعش از کشتارهای خود نیست. در حقیقت کارکرد مرگ از پایان بخشیدن به یک زندگی تبدیل به رساندن پیامی به دیگران می گردد. اینجا مرگ بیشتر از این که هدف باشد وسیله است. فرد خودکشی کننده به خوبی آگاه است که خودکشی او در یک مکان عمومی در زمان کوتاهی سوژه تمامی شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن های مختلف ارتباطی می شود و صحنه مرگ او به وسیله دهها تلفن همراه ثبت می گردد. او هدف خاصی از انتخاب "استدیو خبری" خود دارد و اگر مثلا پل میرداماد را به جای یکی از پل های محل زندگی اش انتخاب می کند نه صرفا تصادفی که بلکه کاملا آگاهانه است . شاید حتی دلیل انتخاب روشنایی روز برای خودکشی های پیام رسان اخیر توجه به نورمناسب برای ضیط فیلم و عکس بوده باشد. اما علت انتخاب این فرم از خودکشی چیست؟
@IranSociologyبرای پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که علت خودکشی از دلیل انتخاب نوع و مکان محل خودکشی امری متمایز است که نمی توان هیچ کدام را به دیگری تحویل داد.همچنین تقلیل نوع خودکشی به رسومات و یا عادت های جا افتاده نیز نمی تواند کمکی به روشن تر شدن این رفتار داشته باشد. چرا که شاید بتوان در مورد خودسوزی زنان خرم آباد از سنت خودسوزی پیش بستگان همسر یاد کرد اما به طور قطع مسلم در مورد شهر تهران هیچ رسم و آیین از پیش تعیین شده ای در باره حلق آویز شدن از پل میرداماد یا پل های مشابه وجود ندارد!
زندگی امروز زیر سلطه برساخت گرایی رسانه های جمعی و اجتماعی است. تفاوت امر مهم از امر غیر مهم و نحوه چیدمان عناصر نظام ارزشی یک فرد یا جامعه بستگی به آن چیزی دارد که رسانه ها و شبکه های اجتماعی تعیین می کند و نه آن چیزی که ممکن است در حقیقت ضروری و مهم باشد. واقعیت غیر رسانه ای یک واقعیت بی ارزش است و این مطلبی است که اکثر افراد جامعه با توجه به تجربه زیسته و از سرگذراندن رخدادهای مثل انتخابات و موج های تلگرامی و توییتری کمابیش از آن باخبرند. در چنین وضعی اکثر افراد جامعه سعی دارند تا خود را رسانه ای کنند. شبکه اجتماعی اینستاگرام و رشد روزافزون آن خود مدعای عطش اقشارمختلف جامعه به این رسانه ای شدن روزمره است. تصمیم به رسانه ای شدن نتیجه دانستن اهمیت رسانه ای شدن است.
#مارکس معتقد بود
#انقلاب محصول اعتراض طبقه ای است که هیچ چیز برای از دست دادن ندارد به جز زنجیرهایش ، در این شکل خودکشی های پیام رسان را هم می توان آخرین اعتراض افرادی دانست که هیچ چیز برای از دست دادن ندارند به جز مرگ خودخواسته شان!
@IranSociology