Смотреть в Telegram
🔻https://www.isna.ir/news/1402092215790/%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%B4%D8%A7%D9%85%D9%84%D9%88 آدونیس و ایران #یدالله گودرزی علی احمد سعید اِسبر (آدونیس) شاعر، پژوهشگر و اندیشمندِ نامدار و معاصر دنیای عرب است، او یکی از تاثیرگذارترین شاعران و پژوهندگان خاورمیانه بوده و همواره در هاله ای از هیاهو و جنجال می زید. با توجه به بستر های مطالعاتی و نوشتاری و شاعرانه وی، می توان علی احمدسعید را ترکیبی از شفیعی کدکنی و الف. بامداد دانست. وی شاعری است دلبسته و دلباخته به اسطوره و اندیشه، از این روی حتی فرنام (تخلص) خویش را" ادونیس" یکی از اسطوره های جهان باستان برگزیده است. در واقع عشق او به اسطوره سبب شده تا نامی اسطوره ای نیز برای خویش برگزیند که به معنای رستاخیز حیات و بازگشت زندگی است. علی احمد سعید اِسبر(ادونیس) در سال 1930 میلادی در قصبۀ قصابین در حوالی شهر لاذقیه سوریه زاده شد، او تحصیلات خود را در سوریه و لبنان پی گرفت و سرانجام دانشنامه دکترای خویش را از دانشگاه قدیس یوسف (سن ژوزف) لبنان دریافت کرد. زندگی دشوار آدونیس از وی، شاعر و اندیشمندی سرکش ساخت و وی همچون جستجوگری بی فرجام و بی سرانجام، دلباخته ی نوگرایی و سرکشیدن به بسترهای اندیشگی و وادی های فکری گوناگون شد. چالش های فراروی انسان خاورمیانه ای و رویارویی او با شورش و یورش فرهنگِ غربی وی را به تاملات عمیقی فراخواند و ادونیس کوشید تا راهی از میانه ی این دو جریانِ خروشان" سنت و تجدد" بیابد و بکوشد در این راستا رهگشایی و روشنگری کند، از این روست که در آثار اندیشه ای او این دو قطبی دیده می شود، سنت و تجدد، ایستایی و پویایی، صوفیسم و سورئالیسم. از طرفی دیگر آشنایی او با میراث عارفان و صوفیان، وی را که دنبال دیگرگونه دیدن و دیگر گونه اندیشیدن بود به این سو کشانید و وی کوشید پیوندی میان آثار صوفیه و خوانش های مدرن امروز و سبک ها و نحله های فکری و ادبی معاصر برقرار کند. ادونیس دلدادگی ویژه ای به میراث ادبی و عرفانی ایران دارد. در سفرآذر 1384 خود به ایران می گوید: حافظ و سعدی دو ستاره درخشان در تاریخ و ادبیات ایران زمین است که آوازه آنها جهان را فرا گرفته است. ما آوازه ی شیراز را از راههای دور شنیده ایم و از آن الهام گرفته ایم. ادونیس دلبستگی عمیقی با میراث صوفیه که عمدتاً خاستگاهی ایرانی دارد برقرار کرده است، وی حتی نامی شاعرانه و ایرانی برای خویش برگزیده با عنوان" مهیار دمشقی" که برگرفته از شخصیتی رازآلود، شاعر و جستجوگرِ ایرانی است با نام مهیار دیلمی که در دیلم گیلان زاده شد اما به سفرهای پرشماری رفت و در بغداد می‌زیست و در شعرهایش به تبار ایرانی خود می‌بالید. مهیار دیلمی از نوابغ شعر است و عرب ها او را از بزرگترین شعرای ادب خویش می‌دانند. مضامین اشعار وی علاوه بر مدیحه‌ها و تغزلات، دربردارنده ی مسائل کلامی شیعه‌ است. دیوان وی در چهار جلد بارها چاپ شده‌است. مهیار، شاعر و شخصیت متهم به شعوبیگری در عصر عباسی است، او از یکی از بخشهای شمال ایران برخاسته و آیین زردشتی داشته است، سپس گرایش شعوبی می یابد و عطش دانستن، وی را به شهرها و سرزمینهای مختلف می کشاند و سرانجام از بغداد سر در می آورد. مهیار دیلمی در سال ۴۲۸ ق در بغداد وفات یافت. ادونیس به دنبال " خلاف آمد عادت" است و افرادی که چنین بوده اند محبوب این شاعر شوریده هستند،" حلاج" ، " مهیار" ، "زریاب" ، " نِفَّری" و ... که همه تباری ایرانی دارند و برخاسته از تصوف که به قول دکتر نصراله پورجوادی از برساخته های ایرانیان است. در شعر"سوگِ حلّاج" با وام گرفتن از شاعر و سالک ایرانی حلاج چنین می گوید: قلمِ نيشدارِ سبزِ تو! قلم مویی که در رگهایش شعله های آتش دمیده شده تاریخِ ما، رستاخیزِ نزدیکِ ما و مرگِ ما را شکل می دهد. زمانه می خواهد روی دستانت دراز بکشد و آتشی که در چشمانِ توست آنقدر فراگیر است که تا آسمان قد کشیده است؛ برای پَسامدگانِ دور همراهِ پژواک و مرگ و یخبندان دراین سرزمین چیزی بجا نمی مانَد به جز تو و حضورت ای شاعرِ رازها و ریشه ها "مهیار" شخصیتی تاریخی است که ادونیس با بازسازی وی، آن را نمادی برای خویش ساخته است و وجهی اسطوره ای به او بخشیده است. مهیار نمادی است برای سرکشی در برابر سرکشان. ادونیس خود را همزادی از مهیار می داند، از این رو خویش را "مهیار دمشقی" نام می نهد و یکی از مهمترین آثار خویش را به نام او سند می زند" ترانه های مهیار دمشقی"، هر دوی آنها جستجو گرند، هر دو سرزمینشان را ترک گفته اند، مهیار از ایران و مهیار دمشقی از دمشق. در شعری می گوید: [ادامه 👇]
Telegram Center
Telegram Center
Канал