در پی انتشار کلیپ دو دقیقهای از سخنرانی استاد گرانقدر و برجسته حقوق کیفری ایران، جناب آقای دکتر حسین آقایینیا، برخی نقدها و استدلالهای حقوقی از سوی مخاطبان، پیرامون نظر ارائه شده استاد مطرح و ارسال شد. در این پست، نقد ارسال شده توسط استاد گرامی جناب آقای دکتر حسن پوربافرانی، عضو محترم هیأت علمی دانشگاه اصفهان، عیناً و بدون دخل و تصرف، منتشر میشود.
پیش از پرداختن به این نقد، توجه به سه نکته ضرورت دارد:
۱. کلیپ دو دقیقهای منتشر شده، بخشی از سخنرانی ۲ ساعته استاد دکتر حسین آقایینیا با موضوع «تعامل فرآیند کیفری با عدالت کیفری» به تاریخ دیماه سال ۱۳۹۰ است.
۲. عنوان «رابطه میان تفسیر به نفع متهم و فرهنگ» از محتوای این کلیپ دو دقیقهای و صرفاً برای همین کلیپ برداشت شده است و همانطور که ذکر شد، سخنرانی ایشان عنوان دیگری داشته است.
۳. مطالب منتشر شده در صفحات مجازی
موسسه مطالعاتی بشیریه، لزوماً بیانگر مواضع
موسسه نیست و سعی بر آن است تا فرصتی برای تبادل اندیشه فراهم شود.
🖋️نقد دکتر پوربافرانی:
«نقدهایی بر فایل تصویری استاد آقایینیا با عنوان "رابطه میان تفسیر به نفع متهم و فرهنگ"
پیرو مباحثی درباره سخنان استاد آقایینیا در گروهی حقوقی و پیشنهاد همکار فاضل و گرانقدرم دکتر
بشیریه عزیز و ضمن ادای احترام به استاد آقایینیا، مطالب ذیل را به عنوان ایرادهای وارده بر فایل سخنرانی ایشان مطرح میکنم. بدیهی است این نقد فقط مربوط به مطالب فایل است و شخصیت استاد آقائینیا و حتی منش و رفتار ایشان همواره محترم است.
اما ایرادها:
۱. جناب استاد در فرضیه خود یعنی؛ "عدم جواز تفسیر به نفع متهم به جهت مشکلات بغرنج فرهنگی"، وجود این مشکلات را مفروض گرفتهاند! این مشکلات در چه تحقیق یا پژوهشی ثابت شده است؟
۲. به فرض اثبات، آیا این مشکلات فقط در حوزه تخلفات رانندگی (بخش بسیار ناچیز از حوزه حقوق کیفری و عمدتا جرایم غیرعمدی) مدنظر استاد است یا همانگونه که از عنوان سخنرانی برمیآید، همه حوزههای حقوق کیفری اعم از جرائم علیه مالکیت، امنیت، اشخاص و... مدنظر است؟ و در این صورت ذکر شاهد مثال تنها از حوزه تخلفات رانندگی، نوعی استقرای ناقص (و خلاف منطق استدلال) نیست؟
۳. به فرض اثبات، این مشکلات تنها دامنگیر شهروندان است یا شامل مدیران و سیاستهای جنايي تقنینی، قضایی و اجرائی از جمله در حوزه خودرو، جادهها (که شاهد مثال ایشان است)، تورم کیفری، جرمانگاریهای فاقد مبنای منطقی، مجازاتمحوری، امنیتگرایی و غیره هم میشود؟
۴. باز در فرضیه ایشان ارتباط بین سنگینی مجازات و بازدارندگی آن مفروض گرفته شده است در حالی که چنین نیست و عکس آن صادق است. نمونهها و قرائن و آمارها در این خصوص کم نیست. ر.ک. کتاب وزین تکرار جرم دکتر غلامی.
۵. منظور از عدم جواز تفسیر به نفع متهم، به جهت مشکلات فرهنگی، عدم جواز اعمال اصول دیگر تفسیری چون "تفسیر مضیق" و "منع توسل به قیاس" هم هست یا خیر؟
۶. اگر پاسخ سوال بالا از نظر استاد مثبت باشد که ظاهرا چنین مینماید، نتیجه طبیعی آن نقض اصل بنیادین قانونی بودن جرم و نقض سخن مطلق، بدون استثنا (عکس آنچه در قانون آمده) و متواتر پیامبر (ص) مبنی بر: "ادروا الحدود بالشبهات"، است. آیا این نقض را میپذیرند یا راهکاری برای عدم نقض آن دارند؟
۷. باز به فرض اثبات این مشکلات، آیا این مشکلات، خاص ایران است و اگر خاص ایران نیست چرا اندیشمندان آن کشورها شبیه نظریه استاد را پیشنهاد نکردهاند و در سیاست جنايي قضایی آنها اعمال نشده است.
۸. باز به فرض اثبات این مشکلات، آیا با توسل به "تفسیر به ضرر متهم"، آنها رفع میشود؟ یا برای رفع آنها کار فرهنگی لازم است؟
۹. آیا این فرضیه برای یک نظام متورم کیفری با وجود جرمانگاریهای بیمبنا و مصنوعی و قضات بعضا مجازاتمحور، به مثابه هدیه شمشیر به مجازاتمحوران (هرچند اندک) برای استفاده علیه شهروندان مجرم (ولی دارای حقوق و کرامت انسانی) نیست و به انسان محوری مدنظر آموزههای فقهی و مورد استقبال نظامهای حقوقی انسانمحور لطمه نمیزند؟
۱۰. در حوزه تخلفات رانندگی بهتر نیست به جای تشویق به اعمال سیاست جنایی قضایی سختگیرانه، به تحلیل جرمشناختی قضیه پرداخته و به جای نهیب زدن بر مجرمی که احیانا خودش هم تحت سیطره عوامل جرمزای دیگر (مانند اتومبیل فاقد کیفیت و جاده خراب) است و یا متزلزل کردن قواعد عقلی و شرعی منطق حقوق کیفری، برطرف کردن عوامل جرم را از خودروسازان و نهادهای حکومتی مسئول دیگر نظیر وزارت راه، وزارت صمت، مجلس و غیره بخواهیم؟»
___
#موسسه_مطالعاتی_بشیریه@bashiriyehins