https://t.me/iranianlls/6377#معرفی_فیلم_حقوقی Alzheimer
«آلزایمر» محصول ۱۳۸۹ ایران است و به داستان زنی به نام «آسیه» میپردازد که ادعا شده بیست سال پیش همسرش «امیرقاسم» را در تصادف منجر به سوختگی از نوع درجه سه از دست داده، اما اکنون ادعا مینماید مردی که به دلیل بیماری آلزایمر، گذشته را در خاطر ندارد، همان امیرقاسم است که از ابتدا فوت نکرده، بلکه زنده بوده است.
فیلم به خوبی دلایل اثباتی مانند شهادت شهود و اماراتی مانند نظریه کارشناسی را به چالش میکشد. برای مثال در صحنهای از
فیلم، ضابط نیروی انتظامی به آسیه اطلاع میدهد آزمایش DNA شخص آلزایمری، با دختر آسیه همخوانی ندارد و زمانی که روحانی محل، بیاعتنایی آسیه به جواب آزمایش و اصرار او بر ادعایش را میبیند، میگوید: «همشیره، مگر جواب آزمایش را نشنیدی. پس این سند و مدرک به چه درد میخوره؟» و آسیه پاسخ میدهد: «سند و مدرک مال کسی هست که شک داره، نه من که با چشمهای خودم امیرقاسم را میبینم (و یقین دارم).»
پیشتر گفته شده بود در حقوق ما، مطالعات قابل قبولی پیرامون حقوق اثباتی صورت نگرفته است (ر.ک. تحلیل
فیلم حقوقی «وکیل لینکلنسوار»)؛ در حالیکه ادبیات فقهی ما در این زمینه غنی و مستعد بهرهوری است. برای نمونه در علم اصول فقه، دو اصطلاح «حکم» و «موضوع» از یکدیگر تفکیک گردیدهاند؛ حکم تکلیفی وجوب، نماز را واجب میکند و حکم وضعی لزوم، بیع را لازم مینماید. آثار مترتب بر این دستهبندی را میتوان در متون فقهی یافت، اما این تقسیمبندی به حقوق موضوعه راه نیافته و چندان که حقوقدانان ما در تألیفات
حقوقی، به بررسی «احکام»
حقوقی پرداختهاند، توجه متناسبی نسبت به «موضوعات» نداشتهاند و شاید به همین دلیل است که جنبههای انتزاعی حقوق ما بر سایر جنبهها غلبه دارد؛ موضوعی که مرزبندی میان «تحلیل
حقوقی» و «ادعای اثباتنشده» را دشوار مینماید؛ در حالیکه در حقوق کامنلایی (که در ریشه، اشتراکاتی چند با فقه اسلامی ما دارد) قواعد
حقوقی و رویه قضایی قابل توجهی در ارتباط با «موارد
موضوعی پروندهها» (Facts of the cases) شکل گرفته است. یکی از آثار مترتب بر این بحث آن است که بعضاً ملاحظه گردیده در فقه اسلامی، حکم، تابعی از موضوع بوده و با تغییر موضوع (ولو به طور جزئی) حکم آن نیز تحت تأثیر قرار گرفته است (برای مثال ر.ک. آیه ۱۸۴ سوره بقره)؛ در حالیکه این انعطاف به حقوق موضوعه ورود پیدا نکرده است. برای مثال، برای دو موضوع، یکی جانی که با داروی خوابآور، مجنیعلیه خود را به آرامش ابدی هدایت میکند و دیگری جانی که از طریق یک شکنجه تدریجی طولانی مدت، مرگ زجرآوری را برای مجنیعلیه خود رقم میزند، حکم واحد و ثابتی در نظر گرفته شده است (شاید با این استدلال که انگیزه ...). به نظر میرسد توجه به موارد موضوعی مسأله، تا حدی از میزان انحراف و خطای ادله اثبات دعوا کاسته، همچنین به غنای حقوق اثباتی کمک میکند. اینک به منظور تلطیف بحث، به ذکر لطیفهای مبادرت میورزد:
- بازپرس: جناب متهم، شما خجالت نمیکشید، هفتهای یک مرتبه دستگیرتان کرده، به دادسرا میآورند؟
- متهم: جناب بازپرس، شما باید بیشتر خجالت بکشید که کل روزهای هفته را در دادسرا به سر میبرید!
#سعدی_ابراهیمزاده@iranianlls