انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

#پوزیتیویست‌ها
Канал
Религия и духовность
Блоги
Образование
Юмор и развлечения
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@iranian_antitheistsПродвигать
853
подписчика
1,4 тыс.
фото
283
видео
1,64 тыс.
ссылок
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران

✫ نگاهی به اندیشه‌های #فریدریش‌نیچه در نقد دین (۷)


★ نقد آموزه‌های کانونی #متافیزیک (۱)

اگر از رابطه‌ی تفکر #نیچه با اندیشه فیلسوفانی چون افلاطون، ارسطو، دکارت، لایبنیتس، کانت، هگل و نیز #پوزیتیویست‌ها و #پدیدارشناسان بپرسیم، باید اذعان کنیم که #نیچه به این سنخ فیلسوفان تعلق ندارد. #نیچه فلسفه به مفهوم سنتی آنرا که داعیه جستجوی‌حقیقتی‌مقررشده را دارد، بطور بنیادین طرد می‌کند و طرح منحصر به‌فرد خود از فلسفه را جانشین آن می‌سازد. او فلسفه را یک بازی و همزمان تلاش و وسوسه‌ می‌خواند. به باور #نیچه، فیلسوف، قانونگذار خود است و آزادانه در قلمرو امکانات قابل فکر حرکت می‌کند و بطور همزمان بدون توقف و وابستگی، با این امکانات بازی و آزمایش می‌کند. فیلسوف بازی خود را می‌کند و می‌داند که این فقط یک بازی است.
اما #نیچه همچنین تصریح می‌کند که آزادی یک چنین جان آزاده‌ا‌ی برای خود او آزادی خطرناکی است. فیلسوف باید بطور مستمر خطر کند و می‌تواند دچار خطا شود. او می‌داند که مشغول بازی خطرناکی است و دارد با زندگی خود بازی می‌کند. برای #نیچه فلسفه نه دانش است و نه کار، بلکه رقص و بازی است و او با این تعریف بر آزادی‌تفکر به عنوان مهم‌ترین ویژگی اندیشه فلسفی تاکید می‌کند. #نیچه همزمان خاطر نشان می‌سازد که فلسفه یک بازی بد و شاید بدترین بازی است؛ فلسفه بازی خطرناک و مخوفی نه فقط برای خود فیلسوفان است، بلکه محتملا بازی‌ای است بر سر همه یا هیچ.

از چنین دیدگاهی است که #نیچه به نقد #متافیزیک در فلسفه‌مغرب‌زمین و متفکرانی برمی‌خیزد که به گفته او دلبسته ایده و دشمن‌حواس بوده‌اند. او در کتاب #دانش‌شاد (۱۸۸۲)، در گزین‌گویه‌ای تحت عنوان چرا ما ایده‌آلیست نیستیم، به طبیعت فیلسوفان و بیگانگی آنان با زندگی واقعی می‌پردازد و آنان را افرادی می‌نامد که از بیم رنگ‌باختن فضیلت‌های‌فیلسوفان، در گوش‌های خود موم فروکرده‌اند تا موسیقی زندگی را که در گوش آنان مانند صدای آژیر است نشنوند. به گفته ‌‌#نیچه اما ایده‌ها فریبگران بدتری از حواس هستند و همواره از خون فیلسوفان تغذیه و آنان را بی‌قلب کرده‌اند. این فیلسوفان بی‌قلب بودند و فلسفیدن آنان همواره گونه‌ای خون‌آشامی بوده و فیلسوف خون‌آشامی است که از خون خود تغذیه می‌کند. #نیچه همه‌ فلسفه‌های ایده‌آلیستی را به بیماری تشبیه می‌کند
وی بویژه آن فیلسوفانی را که #جزمگرا می‌خواند، سزاوار تندترین سرزنش‌ها می‌داند. #نیچه تصریح می‌کند که بدترین، وقت‌گیرترین و خطرناک‌ترین خطایی که این فیلسوفان تا کنون مرتکب شده‌اند، اختراع #روح‌ناب و #نیکی‌فی‌نفسه بوده است؛ کاری که نخست به دست افلاطون صورت گرفت که خود نیز توسط استادش سقراط به تباهی کشیده شده بود. از دیدگاه #نیچه، انحراف از فلسفه به مفهوم کهن آن با سقراط می‌آغازد که متافیزیک را با تفکیک دو جهان، تضاد میان ذات و پدیدار، واقعی و غیرواقعی و عقلی و حسی تعریف می‌کند. بنابراین سقراط مخترع متافیزیک است و با اختراع خود، از زندگی چیزی می‌سازد که باید محدود و مقرر باشد. سقراط همچنین از اندیشه نیز مرز و معیاری می‌سازد که به نام ارزشی والاتر مانند امر خدایی، امر واقعی، امر زیبا و امر نیک کار می‌کند
#نیچه تصریح می‌کند که فیلسوفان‌اخلاق‌گرا و طرفدار آموزه متافیزیکی ایده، حسیات را از ‌ارزش تهی ساختند و منشا گرایشی هستند که سرانجام به یاری مسیحیت به بندگی‌مدرن و نهایتا حکومت‌اوباش راه برد. بر این پایه، نیچه فیلسوفان عصر جدید را نیز مانند یزدان‌شناسان، آماج حملات خود قرار می‌دهد و از یزدان‌شناس ـ فیلسوفان سخن می‌گوید.
بخش مهمی از نقد #نیچه به فلسفه عصر جدید، نقد فلسفه آلمانی است که نیچه آن را تحقیر می‌کند. او پروفسورهای‌فیلسوف آلمانی را متهم می‌کند که با فاضل‌مآبی و شبه‌دانشوری خود در خدمت دولت یا کلیسا هستند و نه در خدمت زندگی واقعی. به گفته #نیچه، کشیش‌پروتستان، پدربزرگ فلسفه‌آلمانی است و این فلسفه در واقع چیزی جز تئولوژی‌مکارانه نیست. به باور #نیچه، با ظهور کانت هم چرخش و تحولی در این وضعیت حاصل نمی‌شود، چرا که سه چهارم خود کانت کشیش بوده است. به گفته #نیچه، غریزه‌ تئولوژیک در فیلسوفان‌آلمانی راهی میان‌بر یافته تا دوباره به آرمان کهن جهان‌واقعی و مفهوم اخلاق چونان جوهر جهان برسد؛ دو مفهومی که بدخیم‌ترین‌خطاهای‌بشری هستند. بدین‌سان نیچه به نقد فلسفه‌ای برمی‌خیزد که به گفته‌ی او خون‌تئولوژی در پیکر آن جریان دارد و آن را مسموم کرده است. بخش‌های مهمی از نقد او در این زمینه، در کتاب‌های #دانش‌شاد، #غروب‌بت‌ها و #فراسوی‌نیک‌وبد پیکر گرفته است

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists