انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

#فلسفه‌نیچه
Канал
Религия и духовность
Блоги
Образование
Юмор и развлечения
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@iranian_antitheistsПродвигать
853
подписчика
1,4 тыс.
фото
283
видео
1,64 тыс.
ссылок
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران

✫ نگاهی به اندیشه‌های #فریدریش‌نیچه در نقد دین (۱)


★ مقدمه

#فریدریش‌نیچه، متفکر آلمانی سده‌نوزدهم (۱۹۰۰ ـ ۱۸۴۴) نقطه‌ مقابل سنت ‌فلسفی مغرب‌زمین از #افلاطون تا #هگل و گسستی بنیادین در این روال فکری است. او متفکری است نابهنگام که خود را به دینامیت تشبیه می‌‌کند و به یاری فلسفیدن با چکش به جنگ بت‌های‌زمانه و بت‌های‌جاودانه می‌‌رود. در کانون اندیشه‌های #نیچه، مفهوم او از زندگی قرار دارد و فلسفه‌ او وحدت پیچیده اندیشه و زندگی است. در این فلسفه، اشکال زندگی، شیوه‌های تفکر را برمی‌انگیزند و اشکال تفکر، شیوه‌های زندگی را می‌آفرینند. زندگی، اندیشه را فعال می‌کند و اندیشه، به شیوه‌ی خود به زندگی آری می‌گوید
#نیچه در فلسفه‌خود آرمان شناخت و حقیقت را کنار می‌نهد و تفسیر و ارزش‌گذاری را جانشین آن می‌سازد. او از این طریق می‌خواهد به ما کهن‌ترین گونه‌ فلسفیدن را بنمایاند: تفکر پیش‌سقراطی و متفکرانی که همزمان پزشک و هنرمند، یا بهتر است بگوییم مفسر و ارزشگذار بودند، و نهایتا قانونگذار. مفسر، پزشکی است که پدیده‌ها را چونان عارضه‌هایی در نظر می‌گیرد و ارزشگذار، هنرمندی است که چشم‌انداز می‌آفریند
به باور #نیچه، تفکر فلسفی پیش‌سقراطی فراموش شده و ما از آن ایده‌ای در اختیار نداریم. ما فقط نمونه‌هایی را می‌شناسیم که در آن اندیشه، زندگی را لگام می‌زند و آن را مثله و معقول می‌کند، یا نمونه‌هایی می‌شناسیم که در آن زندگی تلافی می‌کند و اندیشه را آشفته و سردرگم می‌سازد و همراه آن زوال می‌یابد. ما فقط گزینشی میان یک زندگی متوسط و اشکال فکری جنون‌آسا داریم؛ زندگی‌ای بیش از اندازه معقول برای یک متفکر، و اندیشه‌هایی بیش از اندازه جنون‌آسا برای کسی که زندگی می‌کند

برای #نیچه پدیده‌ بنیادین همه‌ زندگی، #اراده‌معطوف‌به‌قدرت است. اراده‌معطوف‌به‌قدرتی که #نیچه از آن سخن می‌گوید، اراده‌ افزایش قدرت زندگی است. برای او صیانت‌نفس فقط در منطق افزایش‌قدرت ممکن است و آنچه فقط به نیروی صیانت‌نفس بدون افزایش و گسترش قدرت بسنده ‌کند، زوال می‌یابد. اراده‌‌معطوف‌به‌قدرت، یعنی اراده افزایش، ژرفش و گسترش دائمی قدرت برای چیرگی بر نیروی مقابل خود. زندگی از طریق تفاوت کیفی میان دو نیروی بنیادین کنشگر و واکنشگر تعیین می‌گردد و اراده‌‌معطوف ‌به‌ قدرت، هر دو نیرو را مدیریت می‌کند. اراده‌‌معطوف‌به‌قدرت در نیروهای‌کنشگر، خودانگیزنده، تهاجمی، فراگیرنده و نوسازنده به زندگی آری می‌گوید و با آزادکردن نیروهای خود پیروز می‌شود؛ و اراده‌‌معطوف‌به‌قدرت در نیروهای واکنشگر، زندگی را نفی می‌کند و با جداکرن نیروهای کنشگر و فعال از زندگی، بر آن پیروز می‌شود

در #فلسفه‌نیچه ساختمانی واحد یا طرحی منظم دیده نمی‌شود. او به آتشفشانی می‌ماند که اندیشه‌های خود را مانند گدازه‌هایی سوزان به هرسو پراکنده است. #نیچه از سیستم‌سازی فلسفی بیزار بود و ترجیح می‌داد ژرف‌ترین اندیشه‌های خود را گاه در قالب کوتاه‌ترین جملات بیان کند. خود او گفته بود
این بلندپروازی من است که در ده جمله چیزی بگویم که دیگری در یک کتاب می‌گوید، که دیگری در یک کتاب نمی‌گوید

#نیچه به‌رغم گریزان بودن از ایجاد سیستم فلسفی، در آثار پرشمار خود به حوزه‌های فکری و موضوعات متعددی پرداخته است، از فرهنگ گرفته تا اخلاق، از موسیقی گرفته تا ادبیات، از فلسفه گرفته تا دین، از تاریخ گرفته تا روان‌شناسی و غیره. همچنین نیچه برای بیان اندیشه‌های خود در همه‌ی این عرصه‌ها به قالب‌ها و فرم‌های گوناگونی که مناسب تشخیص ‌داده متوسل شده است، از جمله شعر، برهان‌های کوتاه، کلام قصار و گزین‌گویه‌ (آفوریسم)، تمثیلات و نیز نثری سرشار از تصاویر. ولی این قالب‌ها نافی دقت مفهومی در آثار #نیچه نیست، بلکه بر عکس، مفاهیم #نیچه از برندگی الماس برخوردارند.
با این همه، تسلط #نیچه بر زبان، لحن شاعرانه و قدرت واژه‌پردازی و روش ویژه‌ای که برای بیان اندیشه‌های ژرف خود به کار می‌برد، کار را برای فهمیدن او دشوار و برای نوشتن درباره‌ی او دشوارتر می‌کند. از این منظر طبعا پرداختن به اندیشه‌های #نیچه در حوزه‌ نقد دین و متافیزیک، آنهم در یادداشتی کوتاه، کاری دشوار و همواره با خطر ناکامی همراه است. بنابراین باید این نوشتار را نیز فقط تلاشی برای برداشتن گام کوچکی در جهت نزدیک‌تر شدن به میدان‌منازعه ارزیابی کرد و نه بیشتر

#نیچه از زبان زرتشت خود می‌گوید:
اگر خدایان وجود داشتند، من چگونه می‌توانستم تحمل کنم که خدا نباشم؟

تفکر #نیچه همزمان آموزه‌های دینی تئولوژی‌مسیحی و متافیزیک را نشانه می‌گیرد. اوج این معارضه در تمثیلی به نام آدم‌دیوانه بازتاب یافته که نیچه در آن مرگ‌خدا را اعلام کرده است و من در پایان این نوشتار به آن بازخواهم گشت. ولی ابتدا اشاره‌هایی گذرا به اندیشه‌های #نیچه در نقد مسیحیت خواهم کرد

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists