پیامی با صدای شاهزاده رضا پهلوی: «اشک پادشاه، هنگام ترک میهن، پردهای بود خاموش ولی گویا از گریهی مادرانی که در راه بود. در آن اشک و در آن واپسین نگاه، ناگفتههای بسیار بود. نگاه پدر در واپسین وداع، نمادی بود تلخ و اشکآلود از شورستانی که در راه بود. نگاه نسلی که باید سازنده میشد و سوخته شد. شهرِ قصهای که ناگهان خاکریز شد، از تِکه-پارههای پیر و جوان. نگاه پدر در آن واپسین وداع، نگاه مظلومان بیآب و بینان امروز بود. اشکی بود که امروز از چشم فقر میریزد؛ از چشم دهقان؛ از چشم معلم؛ از چشم رُفتگر و از چشم کولبر. اشک پادشاه، اشک دادخواهی بود؛ دادخواهی مردم در بیدادگاهی که در راه بود. آری، فرزندان میهن، در آن واپسین نگاه، ناگفته بسیار بود. اشک پدرم، اشک ایران بود.»