گفته دیشب حافظ این را با دلم
بیتِ نغزي تا شود حل مشکلم
فکرِ آب و فکرِ نان بايد جوان
قطعه اي بهرِ مصيبت ها بخوان
از بم و زيرِ چراييِ
فساد از تورم؛ از دلار و اقتصاد
رويِ کاغذ با قلم طرحي زدم
بر مقامِ فاسدان شرحي زدم
خواجه را حمدي دميدم بعد از آن
عکس يک مفسد کشيدم بعد از آن
از سرِ سطرم نوشتم اين سخن
هرچه بادا باد و صابونش به تن
مفسدا ! اي باني هر وام و ارز
داخلي و خارجي؛آن سوي مرز
با شمايم که رياست مي کني
کشککي دَعوِ سياست مي کني
اين زمين و آن زمين را ميخوري
دست آخر از خدا هم دلخوري
در تريبون از مفاسد دم زني
بر جبينِ مفسدين محکم زني
جارِ رسوائي دزدان بر دهان
ميکني قاچاقِ کالا هم زمان
مي بري و مي خوري وامِ کلان
ميدهي بازارِ قيمت ها تکان
مردمان را مي دهي وعظ و خطاب
در سوئيس و در دبي داری حساب
جان من کن لااقل قدري سکوت
تا نگرديده بلا بر ما هبوط
****
روزي آخر قصه اعلان ميشود
نانِ مردم آتش جان ميشود...
#شعر_طنز#فساد_اقتصادی#محمدرضا_زارعی🌹ڪانال مدافعان حــرم
🌹@Iran_Iran