ڪانال مدافعان حـرم

#شرمندگی
Канал
Логотип телеграм канала ڪانال مدافعان حـرم
@iran_iranПродвигать
15,5 тыс.
подписчиков
79,1 тыс.
фото
58,6 тыс.
видео
104 тыс.
ссылок
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است ما بر آنیم که این رمز جهانی بشود... ارسال اخبار و انتقاد و پیشنهاد @shahid_313 @diyareasheghi ❤️آرشیو کانال های شهدا و مدافعان حرم 👉 @lranlran
🌸 شهید غلامعلی پیچک🌸

🍂 #فرمانده سلام، خوش بحالتان، مهر #شهادت در پرونده اعمالتان خورد و عاقبت بخیر شدید اما، اینجا #هوا بد است. دل ها گرفته است و #بغض هایمان گلوگیر شده اند و خسته ایم از زمانی که امان را از اهالی #زمین گرفته است.

🍂 هشت سال باغیرت جنگیدید برای وجب به وجب این خاک، برای اینکه حقی #پایمال نشود.

🍂 اما هشت سال است که با #تدبیر و امید مردم را از زندگی ناامید کرده اند، پدر خانه در مقابل اهل خانه از #شرمندگی و #خجالت کمر خم کرده است. سفره خالی و #دست هایش هم #وزن شده اند اما ترازوی عدل، حسرتِ برابری بر #دل دارد.

🍂روی بیت المال #حساس بودید که مبادا مدیون شوید و پل صراط پایتان بلغزد اما این روزها #بیت_المال را غارت می کنند و بعد از رفتنشان از مرزهای کشور، خبر #اختلاس هایشان در روزنامه های کشور به یادگار میماند.

🍂زمین های #جبهه را با کمترین امکانات شناسایی می کردید پاکسازی و #دشمن را نابود می کردید. حالا ستون پنجم ها، گرا می دهند، دیروز ح.ا.ج ق.ا.س.م و امروز ف.خ.ر.ی ز.ا.د.ه. خبر شهادت ها #داغ شد بر دل #تاریخ...❤️

🍂 رمز عملیات هایتان #یازهرا بود و فرمانده امام زمان اما حالا، دین را #قربانی خواسته هایشان کردند و #اعتقاد مردم را نشانه گرفته اند که مردم هم از #خدا شوند و هم از خرما...

🍂 وصیت هایتان #قاب شد بردیوار اما چادرها خاکی می شود و حجاب ها، سرخی خونتان را کدر می کند. آه که که این قصه ی پر غصه #گلایه پایانی ندارد...

شهیدجان، برگرد، بیسیم ات راهم بیاور. حاج #همت و ح.ا.ج ق.ا.س.م را هم صدا کن. بیا و نجات بده. کم کم هم #شهر سقوط می کند هم ایمانمان...

نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر

🕊 به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #غلامعی_پیچک

📅تاریخ تولد : ۱۳۳۸
📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا

#گرافیست_الشهدا

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
☆بسم ربّ الزهرا(س)☆

🍃دفتر جنگ را هزاران لاله‌ای گلگون کرده‌است که در سرشت‌شان، #ایمانی_راسخ وجود داشت برای حفاظت از گنجی که ۱۴قرن پیش، خدا آن را به دست آخرین فرستاده‌اش کامل کرد.

🍃آنان بی بهرِگان از #قافله_حسینی بودند که روحشان با شنیدن صدایی که از روح و جان یک #روحانی برخواسته‌ بود و حقیقت را فریاد می‌زد، حیاتی دوباره یافت؛ نیروی اراده هزاران مرد و زن دیگر بود که میله‌های قفس #ظلم و بی‌ایمانی را که مدت‌ها بود دورشان کشیده شده‌ بود را از میان برداشت.

🍃علی‌اکبر هم یکی از همین لاله‌ها بود. ۱۷ساله بود که با حرف‌های #امام(ره) مسیر حقیقی زندگی‌اش را یافت. بعد از #پیروزی_انقلاب، از طریق س.پ.ا.ه به جبهه رفت اما روحش آرام و قرار نداشت. به #کرمان بازگشت و اینبار به عنوان یک مردمی رفت. می گفت: اکنون احساس میکنم برای #خدا آمده‌ام.

🍃فرمانده‌ای بود جدی، #فعال و بسیار سرسخت. همه میگفتند او تاکنون نخندیده‌ است. از او شکایت داشتند. نیمه شب خواستند بروند تا با او صحبت کنند آنچه که دیدند، آنان را در بهت و #شرمندگی فرو برد. #علی‌اکبر داشت لباس‌های نیروهایش را می‌شست. یک #فرمانده...

🍃در چهارمین روز از عملیات #بیت‌المقدس در کنار #پل_سابله* با گروه اندک خود که سلاحشان ایمان و عقیده بود در مقابل دشمنی مجهز به سلاح‌های متفاوت مقاومت می‌کردند.

🍃در میان صداهای #رعب‌انگیز گلوله و تانک، صدای او قوت قلبی بود برای نیروهایش تا خستگی و #ناامیدی در جانشان رخنه نکند. غروب ۱۲آذر اما نوای گرم او قطع شد. پیدایش که کردند، #مظلومانه زیر پل سابله آرام گرفته بود.

*پل سابله که مهم‌ترین نقطه ارتباطی #سوسنگرد به بستان است به طول 30متر و عرض 6متر در جنوب‌شرقی شهر #بستان و در محل تلاقی رود سابله و جاده سوسنگرد- بستان قرار دارد.

نویسنده : #محدثه_کربلایی

🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #علی‌اکبر_محمد_حسینی

📅تاریخ تولد : ۱۳۳۷
📅تاریخ شهادت : ۱۲ آذر ۱۳۶۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای کرمان
🕊محل شهادت : پل سابله

#گرافیست_الشهدا

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🌸 شهید غلامعلی پیچک ...

#فرمانده سلام، خوش بحالتان، مهر #شهادت در پرونده اعمالتان خورد و عاقبت بخیر شدید اما، اینجا #هوا بد است .دل ها گرفته است و #بغض هایمان گلوگیر شده اند و خسته ایم از زمانی که امان را از اهالی #زمین گرفته است

هشت سال باغیرت جنگیدید برای وجب به وجب این خاک، برای اینکه حقی #پایمال نشود

اما هشت سال است که با #تدبیر و امید مردم را از زندگی ناامید کرده اند ، پدر خانه در مقابل اهل خانه از #شرمندگی و #خجالت کمر خم کرده است.
سفره خالی و #دست هایش هم #وزن شده اند اما ترازوی عدل، حسرتِ برابری بر #دل دارد...

روی بیت المال #حساس بودید که مبادا مدیون شوید و پل صراط پایتان بلغزد اما این روزها #بیت_المال را غارت می کنند و بعد از رفتنشان از مرزهای کشور، خبراختلاس هایشان در روزنامه های کشور به یادگار میماند.

زمین های #جبهه را با کمترین امکانات شناسایی می کردید پاکسازی و #دشمن را نابود می کردید .حالا ستون پنجم ها ، گرا می دهند ، دیروز حاج قاسم و امروز فخری زاده .خبر شهادت ها #داغ شد بر دل #تاریخ...

رمز عملیات هایتان یا #زهرا بود و فرمانده امام زمان اما حالا ، دین را #قربانی خواسته هایشان کردند و #اعتقاد مردم را نشانه گرفته اند که مردم هم از #خدا شوند و هم از خرما...

وصیت هایتان #قاب شد بردیوار اما چادرها خاکی می شود و حجاب ها، سرخی خونتان را کدر می کند...
آه که که این قصه ی پر غصه #گلایه پایانی ندارد ....

شهیدجان،برگرد، بیسیم ات راهم بیاور.حاج #همت و حاج قاسم را هم صدا کن...

بیا و نجات بده.کم کم هم #شهر سقوط می کند هم ایمانمان ...

نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر

🕊 به مناسبت سالروز شهادت #شهید #غلامعی_پیچک

📅تاریخ تولد : ۱۳۳۸
📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰

🥀مزار شهید : بهشت زهرا

#گرافیست_الشهدا

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
با #شرمندگی آمده بود پیشم.می گفت: ما که نمیدونستیم #شهرداره. بهش بی اعتنایی کردیم.خودش رفت مثل یه #کارگر وایستاد و کار کرد.
ما هم...

مسئول کارگاه شن و ماسه بود، ترسیده بود.
گفتم: نگران نباش! ناراحت نمی شه. آخه ما خیلی اذیتش کردیم.
قضیه را که برای مهدی تعریف کردم، برای همه شان #تشویقی نوشت تا بفهمند از دست شان ناراحت نیست.

گفت:کاش می تونستن بفهمن من دارم با #نفسم می جنگم.
به اون می خوام بگم فکر نکنی برای ریاست اومدی، فقط اومدی #خدمت کنی!

کمی مکث کرد و دوباره گفت: اگه من میرم کنارشون کار میکنم می خوام رنج و سختیه کارگرها رو درک کنم. نمی خوام کسی فکر کنه برای #ریاست اومدم.

#پیامبر_اکرم_فرمودند:

مَنْ مَقَتَ نَفْسَهُ دُونَ مَقْتِ اَلنَّاسِ آمَنَهُ اَللَّهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ
کسی که به جای اینکه مردم را دشمن خود بداند #نفس خود را دشمن خود بداند، خداوند او را از بی تابی روز قیامت در امان می دارد.

📚 #الخصال_جلد_۱_صفحه۱۵

#سردارشهید #جاوید_الاثر #مهدی_باکری
#سردار_و_فاتح_دلها
#روحت_شاد_فرمانده


🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
با #شرمندگی آمده بود پیشم.می گفت: ما که نمیدونستیم #شهرداره. بهش بی اعتنایی کردیم.خودش رفت مثل یه #کارگر وایستاد و کار کرد.
ما هم...

مسئول کارگاه شن و ماسه بود، ترسیده بود.
گفتم: نگران نباش! ناراحت نمی شه. آخه ما خیلی اذیتش کردیم.
قضیه را که برای مهدی تعریف کردم، برای همه شان #تشویقی نوشت تا بفهمند از دست شان ناراحت نیست.

گفت:کاش می تونستن بفهمن من دارم با #نفسم می جنگم.
به اون می خوام بگم فکر نکنی برای ریاست اومدی، فقط اومدی #خدمت کنی!

کمی مکث کرد و دوباره گفت: اگه من میرم کنارشون کار میکنم می خوام رنج و سختیه کارگرها رو درک کنم. نمی خوام کسی فکر کنه برای #ریاست اومدم.

#پیامبر_اکرم_فرمودند:

مَنْ مَقَتَ نَفْسَهُ دُونَ مَقْتِ اَلنَّاسِ آمَنَهُ اَللَّهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ
کسی که به جای اینکه مردم را دشمن خود بداند #نفس خود را دشمن خود بداند، خداوند او را از بی تابی روز قیامت در امان می دارد.

📚 #الخصال_جلد_۱_صفحه۱۵

#سردارشهید_جاویدالاثر #مهدی_باکری
#سردار_و_فاتح_دلها
#روحت_شاد_فرمانده



🌑 http://telegram.me/Iran_Iran
این روزها #دل ها بی قرار است برای #راهیان_نور....
برای قطعه ای از بهشت به نام #شلمچه .‌‌
با کوله بار سنگین غفلت بروی.سرت را بگذاری روی خاکش و دلت را بتکانی ....‌
پیمان های #شکسته را وصله ی #شرمندگی بزنی و #شهدا باز هم ضامن شوند.

دل را به #پرچم یا حسین(ع) و یا اباصالح المهدی(عج) گره بزنی. مداح، #روضه ی علی اکبر و ارباب را بر دل های مرده بخواند و راوی از #عشق بازی رزمنده ها با خدا در میدان جنگ بگوید و چشم ها ، قصه ی ندامت را ببارند..

امروز هم قصه عشق بازی #خادم_الشهدایی است که از معبر سخت #شهادت عبور کرد...

#حجت_الله_رحیمی اتاقِ پر از عکس شهدایش ، مقدمه راهش شد...

به دنبال عشق بود در بیابان های شلمچه .خادم، #مداح و عاشق شد.شهادت را در سرزمین شقایق های خونین گرفت.

آنقدر #یا_زهرا گفت تا در لباس خادم الشهداییش به رسم #حضرت_مادر ، با #پهلوی_شکسته و صورت کبود شهید شد...

#شهید_همت ِنسل ِجدید ، راهش را پیدا کرد و رفت ...
ما مانده ایم و دلهای ملتهب از #گناه ...#پاهای خسته از رفتن های اشتباه ...

و گاهی صداهایی شبیه به اینکه پشیمان شده اند از #انقلاب به گوش می رسد‌.. گویی #خون_های شهدا را نمی بینند...
کاش #وصیت_نامه هایشان را بخوانند.‌شاید بیدار شوند‌‌ و بدانند با این انقلاب و خون ها چه می کنند.از #ماسک_های احتکار شده تا بی خبری از اتفاق های #مملکتی که مسئولش هستند....

نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر

🌺به مناسبت تولد #شهید #حجت_الله_رحیمی

📅تاریخ تولد : ۱۳۶۸/۱۲/۲۴ باغملک
📅تاریخ شهادت : ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ خرمشهر.
🗺محل دفن‌: باغملک.

#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا #دل_نوشته

🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🌹ولادت:۱۲دی۱۳۶۴
شهادت:۱تیر۱۳۹۴ سوریه🌹

💠شهیدی که همیشه به فکر فقرا و یتیمان بود.

🌷ساعت از حوالی نیمه شب🌙 گذشته که #علی وارد روستایی حوالی ورامین میشود. در🚪میزند. تا باز شدن در، دست به کار میشود و در صندوق عقب ماشینش🚙 را باز میکند.
#گونی_برنج، گوشت، مرغ🍗و خلاصه همه ملزومات یک زندگی را پشت در میگذارد.

🌷در باز میشود و مردی👤 جلوی در ظاهر میشود. از #شرمندگی سرش را پایین😔 می اندازد. چشم راستش نابیناست وپلکش بسته و چشم چپش هم در وسط #پیشانیش است.
این چهره #مادرزادی، از همان کودکی او را از نعمت زندگی عادی محروم کرده بود😔

🌷در اوج فقر و نداری عزلت نشین شده بود. و چند ماهی🗓 هم میشد که از کار، #بیکارش کرده بودند. اگر خدا #علی را سرراهش قرار نداده بود....

🌷سرش را بالا میگیرد و از ته دل برایش دعا میکند؛ #جوون! الهےهر چی از #خدامیخوای بهت بده. دست به خاکستر بزنی طلا بشه."
و چقدر دعایش #خالصانه بود.

#شهید #علی_امرایی🌷
#شهید_مدافع_حرم



🌕 http://telegram.me/Iran_Iran
برای شهیدی که بیچاره‌مان کرده است!

یکم؛ لنز دوربین
نمی‌شناختمت؛ اما به خیالم تا آخر عمر، هر بار که این عبارت «سرت را بالا بگیر» را بشنوم؛ یاد تو بیفتم. شاید هم حالا حالاها، هیچ جا و در هیچ جمعی، روی آن را نداشته باشم که سرم را بالا بگیرم. اصلا آن‌طور که تو در #لنز_دوربین نگاه می‌کردی، یعنی هنوز هم نگاه می‌کنی، دیگر نمی‌شود با هیچ دوربینی مواجه شد. حتی دوربین #سلفی موبایل. بعد از تو همه سلفی‌ها #سلفی_حقارت خواهند بود. وقتی دارم با رفقا و بستگان می‌خندم و به دوربین نگاه می‌کنم یاد تو خواهم افتاد، یاد آن داعشی زشت منظر که پشتت ایستاده است. یاد آن چهره زیبای تو که اصلا اثری از غم یا شکست در آن نیست. خنده‌ام تلخ خواهد شد...

دوم؛ شرمندگی ما
آهای!جناب آقای #محسن_حججی! صدای من را می‌شنوی؟ یعنی صدای ما به شما می‌رسد؟ می‌شود کمی هم به این پایین‌ترها توجه کنی؟ آخر تو با ما چه کردی؟! از جان ما چه می‌خواهی؟ داشتیم زندگیمان را می‌کردیم. اصلا گفتیم، داستان سوریه و مدافعان حرم دیگر تمام شد. خدا را شکر این هم #به_خیر_گذشت و دیگر نیازی به حضور و دفاع نیست؛ که از نبودن در آن معرکه شرمگین باشیم. #شرمندگی خیلی چیز بدی است...

سوم؛ غریبی
روضه‌خوان‌ها چند سالی است در اوج روضه #سیدالشهداء، یک عبارت را تکرار می‌کنند، که بیشتر به تکه کلام لوطی‌ها و مشتی‌های تهران قدیم می‌ماند. همان‌ها که #جوانمردی و مردانگی برایشان حرف اول و آخر را می‌زد. شاید خودت شنیده باشی. حتما شنیده‌ای. حتما شنیده‌ای و از خود ارباب همین را خواسته‌ای. روضه‌خوان‌های سنگ‌دل شهر ما، در اوج حرارت روضه قتل‌گاه، خطاب به سیدالشهداء می‌گویند: #غریب_گیر_آوردنت. از آن جملاتی که مردانگی را شعله‌ور می‌کند. از آنها که غیرت‌سوز می‌کند مرد را. از آن دست حرف‌هایی که جان آدم را در روضه به لب می‌رساند، اما صد افسوس که به در نمی‌برد...

چهارم؛ فرمانده فاتح
#غریبی خیلی چیز بدی است. #داعش هم حسابی ترسناک است. یعنی برای ما ترسناک است. چون تو که ظاهراً نترسیدی. چهره‌ات به هرچه و هرکه شبیه باشد به ترسیده‌ها نمی‌ماند. چنان مستحکم #چشم دوخته‌ای به #دوربین که انگار تو آنها را به اسارت گرفته‌ای. اگر دستانت بسته نبود، چهره پلشت آن داعشی بد سیرت، بیشتر به یک اسیر ترسیده و مستأصل می‌مانست تا تو که انگار فرماندهی یک سپاه فاتح در صبح نبرد را برعهده داری...

پنجم؛ یتیمی
می‌گویند فرزندت دو ساله است. گاهی به حس شما #شهدای_مدافع_حرم که همسر جوان و فرزندان خردسال در خانه دارید فکر کرده‌ام. به اینکه چطور برای دفاع از حرم به این سادگی ترک خانواده می‌کنید. اما داستان تو فرق می‌کند. فرزندت٬ حالا که دو سال بیشتر ندارد و درد #یتیمی را چندان درک نمی‌کند. بعد از آن هم، فکر می‌کنم تو پدری را در حق او با همین تصویر تمام کرده‌ای. برای یتیم یک #شهید چه فخری از این بالاتر که قاب عکس پدر برای همیشه پر از #صلابت و #مردانگی است. از آن قاب عکس‌ها که با دیدنشان دل آدم گرم می‌شود...

ششم؛ چهره تو
نمی‌دانم در هنگام ثبت آن عکس، داعشی‌ها به تو چه گفته‌اند. شاید به تنهایی و غربتت می‌خندیدند، شاید هم به سخت‌ترین شکنجه‌ها و دردناک‌ترین نوع قتل‌ها تهدیدت می‌کردند. از همان روش‌های سبوعانه و وحشیانه که فقط از دست آنها بر می‌آید. پس تو چرا خم به ابرو نیاوردی؟ چرا اینقدر به این وحوش از خدا بی‌خبر که آماده ذبح تو می‌شوند بی‌اعتنایی؟ قبل از سفر به #سوریه فیلم جنایات آنها را ندیده بودی؟ یا داعشی‌ها را نمی‌شناسی یا مرگ را و یا پاک هوش و حواست را به کسی باخته‌ای. که اگر جز این است چرا در چهره‌ات ترس نیست؟ چرا؟ می‌بینی! چهره تو در آن تصویر مرا #دیوانه کرده؟ مرا و بسیاری از جوانان هم‌وطنت را. چند شب است که دست از سر ما بر نمی‌دارد. بیچاره‌مان کرده‌ای آقا محسن...

هفتم؛ روضه
محسن‌جان! زیاد وقتت را نمی‌گیرم. حالا دیگر با شهدا و اولیا هم صحبتی و کلام چون منی جز ملال برایت نیست. اما بگذار بگویم که چهره‌ات و آن چشم‌ها، مرا یاد روضه #حضرت_عباس انداخته است. روضه وفای برادر حسین. آنجا که روضه‌خوان‌ها می‌گویند، برایش #امان‌نامه آوردند تا دست از برادر بردارد و او با ناراحتی آن را پس زد. نمی‌دانم خودت در آن لحظات آخر یاد کدام روضه افتاده‌ای. حتما در آن لحظات غریبی، در حلقه پر سر و صدای وحوش داعشی، وجودت آنقدر شبیه اربابت در لحظات واپسین #قتل‌گاه شده است که #روضه دیگری جز آن، در یادت نقش نبسته باشد. روضه همان لحظاتی که اربابت زیر لب زمزمه می‌کرد: الهی رِضاً بِرِِضِاکَ، صََبراً عَلی قَضائِک


#اللهم عجل لولیک الفرج

🌐 @Iran_Iran