ڪانال مدافعان حـرم

#شب_نهم_محرم
Канал
Логотип телеграм канала ڪانال مدافعان حـرم
@iran_iranПродвигать
15,5 тыс.
подписчиков
79,2 тыс.
фото
58,6 тыс.
видео
104 тыс.
ссылок
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است ما بر آنیم که این رمز جهانی بشود... ارسال اخبار و انتقاد و پیشنهاد @shahid_313 @diyareasheghi ❤️آرشیو کانال های شهدا و مدافعان حرم 👉 @lranlran
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_حضرت_ابالفضل_العباس_علیه‌السلام
یا قمربنی‌هاشم سلام‌الله

خبر در علقمه در بین لشکر تواَمان پیچید
خبر هولی به راه انداخت بینِ این و آن پیچید

خبر آمد دوباره علقمه رفت آرزوی آب
همین که آب دورِ دست‌های پهلوان پیچید

فرات اُفتاد پیشش  التماسش کرد قدری نوش
صدای التماسِ آب در گوش زمان پیچید

جمالش روی آب اُفتاد  حیران کرد عالم را
برای تشنگی‌اش ناله‌ی آبِ روان پیچید

نهیبی زد به آب و مَشک از دستان او نوشید
تمام انبیا مبهوت، حرفش در جهان پیچید

خبر بینِ سپاه آمد اگر این مَشک برگردد...
دگر باید بساط جنگِ‌مان را بی‌گمان پیچید

خبر آمد فقط دارد علَم... شمشیر اما نه
خبر در بین نخلستان میانِ شامیان پیچید

هزاران تیر آماده است اما هیبتش از دور
چه کرده که زبان از دیدنش بین دهان پیچید

خبر آمد که دارد می‌رسد... از دور باید زد
که ناگه از شریعه نعره‌ی صدها کمان پیچید

هزاران تیر  صدها تیغ  ده‌ها نیزه باریدند
تنش وقتی که شد نِی‌زار تیغی آن میان پیچید

علَم محکم به مُشتش بود اما بازویش اُفتاد
جماعت شیر شد  فریادهاشان بعد از آن پیچید

به دندان مَشک را دارد ، تمام آبرویش بود
عموی خیمه دورِ مَشک با کلِ توان پیچید

بمیرد حرمله وقتی که اسمش هست ، یعنی وای
بمیرم که سه‌شعبه بین مژگان آنچنان پیچید

عمودِ نانجیبی این وسط آمد ، زبانم لال
چنان زد بی‌مروت که ترَک خورد اَبروان پیچید

تنش روی زمین اما به سمت او نمی‌رفتند
خبر اما به شمر آمد خبر سوی سنان پیچید

حرامی‌ها پس از آن آمدند و تا حسین آید
میان حلقه‌هاشان  ضربه‌های بی‌امان پیچید

سنان زد نیزه‌اش را، ساقه‌اش را هم شکست و رفت
گمانم درد آن با زور بین استخوان پیچید

علی آنجا نشسته بود وقتی که کَمش کردند
صدای ناله‌ی زهرا میان آسمان پیچید

خبر آمد دوید از خیمه سمتِ علقمه زینب
دوید و دورِ پایش چادرِ او ناگهان پیچید

رُباب از هولِ دشمن بچه را برداشت در خیمه
سریعاً چادرش راه دورِ طفل بی‌زبان پیچید

حسین آمد  همه رفتند  زد صیحه به طوری که
مدینه گریه‌ی ام‌البنین ناله کنان  پیچید

عمو جانِ رشیدی داشت این خیمه  خدایا رفت
صدای طفل ساکت شد صدای خیزران پیچید

خبر آمد که زینب دستِ خود را بر سرش بگذاشت
صدای ناله‌ی عمه که می‌گفت الامان پیچید

«خبر داری که بعد از تو به کوچه گردی اُفتادم »
خبر داری که گیسویی به دست ساربان پیچید

فقط یک دفعه پیشِ زجر طفلی از عمویش گفت
چنان سیلی به دختر زد صدا در کاروان پیچید

عمو شرمنده بود و جای او بابا به پیشش رفت
همین‌که دید سر را، در خرابه بوی نان پیچید


▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_نهم_محرم_حضرت_ابالفضل_العباس_علیه‌السلام

یاکاشِفَ‌الْکَرْبِ‌عَنْ‌وَجهِ‌الْحُسَینِ‌اِکْشِفْ‌کَرْبى‌بِحَقِّ‌اَخیکَ‌الْحُسَیْنِ علیه‌السلام.

خانمان سوز بود آتشِ آهی گاهی
ناله‌ای می‌شکند پشتِ سپاهی گاهی
داری امید ولی نیست پناهی گاهی
دلخوشی گرچه به یک نیمه نگاهی گاهی

حیف از آن چشم که یک تیر نگاهش را بُرد
داد از آن تیر که چشمان سیاهش را بُرد


آه بر روی لبش بود چه آهی ای وای
جمع می‌کرد تَنی از سرِ راهی  ای وای
رفته از دست چه ماهی و چه ماهی ای وای
بعد او نیست نه حالی نه پناهی ای وای

 اشک مردی که پناهش همه پاشیده ببین
حالِ شاهی که سپاهش همه پاشیده ببین


به سرش آمده اما به جراحات رسید
این جوانمُرده ببین با چه مکافات رسید
موقع غارتِ او  موقع خیرات رسید
وسطِ قائله‌ی مردمِ شامات رسید

ردِ خونی به زمین از سرِ زین ریخته دید
همه جانِ حرمش را به زمین ریخته دید


نفَسش بعدِ برادر چقدر می‌گیرد
مرد اگر داغ کشد دردِ کمر می‌گیرد
بی سبب نیست که از سینه خبر می‌گیرد
تیر از سینه که رد شد به جگر می‌گیرد

حق بده اینهمه اندوه پَرَت می‌شکند
بی برادرشدن  آری کمرت می‌شکند


تیر تا خورد به چشمش به کمین خورد ای داد
روی پیشانیِ زهرا دو سه چین خورد ای داد
بخدا بر جگرِ اُمِ‌بَنین خورد ای داد
پدرش از نجف آمد به زمین خورد ای داد

اشکِ عباس دل خون زمین را سوزاند
در مدینه جگر اُمِ‌بَنین را سوزاند


آه ای ماه ببین حال برادرها را
آه ای خیمه ببین گریه‌ی خواهرها را
آه ای دشت ببین ضجه‌ی دخترها را
آه ای داغ ببین قامت مادرها را

نیست با شاه کسی بانگ کمک بردارد
بین ابرو چقدر سخت تَرک بردارد


 کاشکی باد  به خیمه خبرش را نبرد
شرح حال بدن مختصرش را نبرد
یک حرامی عَلَمش را  سپرش را نبرد
پیش طفلان سرِشب نیزه سرش را نبرد

باید عمه بدود تا   به همه  سر بزند
گره‌ای روی گره  زود به معجر بزند

(حسن لطفی)


▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
#شب_نهم_محرم_حضرت_ابالفضل_العباس_علیه‌السلام

یاعباس ادرکنی

بیشه از سیطره‌ی شیر بهم ریخته بود
لشگر از غیرتِ شمشیر بهم ریخته بود

چشمهای غضب آلود  نَفَس می‌گیرد
دشت از ضربِ نَفَس‌گیر بهم ریخته بود

مثل این بود زمین لرزه به شام اُفتاده
کوفه با نعره‌ی تکبیر بهم ریخته بود

یک سوار آمده بود و همه رَم می‌کردند
دشمن از صاعقه‌ی تیر  بهم ریخته بود

مرتضی بود حسن بود ولی لب تشنه
کربلا با دو سه تصویر بهم ریخته بود

آب بر دامنِ او چنگ زد و گفت بنوش
آب از غصه‌ی تقدیر بهم ریخته بود


دست در آب فرو برد فرات آتش شد
آب از سوز لبِ آبِ حیات آتش شد


ناگهان داغ ، رقم خورد بمانَد بَعدَش
 به زمین ماهِ حرم خورد بماند بَعدَش

داد زد حرمله از دور چه چشمی دارد
تیر را تا که زدم خورد بماند بَعدَش

همه سر درد گرفتند میانِ خیمه
به سر او که عَلَم خورد بماند بَعدَش

آبرویش همه از مَشک چکید و بر مَشک
خونِ آن دستِ قلم خورد بماند بَعدَش

این عموجانِ حرم بود که هِی کم می‌شد
قامتش زود بهم خورد بماند بَعدَش

تا که اُفتاد زمین موقعِ مشعلها شد
راهِ دشمن به حرم خورد بماند بَعدَش


وایِ من دادِ حرم  دادِ حرم  در آمد
یک برادر به سرِ چند برادر آمد


خیز از خاک بگو تا کمرم را چه‌کنم
تو که راحت شده‌ای من جگرم را چه‌کنم

موقعِ آمدنم حال رُبابم بد بود
بعد این وضع بگو که پسرم را چه‌کنم

مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند
پدرم از نجف آمد  پدرم را چه‌کنم

پا مکش رویِ زمین دشت نگاهت نکند
جانِ من هلهله‌ی دور و برم را چه‌کنم

از رشیدیِ تو در راه کمی ریخته است
بازویت را چه‌کنم چشمِ ترم را چه‌کنم

مَشک اُفتاده ، زمین پُر شده ،  سر پاشیده
یک نفر هستم صد درد سرم را چه‌کنم


قطعه قطعه شدی و قطعِ یقین می‌بیند
از مدینه بخدا اُمِ‌بَنین می‌بیند


سر کنار تو نَهَم یا به حرم سر بکشم
که سرِ دخترکانم دو سه معجر بکشم

قول دادی که بیایی و برایم بد شد
حال شرمندگیِ مادر اصغر بکشم

من بزرگ حرمم آب ندارم باید...
پیشِ این قوم رَوَم منت لشگر بکشم

َتا که زینب نرسیده به تماشای تنت
زود باید به رویت چادر مادر بکشم

به زمین دوخته‌ای مزرعه‌ی تیر شدی
چند صد تیر چگونه همه از پَر بکشم

وای خاصیت این  تیرِ سه‌شعبه این است
باید از پشتِ سرت از طرف سر بکشم


خورده‌ای تیر از اینسو و از آنسو پیداست
این که بالایِ سرت تاب ندارد زهراست



▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🍃🏴 در عزای شب نهم محرم الحرام
#نذر_حضرت_أباالفضل_العباس_علیه_السلام
🏴🍃
-لطفا حق روضه ادا شود-

تیره و تار شده یکسره دنیای حسین(ع)
رفت از خیمه قرار دلِ تنهای حسین(ع)

مشک بر دوش؛ شجاعانه قدم برمیداشت
زیر لب زمزمه اش این شده سقای حسین(ع):

باید این چشم و سر و دست شود غرقِ به خون
برسد حاجت من تا که به امضای حسین(ع)

زخمِ شمشیر به تن داشت و لبریز عطش
وارد علقمه شد حضرتِ دریای حسین(ع)

إبن ملجم صفتان رفته عمود آوردند
وای از لحظهٔ شقّ القمر و وای حسین(ع)

تیر چشمش زد و عباس(ع) نظر خورد آخر
آخر افتاد زمین خوش قد و بالای حسین(ع)

شمر(لع) با قهقهه به حرمله(لع) گفت أحسنتم
خوب شد! از رمق افتاده ببین پای حسین(ع)

قاتل جانِ أبالفضل(ع) به وٱلله شده
إنکساری که نشسته ست به سیمای حسین(ع)

عاقبت «أدرک أخا» گفت و خدا رحم کند
به دل زینب(س) و دلشورهٔ فردای حسین(ع)!

#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#ألسلام_علیکم_یا_أبالفضل_العباس
#شب_نهم_محرم_شب_تاسوعا
#دخیلک_یا_قمره_العشیره
#مرضیه_عاطفی


▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
ذکرِ لاحول و لا قوة الا باالله
می کند بدرقه یِ راهت اباعبدالله

تو امیدِ حرمِ فاطمیونی آری
همه یِ عشقِ منی باید عَلَم برداری
#شب_نهم_محرم



🌑 http://telegram.me/Iran_Iran