http://yon.ir/OdOr🔸قبل از اعزام اولش به سوریه یه روز با سعید داشتیم از محل کار به خونه برمی گشتیم سعید داشت رانندگی میکرد و من کنارش نشسته بودم بحث به ماموریت سوریه کشید و شهادت و....
سعید گفت : دعا کن خدا توفيقشو بهمون بده وگرنه مثل خیلی از بچه های جنگ که از جبهه برگشتند و شهید نشدند اینقدر باید سر به دیوار بکوبیم شاید خدا روزيمون کنه....
من گفتم سعید جون آخه زن و بچه ها آسیب می بینن ..
گفت داداش اون خدایی که تو بودن ما مراقب زن و بچه مون هست تو نبودمون بیشتر مراقبشونه اون خدا هست...
خاطره ای از زبان همرزم
#شهید شهيد مدافع حرم
#سعيد_سامانلو🌹مدافعان حرم
🌹https://telegram.me/joinchat/BbFs6TvRqlzOY-6Wovf0KQ