ڪانال مدافعان حـرم

#خواهر
Канал
Логотип телеграм канала ڪانال مدافعان حـرم
@iran_iranПродвигать
15,5 тыс.
подписчиков
79,1 тыс.
фото
58,6 тыс.
видео
104 тыс.
ссылок
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است ما بر آنیم که این رمز جهانی بشود... ارسال اخبار و انتقاد و پیشنهاد @shahid_313 @diyareasheghi ❤️آرشیو کانال های شهدا و مدافعان حرم 👉 @lranlran
رو به سوریه کرد و گفت:
بیا عروسڪ‌هایم مالِ تو
حالا داداشم رو پس میدی..؟!
آخه خیلی دلتنگشم..^^

#خواهر شهید #احمد_محمد_مشلب

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
پرنده خوش سیمایی را کنار حرم #حضرت_زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب.
به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم #بال های غیرتش را #گشوده بود.

#روح_الله_قربانی آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به #شهر بی قرار #سوریه .گذشت از #دانشگاه و #مدرک #زبان ، از زندگی آسوده و بدون دردسر ،از عاشقانه هایش با #زینب اش ..

روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای #ارباب و #خواهر مضطرش...
همه را #فدا کرد حتی جانش را .شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به #حضرت_زهرا سبب شد تا به رسم #حضرت مادر بسوزد .پیکری سوخته #مهمان #زینب منتظر شد در #معراج_شهدا و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با #ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت.

بگذریم از دلتنگی هایش برای #همسر شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و #بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند.از روزهایی که #تلخ می گذرد.ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار #شهید..اما به قول خودش همه اینها فدای حرم #عمه_سادات و #آرامش آنجا.
داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر #کربلا کجا.

روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم #عاشورا و کل عرض کربلا شود.......

✍️نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر

🌹 #شهید #روح_الله_قربانی

📅 تاریخ تولد: ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۹۴ سوریه، حلب

🥀محل دفن: بهشت‌زهرا قطعه ۵۳

#گرافیست_الشهدا

🏴 ڪانال مدافعان حـــــرم 🏴
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🍃در تلاطم موجی از کلمات دست و پا میزنم، نفسم بند آمده و خسته‌ام!
میخواهم به ساحل نجات برسم و در کوی عشاق پهلو بگیرم

🍃جاذبه ای عجیب مرا به این سو می‌کشاند، دلم میان این همه #عاشق که آرام خفته بودند، به دنبال #آشنای_غریبی میگشت که نامش رحمان بود."رحمان بهرامی"

🍃میگویم آشنا، چون برایم در قاب عکسی آشنا شده بود که قامت بلند و #تبسم عاشقانه اش را به رخم میکشید.
و میگویم غریب چون غربت احساساتش گریبان گیر افکارم شده و همین او را برایم غریب تر میساخت.

🍃تضادی عجیب بود که من گرفتارش شدم، شیرین بود و به همان اندازه هم تلخ. حالا #امواج کلمات کم کم مرا به آن سو که میخواهم هدایت میکنند.

🍃به صوت #موج ها گوش میسپارم از او میگویند که در دامان #بهار متولد شد و در آغوش زمستان ابدی

🍃اویی که کوچکترین عضو #خانواده بود ولی منش بزرگ و #قلب رئوفش به او عظمتی دیگر می‌داد و همین پوششی شده بود بر ته‌تغاری بودنش که بزرگتر از #خواهر و برادر های خود جلوه می‌نمود.

🍃از او می‌گفتند که زندگی‌اش در #خدا و #اهل_بیت خلاصه میشد وَ چه از این بهتر که زندگیت در ائمه خلاصه شود

🍃از این بالاتر که #سرباز دختر علی(ع) شوی و آخر سر در منتهی‌الیه آرزوی خویش غرق شوی؟ پایان کتاب زندگیش جز این اگر بود جای تعجب داشت؛ چرا که #شهادت پایان کار هر#بسیجی ‌ست

نویسنده : #مهدیه_نادعلی

🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید #رحمان_بهرامی

📅تاریخ تولد : ۲٠ فروردین ۱۳۴۷
📅تاریخ شهادت : ۲٠ اسفند ۱۳۹۴

🥀مزار : گلزار شهدای خرمدره

#گرافیست_الشهدا

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🍃در تلاطم موجی از کلمات دست و پا میزنم ، نفسم بند آمده و خسته‌ام!
میخواهم به ساحل نجات برسم و در کوی عشاق پهلو بگیرم...

🍃جاذبه ای عجیب مرا به این سو می‌کشاند ، دلم میان این همه#عاشق که آرام خفته بودند، به دنبال#آشنای_غریبی میگشت که نامش رحمان بود."رحمان بهرامی"

🍃میگویم آشنا ، چون برایم در قاب عکسی آشنا شده بود که قامت بلند و #تبسم عاشقانه اش را به رخم میکشید.
و میگویم غریب چون غربت احساساتش گریبان گیر افکارم شده و همین او را برایم غریب تر میساخت.

🍃تضادی عجیب بود که من گرفتارش شدم ، شیرین بود و به همان اندازه هم تلخ.حالا #امواج کلمات کم کم مرا به آن سو که میخواهم هدایت میکنند.

🍃به صوت#موج ها گوش میسپارم از او میگویند که در دامان#بهار متولد شد و در آغوش زمستان ابدی🕊

🍃اویی که کوچکترین عضو#خانواده بود ولی منش بزرگ و#قلب رئوفش به او عظمتی دیگر می‌داد و همین پوششی شده بود بر ته‌تغاری بودنش که بزرگتر از #خواهر و برادر های خود جلوه می‌نمود.

🍃از او می‌گفتند که زندگی‌اش در #خدا و #اهل_بیت خلاصه میشد وَ چه از این بهتر که زندگیت در ائمه خلاصه شود...

🍃از این بالاتر که#سرباز دختر علی(ع) شوی و آخر سر در منتهی‌الیه آرزوی خویش غرق شوی؟ پایان کتاب زندگیش جز این اگر بود جای تعجب داشت؛ چرا که #شهادت پایان کار هر#بسیجی ‌ست.

نویسنده: #مهدیه_نادعلی

🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید #رحمان_بهرامی

📅تاریخ تولد: ۲٠ فروردین ۱۳۴۷
📅تاریخ شهادت: ۲٠ اسفند ۱۳۹۴

🥀مزار : گلزار شهدای خرمدره

#استوری_شهدایی

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
#برادرم
دعا ڪن ، ڪہ ما
از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد
و از قافلۂ مهـدیِ فاطمہ جا نمانیم

#شهیدمدافع_حرم
#احسان_فتحی_چمخانی
#اولین_شهید_مدافع‌_حرم_بهبهان

◽️تاریخ ولادت :۱۳۶۹/۰۲/۱۲
◽️محل ولادت:بهبهان
◽️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
◽️محل شهادت:حلب_سوریه

#خواهر شهید #احسان_فتحی

ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام بارونی جنگ که شروع شد بارونی به جبهه رفت و سال ۶۱ در #عملیات_رمضان به شهادت رسید و جنازه اش هم تا ۹ سال مفقود بود. نداشتن برادر خیلی برای‏مان سخت بود و جای خالی اش ما را بسیار آزار می داد. آرزو می کردیم که بعد از بارونی، خداوند به ما پسری عطا کند تا اینکه خدا احسان را نصیب ما کرد. احسان پنج ماهه بود که جنازه بارونی را هم آوردند. دیگر غم نداشتن برادر عذابمان نمی داد. خوشحال بودیم از اینکه خداوند لطف خود را به ما عطا کرد ، روزی با هم رفتیم گلزار شهدا؛ سر مزار برادرم، با صدای بلند داشتم گریه می کردم. احسان گفت: خواهرم با صدای بلند گریه نکن. افتخار کن که برادرت شهید شده. شهادت لیاقت می خواهد دعا کن این برادرت هم، مثل آن برادرت شهید شود. گفتم احسان از من چنین انتظاری نداشته باش نمیتوانم

🇮🇷 @iran_iran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠شهید مدافع حرم #مصطفی_نبی_لو
شهیدی که دوست داشت زمینه ساز #ظهور لقب بگیرد تا #مدافع_حرم

🎥روایت #خواهر_شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو از وصیت شهید


🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
به نام او که #تو را برگزید.
روز زمینی شدنت، قلبِ زمین می‌تپید و مثل فردایی آسمان برای به آغوش کشیدنت نبض می‌زند.

حتی تصورش هم زیباست.در آسمان، #سید_ابراهیم با آن قدّ رشیدش لامپ‌های رنگی را چک می‌کند که همگی روشن باشند و نورانی برای ورودت ،چند هفته ای هست که مهمان آسمان شده است

آن‌طرف تر ،#روح‌الله نظاره گرِ ظرفهای شیرینی است و #قدیر زغال هارا باد می‌زند مبادا خاک شوند!!
می‌خواهد به محض ورودت اسپند روی آتش بریزد

چند روزی می‌شود که #قدیر و #روح‌الله هم مهمانِ سفره آسمانیان هستند

وارد می‌شوی،قدم بر طاق آسمان میگذاری و دود اسپند همه جارا پر می‌کند.
همه به استقبالت می‌آیند.یک به یک در آغوششان فرو می‌روی .رفیقشان آمده؛ فرمانده شجاع تیپ سیدالشهدا_علیه‌السلام

تو به آسمان رسیده ای.به آغوش رفقا و مهیای دیدارِ #یار می‌شوی
شهید#محمد_عبدی را به آغوش می‌کشی و خوشحالیِ وصال در چشمانت می‌درخشد

این پایین اما حالِ کسی خوب نیست!
تو #عاقبت_بخیر شدی اما جایِ خالی‌ات دلهارا سوزانده
یک #خواهر ، یک #مادر ، یک #همسر اشک چشمشان روان است
#امیر_حسین برای آخرین بار آغوشت را لمس می‌کند

امروز ،پنجمین سالگردِ پرواز توست و اولین سالِ حضورِ حاج قاسم کنار همتش؛سلاممان را برسان و بگوکه داغش هرگز سرد نمی‌شود

برای شناساندن تو به ما، مردی از تبار واژه ها قلم را بر تن کاغذ فشرد و تورا در پسِ جمله ها ترسیم کرد،دسترنجش شد #قصه_دلبری و #عمار_حلب و این اواخر #جاده_یوتیوب ...هرکدام به شکلی تورا بر صفحه کاغذنقش زده اند

سهم ما از تو؛ همین چند خط هایی‌است که به دستمان رسیده و قلب را بی‌تابَت می‌کند.تو اما بر فراز آسمان که نشسته ای نگاهمان کن.دعا کن برای حالِ زارمان...حال ما خوب نیست
تا از دست نرفته ایم به دادمان برس

دارد دل ما از تو تمنای نگاهی...محروم مگردان دلِ مارا که روا نیست

نویسنده: #زهرا_قائمی

🕊به مناسبت شهادت #شهید #محمدحسین_محمدخانی

#گرافیست_الشهدا #حاج_عمار #همت_سوریه

▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
پرنده خوش سیمایی را کنار حرم #حضرت_زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب.
به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم #بال های غیرتش را #گشوده بود.

#روح_الله_قربانی آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به #شهر بی قرار #سوریه .گذشت از #دانشگاه و #مدرک #زبان ، از زندگی آسوده و بدون دردسر ،از عاشقانه هایش با #زینب اش ..

روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای #ارباب و #خواهر مضطرش...
همه را #فدا کرد حتی جانش را .شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به #حضرت_زهرا سبب شد تا به رسم #حضرت مادر بسوزد .پیکری سوخته #مهمان #زینب منتظر شد در #معراج_شهدا و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با #ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت.

بگذریم از دلتنگی هایش برای #همسر شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و #بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند.از روزهایی که #تلخ می گذرد.ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار #شهید..اما به قول خودش همه اینها فدای حرم #عمه_سادات و #آرامش آنجا.
داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر #کربلا کجا.

روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم #عاشورا و کل عرض کربلا شود.......

✍️نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر

🌹 #شهید #روح_الله_قربانی

📅 تاریخ تولد: ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۹۴ سوریه، حلب

🥀محل دفن: بهشت‌زهرا قطعه ۵۳

#گرافیست_الشهدا

🏴 ڪانال مدافعان حـــــرم 🏴
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
پلک شهریور نیمه باز بود که #چشم به #جهان گشودی. سومِ شهریور ۱۳۲۱، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، #تربت_حیدریه.

نامت را #عبد_الحسین گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک #عشق بازی هایت.

به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود.

همیشه مراقب نگاهت بودی و این #مراقبت کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به #ناموس‌ت ندوزد، حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!!

و چه #امن است شهری که #نگاه مردانش، #آرام و سربه زیر باشد.

کمی با ما راه بیا، برایمان بگو چه کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی؟
که اجابتش هم صحبتی با حضرت مادر شد؟!

بعید میدانم کسی از #داستان راه گشایی مادر بی خبر باشد؟!

در آن #ظلمت وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر #خاک گذاشتی و ندا از #آسمان به گوشَت رسید که از این سو بروید.

تو خاصی...!
یعنی باید #خاص بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای #کمک بیاید.
مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را #یاری می‌کنند تنها نمی‌گذاریم؟

به گمــــانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با حسین(ع) برد.

تو عجین شده با این خانواده ای.
مورد عنایت #خواهر
#گمنام همچو مادر
بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم.
#عاشق رفته رفته شبیه معشوق می‌شود و تو چه خوب شکل مادر شدی.

سال‌ها گمنامی و بی‌نشانی...
و در آخر سهم ما از تو، یک #پلاک، صفحاتی #قرآن و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته.

سال‌هاست #هورالعظیم، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست.

کمی با ما راه بیا‌‌.، دعایمان کن عبدِ حسین شویم؛ جان برکف برای #حسین(ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم.

رسم عاشقی را خوب بلدی، دعا کن گرد قدم‌هایت بر سر و روی ما هم بنشیند.

❤️ السلام علی الحسین❤️

✍️نویسنده: #زهرا_قائمی

به مناسبت تولد #شهید #عبدالحسین_برونسی

📆 تاریخ تولد: ۳شهریور ۱۳۲۱ تربت حیدریه
📆 تاریخ شهادت: ۲۳اسفند ۱۳۶۳ عملیات بدر

محل دفن: بهشت رضا

#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #برونسی
#بهشت_رضا

🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فرازی از #وصیتنامه✉️

#خواهر_عزیزم🍃
•|هرگاه خواستے از #حجاب خارج‌شوے
وَ لباس اجنبے را بپوشے بہ یاد آور ڪہ اشڪ #امام‌زمانت راجارے میکنے💔
بہ #خون هاےپاڪےڪہ ریختہ شدبراے حفظ‌این وصیت‌خیانت میڪنے
👈🏻بہ یادآرڪہ غرب را درتهاجم‌فرهنگے اش یارےمیڪنےو #فساد رامنتشرمیکنے وتوجہ جوانےڪہ صبح‌وشب سعےڪرده‌نگاهش راحفظ ڪندجلب میکنے
👈🏻بہ یاد آرحجابےڪہ برتو واجب شده تاتورادرحسن نجابت فاطمےحفظ ڪند،تغییرمیدهے...
🌿توهم شامل آبرویي،بعدازهمہ این ها اگرتوجہ نڪردے،
#هویت‌شیعہ راازخودت بردار(دیگہ اسم خودتوشیعہ نذار)
↜شهید #علاء_حسن‌_نجمه🌹
.
.

🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠شهید مدافع حرم #مصطفی_نبی_لو
شهیدی که دوست داشت زمینه ساز #ظهور لقب بگیرد تا #مدافع_حرم

🎥روایت #خواهر_شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو از وصیت شهید


🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
‍ ❃↫« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »↬❃

#خاطرات_شهید

💠پاس شبانه

این روزها تردد در شهر ،خاصه شبها وحضوربسیجیان دلاورمرد در خیابانهای شهرمون ،،منویاد احمدمیندازه ،
عاشق پاسهای شبانه بودکه از طرف بسیج میگذاشتند .حتی اگر مهمون بودیم ،نمیومدوهیچ کاری روبه اون ترجیح نمیداد ،۰حفظ امنیت برای احمد همیشه اولویت بود، حتی برخوش بودن در کنار خانواده که بودن درکنارشون روخیلی دوست داشت .احمدازهمون بچگی خودش روفدای انقلاب وارزشها کرده بود .

روحش شادوراهش پررهرو 🌷

راوے : #خواهر_شهید
#شهید #احمد_اعطایی

🕊🕊

🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🔰بسم رب الشهدا و الصدیقین🔰

۴ سال گذشت...

از آن روزی که خبر آوردند
#عمــــار_شهیـــــد_شد*

از آن روزهایی که هرچه بیشتر از رفتن تو به سوریه میگذشت اضطراب و اشتیاق ما بیشتر میشد...

اشتیاق از این جهت که منتظر برگشتنت بودیم و اضطرابی که نکند برگشتی در کار نباشد و عاقبت سفر رویایی تو، به شهادت ختم شود...

اضطرابی که در تماس و مکالمه آخر دو چندان شد...
یادته بهم گفتی چند بار تا مرز شهادت پیش رفتم اما توفیق رسیدن به آن را نداشتم و چه حسرتی پشت این شهید نشدن بود...
با شنیدن این جمله، ناخود آگاه اشک هایم سرازیر شد...
درست مثل الان که چشمانم بارانی شده...

گفتم کی برمیگردی؟! بسه دیگه برگرد... دلتنگتیم...
یادته داداش؟؟

بار آخر که تماس گرفتی لحن صدایت با دفعه های قبل فرق داشت..
انگار میخواستی بگی بی تابی نکن خواهر...
به زودی برمیگردم، اما نه به شکلی که شما منتظر هستید...

برمیگردم در حالیکه چشمانم بسته است و لبانم دیگر به سخن گفتن گشوده نمیشود...
برمیگردم در حالیکه شما گریان هستید و من خندان...

اما وقتی برگشتم انتظار نداشته باش در آغوش بگیرمت..
انتظار نداشته باش از خاطرات سفری که رفتم برایت تعریف کنم...
هرچند که حرف های زیادی برای گفتن دارم اما این دفعه من، فقط شنونده هستم...
این بار من آرام گرفتم و شما هیاهو میکنید...

گفتی ماموریتی داری که وقتی به سرانجام رساندی برمیگردی و من چه دیر متوجه شدم ماموریت تو *شهـــــادت* بود...
چیزی که بخاطرش شبانه روز تلاش کردی و خودت را برای رسیدن به آن پاکیزه کردی و چه زیبا دست از دنیا شستی و *خـــــــــدا* چه زیباتر خریدار بنده ی به کمـــال رسیده ی خود شد.....

#دلنوشته #خواهر شهید #عمار_بهمنی
به مناسبت #چهارمین_سالگرد_شهادت_برادر

🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
#برادرم
دعا ڪن ، ڪہ ما
از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد
و از قافلۂ مهـدیِ فاطمہ جا نمانیم

#شهیدمدافع_حرم
#احسان_فتحی_چمخانی
#اولین_شهید_مدافع‌_حرم_بهبهان

◽️تاریخ ولادت :۱۳۶۹/۰۲/۱۲
◽️محل ولادت:بهبهان
◽️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۷
◽️محل شهادت:حلب_سوریه

#خواهر شهید #احسان_فتحی

ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام بارونی جنگ که شروع شد بارونی به جبهه رفت و سال ۶۱ در #عملیات_رمضان به شهادت رسید و جنازه اش هم تا ۹ سال مفقود بود. نداشتن برادر خیلی برای‏مان سخت بود و جای خالی اش ما را بسیار آزار می داد. آرزو می کردیم که بعد از بارونی، خداوند به ما پسری عطا کند تا اینکه خدا احسان را نصیب ما کرد. احسان پنج ماهه بود که جنازه بارونی را هم آوردند. دیگر غم نداشتن برادر عذابمان نمی داد. خوشحال بودیم از اینکه خداوند لطف خود را به ما عطا کرد ، روزی با هم رفتیم گلزار شهدا؛ سر مزار برادرم، با صدای بلند داشتم گریه می کردم. احسان گفت: خواهرم با صدای بلند گریه نکن. افتخار کن که برادرت شهید شده. شهادت لیاقت می خواهد دعا کن این برادرت هم، مثل آن برادرت شهید شود. گفتم احسان از من چنین انتظاری نداشته باش نمیتوانم

🇮🇷 @iran_iran
پلک شهریور نیمه باز بود که #چشم به #جهان گشودی. سومِ شهریور ۱۳۲۱، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، #تربت_حیدریه.

نامت را #عبد_الحسین گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک #عشق بازی هایت.

به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود.

همیشه مراقب نگاهت بودی و این #مراقبت کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به #ناموس‌ت ندوزد، حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!!

و چه #امن است شهری که #نگاه مردانش، #آرام و سربه زیر باشد.

کمی با ما راه بیا، برایمان بگو چه کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی؟
که اجابتش هم صحبتی با حضرت مادر شد؟!

بعید میدانم کسی از #داستان راه گشایی مادر بی خبر باشد؟!

در آن #ظلمت وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر #خاک گذاشتی و ندا از #آسمان به گوشَت رسید که از این سو بروید.

تو خاصی...!
یعنی باید #خاص بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای #کمک بیاید.
مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را #یاری می‌کنند تنها نمی‌گذاریم؟

به گمــــانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با حسین(ع) برد.

تو عجین شده با این خانواده ای.
مورد عنایت #خواهر
#گمنام همچو مادر
بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم.
#عاشق رفته رفته شبیه معشوق می‌شود و تو چه خوب شکل مادر شدی.

سال‌ها گمنامی و بی‌نشانی...
و در آخر سهم ما از تو، یک #پلاک، صفحاتی #قرآن و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته.

سال‌هاست #هورالعظیم، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست.

کمی با ما راه بیا‌‌.، دعایمان کن عبدِ حسین شویم؛ جان برکف برای #حسین(ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم.

رسم عاشقی را خوب بلدی، دعا کن گرد قدم‌هایت بر سر و روی ما هم بنشیند.

❤️ السلام علی الحسین❤️

✍️نویسنده: #زهرا_قائمی

به مناسبت شهادت #شهید #عبدالحسین_برونسی

📆 تاریخ تولد: ۳شهریور ۱۳۲۱ تربت حیدریه
📆 تاریخ شهادت: ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ عملیات بدر

🗺محل دفن: بهشت رضا

#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #برونسی
#بهشت_رضا

🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
اسمی ازعمه ی سادات
نیاور به دهان
اسم زینب که بیاید
همه حساس شویم
تانفس هست و حرم هست
محالست که ما
بی خیال حرم
#خواهرِ_عباس شویم

یازینب



🌑 http://telegram.me/Iran_Iran
#من_شهیدمیشوم

باخانواده عروس خانم قرار خواستگاری گذاشته بودیم . معمولا همه جا برای مراسم خواستگاری بزرگترها می روند . اما آقا محمود خیلی اصرار داشت که من همراهش باشم ؛ علت اصرار ایشان آشنایی مختصری بود که من با این خانواده داشتم . آقا محمود روز خواستگاری دنبالم آمد ؛ زمانیکه راه افتادیم از خانه بیرون برویم گفت :
حتما با این بنده خدا ( عروس خانم)
صحبت کن و بگو که من حداکثر پانزده سال
می توانم زندگی کنم !! با تعجب نگاهش کردم !! گفت : من شهید می شوم * ناراحت شدم ، نشستم و با عصبانیت گفتم : پس دختر مردم را اذیت نکن ، حالا که این طور است من نمی آیم . شما که می خواهی شهید شوی اصلا ازدواج نکن . خندید و گفت : عصبانی نشو خواهر من !! ازدواج سنت پیغمبر اکرم "صل الله و علیه و آله و سلم" است . و من برای پیروی از سنت پیغمبر اسلام "صل الله علیه و آله وسلم" ازدواج می کنم‌ . محمود ازدواج کرد و چهار سال و نیم بعداز ازدواجش به فیض عظیم شهادت نائل آمد .

#خاطرات_شهید
#شهید #محمود_نریمانی🌷
راوی : #خواهر_شهید

🌑 http://telegram.me/Iran_Iran
سایه‌ای از خویش بر دیوار پیدا کرده‌ام

فصل تنهایی سرآمد یار پیدا کرده‌ام...

مادر شهید #بشیر_نظری
مادر شهیدی که دو شهید تقدیم انقلاب نموده و قریب چهار سال است زیر قاب عکس جوانانش آرام خوابیده است...
حرف نمی‌زند، راه نمی‌رود و از سفره انقلاب چیزی برنداشته است خانه ای معمولی در منطقه معمولی شهر...

#خواهر_شهید می‌گوید:
"مادر پیش از این وضعیت از خیرین فعال بوده و حتی به روستاها برای کمک رسانی می رفته است..."


همه ی ما مخصوصا مسئولین باید این عکس را بر سر در محل کار آویزان کنیم که چه #مادرانی با خون دل بهترین جوانانشان را فدای_کشور و انقلاب کرده اند

#مادران_شهدا
#شیرزنان_سرزمینم


🌕 @Iran_Iran
🌸🍃

دخترها #شهید نمیشوند آری
اما
شهید #پرور میشوند 😔😔
#خواهر تومانده ای که

دفاع کنی...

از آنچه که شهدا برایش #خون دادن
دفاع کنی از #حجابت😍😍

#حجاب_وصیت_شهدا

🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
@Iran_Iran
Ещё