قلم در دست میگیرم تا بنویسم از تو...
تویی که حضورت،
#امید زندگی را به لحظه ها تزریق میکرد...!
دست بوسِ
#مادر بودی و سجده گاهت، خاکِ پای بی بی سه ساله ای که برخلاف سن کمش، گره های بزرگ باز میکند.
التماس های
#شهادتت در گوش زمان مانده، آن روزها که پیاده به سمت حضرت عشق میرفتی.
با
#پرواز تو جمله ے_گر دخترکی پیش پدر ناز کند_مجسم شده است.
تا بوده،
تو،
سر به دیوار
#هیئت میگذاشتی و زار میزدی،
چند صباحیست دیوار هیئت به عکس تو تکیه کرده...!!
کتیبه ها با ذکر
#حسین حسینت زار میزنند
رفتنت توان از جانها گرفته...!
چه
#پدرت که علیِ سه ساله رابه یاد تو به آغوش میکشد، چه رفقایت که سر به دیوار گذاشته و به گوشه ای خیره میشوند...!
انگار
#سوختن موروثی است.
روزی مادری بین در و دیوار و حالا هم پسری میان شعله ها...
و چه
#علی_اکبرانه #بهارت خزان شده!
جسمی سوخته...
تنی
#ارباً_اربا...
امان از دلِ زینب
ماهرچه شد، ز تنت جمع کرده ایم
وای بر دلمان، چقدر کم شدی امید
#قلبت بوی دنیا نمیداد که اگر میداد انتخاب مادر نمیشدی با پروازی ویژه به وقت
#فاطمیه...
پروازت سوزِ
#سرمای بهمن را با
#داغ قلب مادرت شرمنده کرد...
با این خبر موهای مادر
#سپید شد؛ حواست هست؟
از همان روز که رفتی، زمستان آمد
بعد تو
#بهمن و
#اسفند چه فرقی دارند؟!
راستی امید،
امیدی به دل هایمان هست؟
به زندگیهایمان؟
با این اوضاع، آرزوی
#شهادت میکنیم خنده دار نیست؟
#دعایمان کن...
امیدواریم به اجابتش
"ولاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتا بَل اَحیاءُ عِندَرَبِهِم یُرزَقون"
اینچنین است که حضورت حس میشود...
✍نویسنده:
#زهرا_قائمی🎨 طراحی چهره:
#آتنا_شاعری
🖌️ طراحی پوستر:
#مهدی_غلامحسینیبه مناسبت شهادت
#شهید #امید_اکبری📅تاریخ تولد :۱۳۶۸/۱۰/۲
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۷/۱۱/۲۴
🗺محل شهادت: زهدان
🗺محل دفن: گلزارشهدا اصفهان
#گرافیست_الشهدا #عمار_عبدی #طراحی #مشهد #اربعین #مدافع_وطن #مدافعان_حرم #دل_نوشته🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ