ایران در گذر زمان(پیک همسان)

#ملی
Канал
Логотип телеграм канала ایران در گذر زمان(پیک همسان)
@iran_dargozare_zamanПродвигать
70
подписчиков
3,37 тыс.
фото
1,78 тыс.
видео
3,73 тыс.
ссылок
🌟گذشته چراغ راه اینده است🌟 محتوای کانال ما مروری کامل بر تاریخ ایران همیشه جاوید است 📚 تاریخی بدون تحریف و سانسور 📚 پست های نایاب و دست نویس 📕 از باستان تا معاصر ♐♒♋♊♍ همراه با کلیپ های نایاب 🔣
از#ملی کردن #نفت تا پایان کار #مصدق 👇👇👇👇
بخش پایانی

۴ شهریور ۱۳۳۱ نامه پیشنهادی چرچیل و ترومن نوشته شد روز پسین هندرسن و میدلتن به خانه مصدق رفتند و کپی نامه ترومن و چرچیل را به مصدق دادند پیش از اینکه نامه رسمی به وی داده شود. مصدق چند بار نامه را خواند و گفت که آنها برآنند که امتیازنامه ۱۹۳۳ را دوباره برقرار سازند و ملی کردن صنعت نفت ایران را زیر پرسش ببرند. هریمن و میدلتن گفتگوها با مصدق را به آگاهی دولت متبوع خود رساندند و دو دولت برآن شدند که نامه از راه رسمی به مصدق داده شود. ۸ شهریور این نامه به محمد مصدق داده شد.

۳۰ مهر ۱۳۳۱ دولت محمد مصدق در نامه‌ای به سفارت کبرای انگلستان در تهران گسستن رابطه دپیلماتیک ایران با آن دولت را به آگاهی رسانید.

۴ دی ۱۳۳۱ سفیر کبیر امریکا هندرسن از سوی ترومن پرزیدنت امریکا گمارده شد که با محمد مصدق دیدار دیگری بکند. هندرسن چهار ماده را نام برد الف) میزان غرامت به شرکت نفت انگلیس و ایران در دادگاه بین‌المللی تصمیم خواهد گرفته شد. ب) دولت امریکا صد میلیون دلار به ایران به عنوان کمک مالی خواهد پرداخت تا زمانی که ایران بتواند درآمد شایانی از فروش نفت خود داشته باشد. ج) قرارداد فروش دراز مدتی میان دولت ایران و شرکت نفت انگلیس و ایران بسته خواهد شد تا درآمد ایران از نفت مسلم شود، شرکت نفت انگلیس و ایران حق انحصار نفت ایران را نخواهد داشت و ایران می تواند نفت خود را به هر میزانی که می خواهد و به هر کشوری که میخواهد بفروشد

مصدق در برابر این پیشنهاد گفت که او نیز می خواهد مسله غرامت را برپایه قانونی از کشور انگلیس حل کند که در ملی شدن صنعتی در آن کشور بکارگرفته شده باشد. در مورد قرارداد فروش نفت مصدق گفت که وی می خواهد زمانی که مسله تاوان حل شده باشد درباره آن بیاندیشد و البته زمانی که ایران صد میلیون دلار کمک مالی را از امریکا دریافت کرده باشد.

۱۲ دی ۱۳۳۱ مصدق در نشستی با هندرسن گفت که وی هیچگونه قرارداد دراز مدتی را با شرکت نفت انگلیس و ایران نخواهد پذیرفت که در آن شرکت مشتری اصلی نفت ایران باشد ولی وی آماده است که قرارداد را با یک کنسرسیوم بین‌المللی ببندد که در آن شرکت نفت انگلیس و ایران می تواند یکی از خریداران باشد. ۲۵ دی هندرسن در نشستی دیگر با مصدق پیشنهاد قرارداد را به وی داد که بر پایه آن:

۱ - غرامت به شرکت نفت انگلیس و ایران در برابر دادگاه بین‌المللی برپایه قانونی ملی کردن معادن زعال سنگ انگلیس حل و فصل خواهد شد۲ - ایالات متحده امریکا بی‌درنگ کمک مالی صد میلیون دلاری به ایران خواهد کرد که ۵۰ میلیون آن پس از دریافت رای رسمی تاوان به شرکت از دادگاه بین‌المللی، و ۵۰ میلیون دوم به گاهانه (قسطی) پرداخت می شود.۳ - دولت ایران درباره بستن قرارداد بلند مدتی با کنسرسیوم نفت که در آن شرکت نفت انگلیس و ایران نیز سهیم است به معامله خواهد نشست.

این نشست نزدیک به هفت ساعت به درازا انجامید و مصدق بر این نکته پافشاری کرد که وی با شرکت نفت انگلیس و ایران معامله نخواهد کرد و افزود که این شرکت از دیدگاه ایران دیگر وجود ندارد. هندرسن به مصدق یادآور شد که شرکت نفت انگلیس و ایران شرکتی خصوصی است که در لندن به ثبت رسیده است و در بسیاری از نقاط دنیا پیوندهای بازرگانی دارد، شرکت بیش از صدها نفتکش، شمار زیادی پالایشگاه و امتیاز بهره‌برداری از چاه‌های نفت در دنیا را دارد. هندرسن به مصدق گوشزد کرد با پیاپی گفتن شرکت نفت انگیس وایران دیگر وجود ندارد و یا شرکت سابق نفت وی خود و کشور ایران را مورد خنده دنیا قرار می‌دهد. ۲۷ دی و ۲۹ دی هندرسن دیدار و گفتگوهای بی‌سرانجامی با مصدق داشت در پایان نشست ۲۹ دی هندرسن در گزارش خود به وزارت خارجه امریکا نوشت: گفتگوی امروز من با مصدق ناامیدکننده‌ترین نشست من با وی بود. ...نگرانی من بیشتر درباره ناتوانی مصدق در ادامه گفتگوهای پیچیده در یک راستا برای ساعت‌ها است. مصدق به نظر گیج می آید، پیوسته دیدگاه خود را تغییر می دهد، موضوع‌ها و گفته‌های خود را فراموش می‌کند. مصدق به آنهایی که سوءظن های وی را دامن می زنند بیشتر گوش فرا می‌دهد، پیوسته ایده‌های نوین می آورد و یا به درستی و روشنی درباره آنچه را که در مغزش میگذرد چیزی نمی گوید

۸ بهمن ۱۳۳۱ مصدق در نشستی به هندرسن ابراز داشت که وی آماده است برای تاسیسات شرکت در ایران تاوان بپردازد ولی نه برای سودی که از فروش نفت ایران دیگر بدست نمی‌آوردند. هندرسن چهار نشست پیشین و توافق‌هایی را که هر دو به آن رسیده بودند را به مصدق یادآور شد که تاوان به شرکت نفت انگلیس و ایران در برابر دادگاه بین‌المللی برپایه قانونی ملی کردن معادن زعال سنگ انگلیس حل و فصل شود. مصدق در جواب گفت من به یاد ندارم که چنین موافقتی را کرده باشم ما خیلی چیزها گفته‌ایم.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@iran_dargozare_zaman
از #ملی شدن #نفت تا پایان کار #مصدق
بخش سیزدهم 👇👇👇👇👇

۱۵ تیر ۱۳۳۱ هیات رئیسه مجلس سنا و مجلس شورای ملی به پیشگاه شاهنشاه شرفیاب شدند و شاهنشاه دیدگاه دو مجلس را نسبت به نخست‌وزیر آینده جویا شدند. مجلس شورای ملی از ۱۱۵ نماینده با ۵۲ رای به نخست‌وزیری محمد مصدق ابراز گرایش کرد.


۱۸ تیر ۱۳۳۱ در نشست مجلس سنا از ۳۶ سناتور حاضر (سنا دارای ۶۰ سناتور انتصابی و انتخابی است) تنها ۱۴ سناتور به نخست‌وزیری دوباره محمد مصدق ابراز گرایش کردند و ۱۹ تن رای سفید دادند. اعضای هیات رئیسه مجلس سنا در کاخ سعدآباد به پیشگاه شاهنشاه شرفیاب شدند و نداشتن گرایش مجلس سنا را به نخست‌وزیری مصدق به آگاهی شاهنشاه رساندند و ایشان دستور دادند که برای از میان برداشتن این ناهم‌اندیشی میان دولت و مجلس گفتگو برقرارشود.

۱۹ تیر ۱۳۳۱ فرمان نخست‌وزیری دوباره محمد مصدق از سوی شاهنشاه توشیح شد.

۲۲ تیر ۱۳۳۱ محمد مصدق در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی ماده واحده اختیارات تام مالی و اقتصادی دولت را برای شش ماه در میان گذاشت و یادآور شد که شناساندن هیات دولت پس از تصویب اختیارات پیشنهاد شده از سوی وی خواهد بود.۲۶ تیر ۱۳۳۱ به دنبال کناره‌گیری مصدق جلسه خصوصی مجلس شورای ملی با بودن ۴۲ نماینده برگزار شد و مجلس با ۴۰ رای به نخست‌وزیری احمد قوام گرایش خود را ابراز داشتند.

۲۷ تیر ۱۳۳۱ فرمان نخست‌وزیری احمد قوام از سوی شاهنشاه توشیح شد. قوام نخست‌وزیر برنامه دولت خود را درباره نفت، اوضاع اقتصادی، امنیت همگانی، و جداسازی سیاست از مذهب را روشن ساخت. در این هنگام لندن و واشنگتن که چشم براه تغییر کابینه بودند، کمیته پرشیا را در لندن برپا ساختند. کمیته پرشیا از سران وزارت خارجه، وزارت مالیه و وزارت نیروی انگلستان تشکیل شد و کمیته در چگونگی داد و ستد با قوام به چاره اندیشی پرداختند.
@iran_dargozare_zaman

۲۸ تیر ۱۳۳۱ تظاهرات جبهه ملی و توده‌‌ای‌ها به انتقام از ندادن امتیاز نفت به شوروی علیه احمد قوام بالاگرفت و کار به جایی کشید که یکان‌های انتظامی وادار شدند و با تانک و زره پوش در خیابان‌ها به راه افتادند. در زد و خوردی که توده‌ای‌ها و جبهه ملی‌ها با ماموران انتظامی به راه انداختند شماری زخمی و کشته شدند.

۲۹ تیر ۱۳۳۱ هواداران مصدق و جبهه ملی دست در دست توده‌ای‌ها در تهران و شهرستان‌ها علیه دولت قوام تظاهرات خشنی به راه انداختند و زد و خوردهای سختی روی داد و شمار بسیاری به جرم به راه انداختن بلوا و آشوب بازداشت شدند.

۳۰ تیر ۱۳۳۱ دامنه تظاهرات علیه دولت قوام در تهران و شهرستان‌ها گسترش پیداکرد تا اینکه قوای انتظامی وادار به مداخله شد و زد و خورد سختی درگرفت که گروهی کشته و شمار بسیاری زخمی شدند. احمد قوام در این روز کناره‌گیری خود را از نخست‌وزیری به پیشگاه شاهنشاه تقدیم کرد.
۳۱ تیر ۱۳۳۱ مجلس شورای ملی با ۶۱ رای از ۱۱۵ نماینده به نخست‌وزیری مصدق ابراز گرایش کرد. به فرمان شاهنشاه مصدق بار دیگر مامور تشکیل کابینه شد. در همین روز دادگاه لاهه اعلام کرد که این دادگاه برای رسیدگی و تصمیم‌گیری درباره دادخواست ایران صلاحیت ندارد.


۳ امرداد ۱۳۳۱ محمد مصدق میدلتن کاردار سفارت انگلیس را به خانه خویش فراخواند و از وی خواست تا راه‌چاره‌ایی برای نفت بیاید. مصدق ابراز داشت که وی آماده است قرارداد بلند مدتی با شرکت نفت انگلیس و ایران برای فروش نفت ایران ببندد و هم‌چنین آماده است که غرامت شرکت را با داوری بپردازد. میدلتن پاسخ داد که پیشنهاد مصدق را به لندن می‌فرستد. ۶ امرداد میدلتن و مصدق دوباره در خانه مصدق به گفتگو نشستند و مصدق به وی گفت آنچه را که چند روز پیش به وی گفته است را میدلتن می باید فراموش کند چنین گفتمانی هیچ‌‌گاه روی نداده است. میدلتن تلگرامی برای وزارت خارجه فرستاد و به آگاهی آنان رسانید که امیدی به فرجام‌رساندن گفتگوها با مصدق نیست، و وی بدین اندیشه است که تنها راه چاره، یک کودتا است. در همان روز لوی هندرسن سفیر کبیر امریکا با محمد مصدق دیدار و گفتگو داشت. پس از این نشست با میدلتن دیدار کرد و گفت که تندرستی مصدق به سختی آسیب دیده و به پایداری ودرستی روان و خرد او اطمینانی نیست. وزیر خارجه امریکا دین آچسن گفت سقوط قوام موقعیت شاه و ارتش را سست کرده است و گزینه دیگری بجز مصدق برای جلوگیری از رخنه کمونیسم نیست. آچسن نیز افزود که بهتر آنست یک پیشنهاد مشترک از سوی سران دو کشور امریکا و انگلیس به مصدق داده شود.
@iran_dargozare_zaman
جهان پر زبدخواه و دشمن است
همه مرز ما جای اهریمن است

نه هنگام آرام وآسایش است
نه روز درنگ است و آسایش است

#شاهزاده_رضاپهلوی
کنون خیز تا سوی ایران شوید
به یاری به نزد دلیران شوید

که ای خسرو خسروان جهان
پناه دلیران و پشت مهان

سر تخت ایران به کام تو باد
تن ژنده پیلان به نام تو باد

#rezapahlavi
#IranRegimeChange

کسی کو هوای فریدون (تمدنِ ایران‌زمین و تاریخ شاهنشاهی ) کند
دل از بند ضحاک ( چه فرقه ی تبهکار حاکم و چه اپوزیسیون آن #مزاحمین_خلق #ملی_مذهبی #فرقه‌گرایی #اسلام‌گرایی #تروریست‌های_پنجاه هفتی و... ) بیرون کند.

@iran_dargozare_zaman

🌟تنها رهِ رهایی ، بازگشت پادشاهیست🌟
👑جاوید شاه،پاینده ایرانِ شاهنشاهی👑
از #ملی کردن #نفت تا پایان کار #مصدق
بخش دوازده 👇👇👇👇👇👇

۲۶ مهر ۱۳۳۰ نماینده فرانسه پیشنهاد کرد که نشست‌ها تا تصمیم دادگاه لاهه فرافکنده شود که پذیرفته شد. پس از این تصمیم شورای امنیت، پرزیدنت ترومن از مصدق دعوت کرد که برای دیداری به واشنگتن بیاید. سه هفته گفتگوها درباره مسله نفت ایران میان مصدق و سران کشور امریکا به درازا کشید، در این گفتگوها، ۲۳،۴۵۰،۰۰۰ میلیون دلار کمک برای بازسازی ایران در چهارچوب اصل چهار به مصدق نخست‌وزیر قول داده شد.

۲۱ آبان ۱۳۳۰ وزارت خارجه امریکا اعلام داشت گفتگوها با مصدق سرانجامی نداشت. پس از ۵ روز مصدق از واشنگتن به قاهره پرواز کرد و با نخست‌وزیر مصر مصطفی نهاس پاشا دیدار کرد و قرارداد مودت میان دو کشور بسته شد و اعلامیه مشترکی دادند که ایران و مصر متحد امپریالیسم انگلیس را نابود خواهند کرد.

۱۲ آذر ۱۳۳۰ سناتور نجم و سناتور سروری اعضای هیات مختلط نفت از عضویت در این هیات کناره‌گرفتند. ۱۴ آذر در تظاهراتی در برابر دانشگاه تهران آغاز شد و به میدان بهارستان پیوست، زد و خورد خونینی میان اعضای حزب توده و هواخواهان آنان و جبهه ملی و نیروهای انتظامی روی داد. این تظاهرات چهار روز به درازا کشید و در این ماجرا سرهنگ صادق نوری‌شاد افسر شهربانی کشته شد و شمار بسیاری زخمی و دستگیر شدند. در این گیرودار گروهی از مدیران روزنامه‌های پایتخت به سبب یورش دسته‌های اوباش به دفتر روزنامه‌های آنها در مجلس شورای ملی بست نشستند.


۲۰ آذر ۱۳۳۰ دولت ایران نامه‌ای برای دوازده سفارت کبرا و بیست و چهار سفارتخانه در تهران فرستاد و هشدار داد که تنها ده روز دیگر مشتریان سابق نفت ایران می‌توانند برای خرید نفت از فرداد (حق تقدم) بهره‌مند شوند. هیچ یک از مشتریان خواستار نفت ایران نشدند.

۲۸ آذر ۱۳۳۰ انتخابات دوره قانونگذاری هفدهم آغاز شد. استان خوزستان به سبب تشنج زیر حکومت نظامی رفت.

۳۰ آذر ۱۳۳۰ بدون درآمد نفت صندوق دولت خالی شد، حقوق کارمندان و دستمرد کارگران ماه‌ها بود که پرداخته نشده بود، در خوزستان بیکاری به اوج خود رسیده بود، مردم کشور دوباره به روزهای سیاه اشغال ایران به وسیله شوروی و انگلستان بازگشتند. محمد مصدق از رادیو پیامی برای مردم ایران خواند و آنها را به خرید اوراق قرضه ملی فراخواند.در همین روز هواپیمای چهار موتوره دکتر بنت رئیس اصل چهار همراه با بیست و دو تن در نزدیکی‌های تهران به زمین خورد و شرنشینان هواپیما همه جان سپردند.

۲۱ دی ۱۳۳۰ وزارت امور خارجه در نامه‌ای به سفارت انگلستان خواستار آن شد که همه کنسولگری‌های آن دولت در سراسر ایران به سبب دخالت غیرقانونی در امور داخلی ایران بسته شود. پس از چند روزی سفارت کبرای انگلستان در تهران مداخله در امور داخلی ایران را رد کرد


در زمانی که محمد مصدق در واشنگتن بود، سفیر پاکستان در امریکا با مصدق در گفتگویی به آگاهی وی رساند که شاید بانک بین‌المللی باز سازی و توسعه بتواند راه حلی برای دشواری‌های مالی کنونی ایران بیابد. ۱۸ آبان ۱۳۳۰ رابرت گارنر  در گفتگوی تلفنی با مصدق ،گارنر گفت که بانک میتواند گروه مدیریت موقت برای دو سال تشکیل دهد تا صنعت نفت ایران را اداره کند و فروش نفت ایران را سازمان دهد. وی افزود که بانک بی‌طرف است و آماده است اداره صنعت نفت ایران را تا زمانی که درگیری در دادگاه‌های بین‌المللی وجود دارد ادامه دهد. مصدق به گارنر پاسخ داد که پیشنهاد خود را به ریزگان برای وی بنویسند. گارنر به آگاهی دولت انگلستان رسانید که به ایران یاری خواهد داد، دولت انگلستان نیز پیشنهاد وی را پذیرفت. ۹ دی ۱۳۳۰ دو تن از کارمندان عالی بانک مستر ریبر و مستر پرودوم  وارد تهران شدند و پیشنهاد بانک را به مصدق دادند و از تاسیسات نفت آبادان بازدید کردند. مصدق پاسخ خود به پیشنهاد گارنر را در روزنامه چاپ کرد و نوشت که بانک می باید از سوی دولت ایران عمل کند و دستورات دولت ایران را اجرا نماید. پاسخ محمد مصدق کاملا خلاف پیشنهاد بانک بود زیرا که بانک بی‌طرف عمل می‌کرد. ۲۱ بهمن گارنر خود به همراه یک هیات نمایندگی به تهران آمد. گارنر در دیداری به مصدق گفت که وی برداشت غیرواقع بینانه و بسیار سیاسی از مسله نفت دارد، با اینکه گارنر برای مصدق روشن کرد که آنها یک بانک بین‌المللی هستند و از سوی دولتی نمی‌توانند عمل کنند. همه پیشنهادات بانک را محمد مصدق رد کرد و گارنر و همراهان به امریکا بازگشتند. ۲۶ اسفند ۱۳۳۰ سخنگوی دولت شکست گفتگوهای میان محمد مصدق و بانک بین‌المللی را به آگاهی رسانید.

۱۴ تیر ۱۳۳۱ آیت‌الله امامی رئیس مجلس شورای ملی به همراهی اعضای هیات رئیسه مجلس در کاخ سعدآباد به پیشگاه شاهنشاه شرفیاب شد و آمادگی مجلس هفدهم را به عرض رسانید. در همین روز محمد مصدق نخست‌وزیر به پیشگاه شاهنشاه باریافت و استعفای کابینه را تقدیم کرد.

@iran_dargozare_zaman
از #ملی کردن #نفت تا پایان کار #مصدق

بخش یازده 👇👇👇👇👇👇👇
اپوزیسیون علیه محمد مصدق

۱۷ شهریور ۱۳۳۰ سیزده تن از نمایندگان مجلس علیه تهدیدها و ایجاد ترس و وحشت محمد مصدق در مجلس نامه‌ای به ریاست مجلس نوشتند که دیگر به مجلس شورای ملی نخواهند آمد.

مقام منیع ریاست مجلس شورایملی نظر به اینکه مظهر اداره ملت ایران برگزیدگان ملت می‌باشند و طبق اصل مصرحه قانون اساسی عقیده و رأی نمایندگان باید در محیط آزاد و خالی از ارعاب و تهدید ابراز می‌شود تا بتوانند مصالح عالیه کشور را از هر جهت بررسی نموده و مورد شور قرار دهند و از آنجائی که با نهایت تأسف اخیرا این آزادی عمل بکلی از نمایندگان سلب شده و دولت حاضر علاوه بر اظهارات تهدیدآمیزی که رئیس دولت در جلسه مورخه ۱۳ شهریور ۳۳۰ در مجلس سنا نموده دست باقدامات دیگری برای ارعاب و سلب آزادی نمایندگان زده من جمله قطع نامه‌ای بنام اصناف بازار مبنی بر تخویف نمایندگان ملت انتشار یافته ما امضاء کنندگان زیر بدین وسیله اعلام می‌داریم تا زمانی که محیط آزاد و خالی از هر گونه ارعاب و تهدید بوجود نیاید از حضور در جلسات مجلس شورای ملی خودداری خواهیم نمود – جمال امامی – آزاد – شوشتری – مکرم – دولت شاهی – صفائی – سنندجی – عماد تربتی – ابتهاج – تیمور تاش- پیراسته – اعظم زنگنه – عباسی

۲۷ شهریور ۱۳۳۰ حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی شپرد سفیر کبیر انگلیس را فراخواند و نامه‌ای غیررسمی بدون تاریخ، بدون امضا را به وی داد و گفت این پیشنهاد نوین مصدق است. شپرد با خواندن نامه دریافت که همان پیشنهادی است مصدق به هریمن داده بود با یک تغییر که دیگر جمله پروانه اقامت انگلیسی ها رد می شود در آن نبود. ۳۰ شهریور شپرد نامه‌ای به علاء وزیر دربار داد و پیشنهاد مصدق را رد کرد.

۲ مهر ۱۳۳۰ دولت مصدق هشدار داد که تا ۱۱ مهر کارکنان انگلیسی شرکت نفت انگلیس و ایران می باید از ایران بیرون بروند. ۴ مهر ارتش ایران پالایشگاه آبادان را اشغال کردند و در همین روز شپرد به پیشگاه شاهنشاه باریافت

۲۳ شهریور ۱۳۳۰ حسین فاطمی معاون نخست‌وزیر اعلام داشت که شوروی کالاهایی را که انگلستان دیگر به ایران نمی‌فرستد به ایران صادر خواهد کرد. ۲ مهر قرارداد پایاپای بازرگانی میان ایران و شوروی به امضا رسید که بر پایه آن دوازده هزار تن شکر از شوروی به ایران وارد و ایران با بادام و پشم بهای شکر را خواهد پرداخت. شوروی نماینده بارزگانی به تهران تا قرارداد بازرگانی نوینی میان دو کشور ببندد. در چهارچوب این قرارداد همه کالاها و تولیدات ایران را شوروی خریداری خواهدکرد.

۴ مهر ۱۳۳۰ ارتش شاهنشاهی از دولت پیامی دریافت کرد که تاسیسات پالایشگاه آبادان را منفجر کنند اگر نیروهای نظامی کشور خارجی به ایران یورش آورند

۵ مهر ۱۳۳۰ دولت انگلستان شکایت رسمی به شورای امنیت درباره مسله نفت با ایران داد. محمد مصدق در برابر مجلس شورای ملی درباره شکایت دولت انگلیس به شورای امنیت سخن گفت و درخواست کرد که هیات مختلط وی را در سفر به نیویورک همراهی کنند.

۸ مهر کارکنان انگلیسی شرکت نفت انگلیس و ایران همه از ایران تخلیه شدند. در این روز شورای امنیت نشستی تشکیل داد و نماینده شوروی ایراد گرفت که این دخالت در مسله داخلی کشور ایران است و باید از دستور جلسه بیرون آورده شود. دولت یوگسلاوی نیز از این پیشنهاد پشتیبانی کرد. اکوادور، ترکیه ، فرانسه، هند و چین ابراز داشتند که شکایت نخست باید بررسی شود سپس تصمیم خواهیم گرفت. با ۹ رای موافق و ۲ رای مخالف شکایت دولت انگلیس در دستور جلسه برای بررسی ماند. نماینده دولت انگلیس دادخواست را برای اعضای شورای امنیت خواند. نماینده ایران درخواست کرد که نشست برای ده روز فرافکنده شود تا هیاتی از ایران نیز آماده و به نیویورک وارد شوند. شورای امنیت ۲۲ مهر تشکیل جلسه داد، در این نشست محمد مصدق گفت که شورای امنیت صلاحیت تصمیم‌گیری ندارد و مسله نفت یک مسله داخلی ایران است، شوروی و یوگسلاوی نیز مسله نفت را مسله داخلی ایران دانستند که شورای امنیت حق تصمیم‌گیری در این باره را ندارد. نماینده امریکا در سخنان خود گفت که صلح بین‌المللی در خطر است و شورای امنیت می باید به مسله نفت ایران رسیدگی کند. پس از گفتگوهای بسیار نمایندگان بریتانیا، امریکا و برزیل ابراز کردند که چون سلح بین‌المللی در خطر است شورای امنیت می باید در این مورد دخالت کند. شوروی، اکوادور، یوگسلاوی و چین این دیدگاه را رد کردند و مسله نفت ایران را مسله داخلی و به سبب ملی کردن نفت تعبیر کردند. فرانسه، هند، هلند و ترکیه بی‌طرف ماندند.
@iran_dargozare_zaman
از #ملی شدن #نفت تا پایان کار #مصدق
بخش دهم 👇👇👇
@iran_dargozare_zaman
هیات نمایندگی انگلستان به ریاست استوکس مهردار سلطنتی در تاریخ ۱۲ مرداد وارد تهران شد و از ۱۴ امرداد تا ۱ شهریور گفتگوها ادامه داشت. محمد مصدق در برابر همه پیشنهادها گفت که تنها چیزی که می شود درباره آن گفتگو کرد این سه نکته است نخست چگونه و چه مقدار نفت دولت انگلستان از ایران خریداری خواهد کرد دوم آیا کارمندان انگلیسی در ایران خواهند ماند و برای شرکت ملی نفت ایران کار خواهند کرد و سوم اینکه ایران چه مقدار غرامت برای مصادره اموال شرکت نفت انگلیس و ایران بایستی بپردازد.

پس از گفتگوهای بی‌فرجام با استوکس و هریمن، تنها هدف که درآمد بیشتری از نفت ایران بدست آید به دست فراموشی سپرده شد. رخدادها نشان دادند که آنچه را که فروهر وزیر دارایی در سخنان خود در ۵ دی ۱۳۲۹ ضررهایی که به مکزیکو از ملی کردن نفت بدان کشور رسیده و آنچه را که سپهبد رزم‌آرا در برابر مجلس به ریزگان ابراز کرده بود درست بود که ایران در حال حاضر به تنهایی نمی تواند نفت را بهره‌برداری، پالایش، و به بازار نفت برساند. هم‌چنین رزم‌آرا درباره میزان سهم ایران از سرمایه عمومی، شرکت‌های تابعه و دیگر سرمایه‌گذاری‌های شرکت نفت انگلیس و ایران به روشنی و ریزگان در مجلس سخن رانده بود. با تصویب قانون ملی کردن صنعت نفت ایران همه دست‌آوردهای گفتگوهایی که از زمان وزیران حکیمی، هژیر، ساعد، منصور و رزم‌آرا با شرکت نفت انگلیس و ایران به دور افکنده شد و دارایی ملت ایران که نسل‌ها در گسترش شرکت نفت انگلیس و ایران سرمایه‌گذاری شده بود یک شبه آتش زده شد. شارلاتانی از احساسات میهن‌پرستانه ملت ایران سوءاستفاده کرد و بدون هیچ برنامه‌ای تاسیسات نفتی را مصادره کرد و از کار انداخت. نتیجه ملی کردن نفت برای ایران به جای درآمد بیشتر، درآمد صفر و هفتاد هزار کارمند و کارگر بیکار تنها در صنعت نفت و گرسنگی و بیکاری در سراسر کشور و بزرگترین ضرر اقتصادی در تاریخ ایران بود و راهی بود که ایران را به دریوزگی در مسکو بیاندازد.

۳۰ امرداد ۱۳۳۰ استوکس ابراز کرد که محمد مصدق نخست‌وزیر هیچ یک از پیشنهادهای وی را به هیچ فرمی نپذیرفته است و استوکس گفتگوها را پایان یافته می انگارد و به انگلستان باز خواهد گشت. استوکس افزود شرکت نفت انگلیس و ایران کوشش خواهد کرد که از کشورهای دیگر نفت خریداری کند و جایگزین نفت ایران در بازار جهانی بنماید. مدیران شرکت نفت انگلیس و ایران در آبادان اعلام کردند که کارمندان انگلیسی شرکت از ایران بیرون خواهند رفت و ۱۶۰۰۰ کارمند و کارگر ایرانی در ۸ شهریور ۱۳۳۰ اخراج خواهند شد و اگر فروش نفت از آبادان دوباره برقرار نشود، ۶۰،۰۰۰ کارمند و کارگر ایرانی پالایشگاه آبادان اخراج خواهد شد. در پی این اعلامیه دولت ایران ۳ میلیون و نیم دلار برای حقوق کارمندان و کارگران اخراجی از شرکت نفت انگلیس و ایران به کناری گزارد.

۱۳ شهریور ۱۳۳۰ محمد مصدق در مجلس سنا سخنانی ایراد کرد و روشن کرد که چرا پیشنهاد استوکس را نپذیرفته است و دو هفته به دولت انگلستان زمان داده است که به پای میز گفتگوها بازگردند و سه نکته‌ای را که تنها دیدگاه وی است را دوباره به گفتگو کنند. ۲۰ شهریور محمد مصدق نامه ای به هریمن رایزن ویژه ترومن پرزیدنت امریکا فرستاد و در آن یادآور شد که اگر دولت انگلستان برای گفتگو درباره آن سه موضوع بازنگردند پروانه اقامت اتباع انگلیس در ایران لغو خواهد شد. هریمن دو روز پس از آن پاسخ داد که آنچه را که محمد مصدق می خواهد استوکس رد کرده است و نشستی دوباره در برنامه نیست و ایران می باید که پایه های تجارت و جنبه‌های فنی بازرگانی نفت را بیاموزد.

@iran_dargozare_zaman
از #ملی شدن #نفت تا پایان کار #مصدق
بخش نهم 👇👇👇👇
@iran_dargozare_zaman
۱ تیر ۱۳۳۰ هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران به دریک نامه‌ای نوشت که در آن بر اساس قانون خرابکاری دریک در کار شرکت ملی نفت سبوتاژ کرده، زیرا وی از صادر کردن رسید نفت بارگیری شده به نفتکش‌ها به نام شرکت ملی نفت ایران جلوگیری کرده است. دریک و کنسول انگلیس کپردست به دامان هیات مختلط نفت شدند که این نامه پس گرفته شود ولی هیات مختلط نفت این درخواست را رد کرد و سبب شد که دریک به بصره برود. ۵ تیر کارمندان انگلیسی کار کردن برای شرکت ملی نفت ایران را رد کردند. روز پسین ساعت ۹ صبح، هیات مختلط نفت و هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران به دفتر دریک رفتند و به میسن گفتند همه کارکنان از ساختمان و پهنه شرکت بیرون روند. در این هنگام ۶ تیر ۱۳۳۰ به ساعت ۹ و ۲۰ دقیقه ساختمان‌ها و تاسیسات پالایشگاه‌ها و دیگر سرمایه‌گذاری‌های شرکت نفت انگلیس و ایران در ایران مصادره و به دست این گروه داده شد.

در چهارم خرداد ۱۳۳۰ دولت انگلیس به دادگاه لاهه دادخواست داوری داد. ۳۱ خرداد پس از آنکه جکسون نتوانست با هیات ایران به توافق برسد دولت انگلیس به دادگاه لاهه نوشت که تا سرانجام دادخواست روشن شود، یک راه حل میانی برای سرو سامان دادن به وضع شرکت پیدا شود. دادگاه لاهه برای هشتم تیر زمانی برای شنیدن دادخواست تعیین کرد ولی دولت ایران نپذیرفت که در این نشست دادگاه لاهه حاضر شود زیرا که دادخواست از سوی دولت انگلیس داده شده بود نه شرکت نفت انگلیس و ایران. سرانجام در ۳۰ تیر دادگاه لاهه تصمیم خود را اعلام کرد که هیچ کاری نباید انجام یابد که به کارهای بازرگانی و پالایش و بارگیری و ترابر نفت آسیب وارد شود. اداره شرکت همانگونه که در ۱۰ اردیبهشت بود می باید ادامه یابد. کمیسیونی از دو نماینده دولت انگلستان و دو نماینده از ایران و یک نماینده از یک کشور سوم می باید بنیان شود که سرپرستی مدیریت شرکت را به عهده بگیرد. دولت انگلستان این پیشنهاد را پذیرفت ولی دولت ایران آن را نپذیرفت.
۱۷ تیر ۱۳۳۰ پرزیدنت ترومن نامه‌ای به محمد مصدق نوشت که در آن به مصدق یادآور شد که درباره تصمیم دیوان بین‌المللی لاهه دوباره بیاندیشد و اگر او گرایش داشته باشد پرزیدنت ترومن، هریمن ] فرستاده ویژه خود را برای گفتگو در حل اختلاف‌های نفت به ایران روانه خواهد کرد. مصدق پاسخ داد که تصمیم دیوان لاهه را رد کرده است و برای ورود مستر هریمن به ایران خوش‌آمد گفت.۲۲ تیر شرکت ملی نفت ایران اعلامیه‌ای بیرون داد که هر کسی که نفت می‌خواهد در بندر آبادان بر پایه معامله فروش با پول نقد و خرید با نفتکش خود  نفت خریداری کند. روز پسین تظاهرات گسترده ضد امریکایی حزب توده و جبهه ملی در تهران براه افتاد که به زد و خورد با ماموران انتظامی و کشته و زخمی شدن شماری از هر دو طرف شد.
۳۱ تیر ۱۳۳۰ هیئت وزیران و هیئت مختلط نفت فرمولی که به آن فرمول هریمن نام نهادند را تصویب کردند الف– در صورتیکه دولت انگلیس بوکالت از طرف شرکت سابق نفت انگلیس و ایران اصل ملی شدن صنعت نفت در ایران را بشناسد دولت ایران حاضر است با نمایندگان دولت انگلیس بوکالت از طرف شرکت سابق وارد مذاکره شود ب – دولت انگلستان قبل از اعزام نمایندگان بطهران موافق خود را بوکالت از طرف شرکت سابق با اصل ملی شدن صنعت نفت رسما اعلام نماید ج– مقصود از اصل ملی شدن صنعت نفت پیشنهادی است که در کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورایملی تصویب شده و در قانون مورخه ۲۹ اسفند ماه ۱۳۲۹ تأیید گردیده‌است ...که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد. برای مزید استخضار آقای هریمن یک نسخه از یادداشتی را که نمایندگان شرکت سابق نفت راجع بطرز قبول اصل ملی شدن صنعت نفت بدولت ایران داده‌اند و مورد قبول واقع نشده باطلاع ایشان برسد. د- دولت ایران حاضر است راجع بطریقه اجرای قانون تا آنجا که مربوط بمنافع انگلیس است وارد مذاکره شود.۹ امرداد ۱۳۳۰ از آنجا که دیگر نفت بارگیری نشده بود و مخزن‌های نفت پر شده بودند در پالایشگاه آبادان وادار به خاموش کردن دستگاه‌های پالایش شدند و پالایشگاه را از کار انداختند.

@iran_dargozare_zaman
از #ملی شدن #نفت تا پایان کار #مصدق
بخش هشتم 👇👇👇
@iran_dargozare_zaman

اظهارات بیات، علی‌آبادی و حسیبی که با مصادره اموال شرکت نفت انگلیس و ایران، کارمندان و کارگران هم به شرکت ملی نفت ایران تعلق خواهند داشت را تنها دیوانگی و نادانی می‌توان خواند. تا چه اندازه محمد مصدق نابخردانه مسله ملی کردن نفت را در دست گرفته بود از اعلامیه‌ای که در روز ششم خرداد ۱۳۳۰ برای روزنامه‌ها و رادیوها داد نشان می‌دهد: "ملی کردن نفت ایران بر پایه حق بی‌چون و چرای ملت ایران است... اگر زمانی دولتی برای رسیدن به حق مسلم خود گام‌هایی بردارد که سبب خسارت به یک شرکت خصوصی شود تنها راه چاره برای آن شرکت این است که غرامت خود را از آن دولت بگیرد. این غرامت به وسیله قانون [اجرای ملی شدن نفت] پیش‌بینی شده‌است. 
با نگرش به برخورد دو جریان گوناگون فکری در دو سطح گوناگون روشن بود که پیشنهاد جکسون رد خواهد شد. جکسون پیشنهاد کرد که الف) همه ساختمان‌ها و تاسیسات شرکت به ایران تحویل داده شود ب) شرکت نفت انگلیس و ایران کمپانی نوینی با مدیریت ایرانی بنیان کنند و این کمپانی از دارایی شرکت استفاده کند و صنعت نفت ایران را بکار بیاندازند ج) پخش نفت در ایران که در دست شرکت است به یک کمپانی ایرانی سومی با مدیریت ایرانی داده شود د) تا همه جزییات به عمل درآیند شرکت نفت انگلیس و ایران به ایران یک بار ۱۰ میلیون پوند و سپس هر ماه ۳ میلیون پوند خواهد پرداخت. پس از آنکه هیات ایرانی این پیشنهاد را نپذیرفتند، سفیر کبیر امریکا در ایران گریدی از دولت ایران درخواست و خواهش کرد که این پیشنهاد را بپذیرند. محمد مصدق پاسخ داد خشک شدن چاه‌های نفت ما بهتر است از پذیرفتن این پیشنهاد.

۲۹ خرداد ۱۳۳۰ پالایشگاه کرمانشاه بسته شد و مدیر عامل انگلیسی به بازداشت در خانه وادار شد. محمد مصدق در پیامی رادیوی گفت:... امروز پایان پنجاه سال شرکت نفت انگلیس و ایران و امپریالیسم در ایران است. ماموریت جکسون سرانجامی نداشت و آنها نپذیرفتند که با قانون اجرای ملی شدن نفت همراهی کنند.... وزیر خارجه انگلیس در پارلمان به دولت ایران هشدار داد که اگر جان اتباع انگلیس در ایران به خطر بیافتند دولت انگلیس این را نخواهد پذیرفت. وزارت امور خارجه امریکا از دولت انگلیس درخواست کرد که درهای گفتگو را نبندند و از زور و تحریم بپرهیزند. دولت انگلیس اعلام داشت که محمد مصدق تنها درباره برچیدن و نابودی شرکت آماده گفتگو است.

روز پسین نیروهای پلیس دفتر شرکت نفت انگلیس و ایران را در تهران دوره کردند و به کارکنان گفتند که شرکت بسته می‌شود و هیچ سند و مدرکی از آنجا نباید بیرون رود. مردم نیز به نیروهای پلیس پیوستند و تابلوی شرکت نفت انگلیس و ایران را پایین کشیدند. در خرمشهر نیز مردم گردآمده و تابلوی شرکت را پایین آوردند. در مجلس شورای ملی نیز وزیر دادگستری لایحه‌ای درباره خرابکار و سبوتاژ در صنایع نفت داد که سبب نگرانی‌هایی برای شرکت نفت انگلیس و ایران شد.] ۳۱ خرداد هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران به دریک دستور داد که همه مدارک فروش نفت ایران را به نماینده وزارت دارایی ایران بدهد و هم‌چنین از دریک خواستند که بنویسد که آیا آماده است برای شرکت ملی نفت ایران کار بکند یا نه. هیات مدیره موقت اعلامیه‌ای به کارمندان و کارگران شرکت نفت انگلیس و ایران داد که شما از هم اکنون کارمندان و کارگران شرکت ملی نفت ایران هستید و حقوق و دستمزدشان تغییری نخواهد کرد. نادانی گروه مصادره زمانی به اوج خود رسید که مکی رسیدهایی به کاپیتان نفتکش‌ها برای امضا داد که آنها نفت را از شرکت ملی نفت ایران خریداری کرده‌اند و نه از شرکت نفت انگلیس و ایران.

@iran_dargozare_zaman
از #ملی کردن #نفت تا پایان کار #مصدق

بخش هفتم 👇👇👇👇
@iran_dargozare_zaman
۱۲ خرداد ۱۳۳۰ فرماندار نوینی برای خوزستان گمارده شد. امیر علائی به فرمانداری خوزستان برگزیده شد. در همین روز کمیسیون مختلط هیات مدیره شرکت نفت را تعیین کرد. کاظم حسیبی، مرتضی بیات، عبدالحسین علی‌آبادی. مهدی بازرگان پس از جندی جای حسیبی را گرفت.

۱۵ خرداد امیر علائی فرماندار خوزستان به آگاهی اریک دریک  مدیر شرکت نفت انگلیس و ایران در اهواز رسانید که هیاتی بیست و پنج نفری از کمیسیون مختلط برای گفتگو با وی وارد خوزستان خواهند شد. این هیات نظارت خلع ید ۱۹ خرداد وارد اهواز شد و اریک دریک آنها را به عنوان میهمانان شرکت نفت انگلیس و ایران پذیرفت و همگی به سوی ساختمان اصلی اداری شرکت رفتند، سر گوسفندی بریده شد و علائی پرچم ایران را بر بام ساختمان شرکت به اهتزاز درآورد و ارکستر ارتش سرود شاهنشاهی را نواخت و علائی در سخنرانی خود به کارگرانی که در برابر ساختمان گرد آمده بودند گفت: "نفت اکنون ملی شده است" و ادامه داد که این ساختمان اکنون جای هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران است که برای ملی کردن نفت آمده‌اند سپس رو به اریک دریک کرد و گفت شما و دیگر همکارانتان کارمندان دولت ایران هستید و اگر همکاری نکنید غیرقانونی است. اریک دریک گفت که وی کارمند دولت ایران نیست و رئیس‌های وی هیات مدیران شرکت نفت انگلیس و ایران در لندن هستند و او پروانه ندارد که دستور هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران را بپذیرد. متین‌دفتری به دریک پاسخ داد که اگر وی همکاری نکند وی به آگاهی دولت ایران خواهد رساند و دولت ایران به شرکت نفت انگلیس و ایران دستور خواهد داد که از صادر کردن نفت جلوگیری کند.

۲۳ خرداد ۱۳۳۰ بازیل جکسون معاون رئیس شرکت نفت انگلیس و ایران، سر توماس گاردینر نماینده دولت انگلستان، ادوارد الکینگتون عضو هیات مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران و نویل گس عضو هیات مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران در تهران با وزیر دارایی ایران وارسته دیدار و گفتگو کردند. وارسته به این گروه گفت که اگر آنها برای رسیدگی و پیدا کردن راه حل آمده‌اند می باید در چهارچوب قانون ۹ ماده‌ایی روش اجرای ملی شدن صنعت نفت در ایران باشد و این بدین معنا است که آنها می باید ملی شدن نفت ایران را بپذیرند و از دستورات هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران پیروی کنند و همه درآمدها و سود خالص شرکت نفت انگلیس و ایران از ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ می باید رو شود و به حساب شرکت ملی نفت ایران ریخته شود. ۲۵٪ از این مبلغ را دولت ایران به حسابی که با توافق در یک بانک مورد اطمینان باز شود خواهد ریخت و از این مبلغ غرامت شرکت به سبب ملی شدن نفت ایران پرداخته خواهد شد. جکسون در پاسخ گفت که ما آماده هستیم که قانون ملی شدن نفت و ۹ ماده روش ملی شدن را بیذیریم. جکسون از وارسته پرسید که ایران چگونه می خواهد بازار برای نفت ایران پیدا کند در جایی که ایران هیچ نفتکشی ندارد. وارسته گفت اینها جزییات کوچکی هستند که کارشناسان در کمیسیون‌های ویژه پاسخ آنرا خواهند داد. جکسون گفت اگر چنین می اندیشید یعنی شما گاری را جلوی اسب می بندید در این هنگام وارسته گفت نیازی دیگر به گفتگو نیست و نشست را به پایان رسانید. جکسون گفت که نگذارید که ما این طور از هم جدا بشویم پروانه دهید که سه روز دیگر نشستی دیگری داشته باشیم.

۲۶ خرداد ۱۳۳۰ گروه مدیران انگلیسی شرکت با مقامات ایرانی دوباره دیدار کردند و الکینگتون کوشش کرد برای کاظم حسیبی روشن سازد که شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت بسیار عظیم و پیچیده‌ای است. حسیبی بی تفاوت به وی نگاه کرد. حسیبی اطمینان داشت که ایران دشواری در فروش نفت خود نخواهد داشت و پس از ملی شدن نفت، درآمد ایران از فروش نفت افزایش خواهد یافت. گفتگوها بدون پیامدی پایان یافت.
۲۷ خرداد ۱۳۳۰ محمد مصدق نخست‌وزیر مصطفی فاتح کارمند ارشد ایرانی شرکت نفت انگلیس و ایران را به خانه خود دعوت کرد و به وی گفت: "صبر من دیگر به پایان رسیده است و من هیچ علاقه‌ای به جنبه بین‌المللی ملی شدن نفت ندارم و ۲۹ خرداد شرکت مصادره] خواهد شد. پس از این سخنان محمد مصدق روشن شد که دو گروه با هم نشستند که در دو سطح متفاوت با یکدیگر گفتگو کردند، یعنی سیاستمداران ایران و دیگر مدیران نفتی یک شرکت سهامی خصوصی. محمد مصدق و رفقایش نفهمیدند که شرکت نفت انگلیس و ایران، به تاسیسات نفتی و لوله‌های نفت در خوزستان و کرمانشاه خلاصه نمی شود و ملی شدن نفت ایران پایان شرکت نفت انگلیس و ایران نیست. شرکت نفت انگلیس و ایران، یک شرکت سهامی خصوصی و یک شخصیت حقوقی است که در لندن به ثبت رسیده است و کشور ایران در سود سهام کشور سهیم است. همه مشتریان نفت با این شرکت که در لندن است قرارداد بسنه‌اند، اگر ساختمان‌ها و تاسیسات شرکت در ایران مصادره شوند، شرکت نفت انگلیس و ایران از دیگر منبع‌های نفتی در دیگر کشورها 👇 👇
از #ملی کردن #نفت تا پایان کار #مصدق
بخش ششم 👇👇👇👇

@iran_dargozare_zaman
۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ طرح سه فوریت زیر به وسیله مغزهای متفکر ملی شدن نفت یعنی آقایان ناصر ذوالفقاری. الهیار صالح. دکتر شایگان. کشاورز صدر. خسرو قشقائی. دکتر هدایتی. حائری‌زاده. سرتیپ‌زاده. دکتر بقائی. دکتر مصدق. گنجه. اسلامی. فرامرزی. شیبانی. دکتر کاسمی. فقیه‌زاده. به مجلس شورای ملی داده شد

نظر باینکه در تصویب قانون اجرای ملی شدن صنعت نفت هر قدر تاخیر شود ملت بیشتر متضرر می‌شود. نظر باینکه دخالت شرکت سابق نفت انگلیس وایران در امور سیاسی واقتصادی ماسبب شده که مردم دچار فقر وبدبختی واز هستی ساقط شوند وملی شدن صنعت نفت موجب خواهد شد که عوایدی قریب دوبرابر تمام مالیاتها بربودجه کشور افزوده گردد وبالنتیجه سطح زندگی مردم این مملکت بالا رفته وضعیت طبقات فقیر وناتوان بهتر شود نظر باینکه بهبودی طبقات ناتوان سبب خواهد شد عدم رضایتی که اکنون درتمام مملکت حکمفرما است ازبین برود وایادی مرموز ازعدم رضایت مردم بیش از این سوء اسفتاده ننمایند وتحریکات نکنند ودر نتیجه بامنیت داخلی ایران وبصلح جهانی کمک بشود، لذا امضاء کنندگان مواد نه گانه ذیل را باقید سه فوریت پیشنهاد ودرخواست می‌کنیم که در همین جلسه تصویت شود
آشتیانی‌زاده نماینده مجلس شورای ملی گفت: ملی شدن صنعت نفت عبارت از این است که ارتش ایران برود مؤسسات کمپانی را متصرف شود و دولت اعلان مزایده بگذارد هرکسی بیشتر خرید باو بفروشد غیر از این کلاه سرملت ایران می‌رود واز آن گذشته در اینجا شما مدت قائل نشده‌اید الی الابد محصوت نفت ایران را می‌فروشید بهمان اشخاصی که کمپانی قرارداد با آنها دارد بنده این عرایضی راکه اینجا کردم تندنویسی هم می‌نویسد در صورت جلسه هم ثبت می‌شود بحث مفصلتری هم داشتم دلایل متقن تری دارم بایستی که مطالعه بشود بنده ثابت خواهم کرد که این موضوع آن طوری که خیال می‌کنید نیست ثابت خواهم کرد که این نفت با این وضع ملی نمی‌شود و اگر آقای دکتر مصدق تضمین بکنند که روزی سیصد هزار لیره الان هم که دارند دولت را تشکیل می‌دهند تمام مجلس هم باتفاق بایشان رأی دادند و بنده هم از ایشان پشتیبانی می‌کنم ولی این روزی سیصد هزار لیره را باید به صندوق مملکت و بیت المال بدهند اگر اینطور شد و تضمین کردند که سوسه‌ای نیست بنده رأی می‌دهم والا من این را برای ملی شدن نفت کافی نمی‌دانم می‌ترسم باز دست مهتر نسیم عیار در کار باشد.
کمیسیون مختلط نفت از پنج تن از نمایندگان مجلس شورای ملی و پنج تن از نمایندگان مجلس سنا ناظر بر پیاده کردن ماده ۹ قانون ملی کردن نفت و خلع ید از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران تشکیل شد. دکتر شایگان - دکتر عبدالله معظمی - حسین مکی -‌ ناصرقلی اردلان - اللهیار صالح از مجلس شورای ملی و متین‌دفتری - از مجلس سنا
۸ خرداد ۱۳۳۰ وزیر دارایی محمدعلی وارسته دیداری با نورمن سدون  داشت و نامه‌ای به وی داد که در آن دولت ایران ابراز کرده بود: "دولت شاهنشاهی ایران مایل است از تجارب و اطلاعات شرکت استفاده نماید و حاضر است پیشنهادی را که شرکت تقدیم کند مورد توجه قرار دهد مشروط بر اینکه منافی با اصل ملی شدن نفت نباشد
شرکت نفت انگلیس و ایران فراخوانده شده بود که پیشنهادهای خود را برای گام‌های ملی کردن نفت به دولت بدهد. سدون پاسخ داد که شرکت نفت انگلیس و ایران نمایندگانی از لندن به تهران خواهد فرستاد. پس از چند روز در پانزدهم خرداد، شرکت نفت انگلیس و ایران به آگاهی رساند که بازیل جکسون معاون رئیس شرکت نفت انگلیس و ایران، سر توماس گاردینرنماینده دولت انگلستان، ادوارد الکینگتون عضو هیات مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران و نویل گس عضو هیات مدیره شرکت نفت انگلیس به تهران خواهند آمد.

@iran_dargozare_zaman
از #ملی شدن #نفت تا پایان کار #مصدق 👇👇👇
بخش پنجم
شرکت نفت انگلیس و ایران، شرکت خصوصی سهامی است که اداره مرکزی آن در لندن است هر کسی می توانست سهام این شرکت را خریداری نماید. این شرکت ویژه بهره‌برداری نفت در کشورهای نفتی گیتی است. دارایی‌های شرکت نفت انگلیس و ایران در بر گیرنده امتیاز بهره برداری از نفت ،پالایشگاه ها،،شرکت های نفتی تابعه،نفتکش ها ،شبکه پمپ بنزین ها،شبکه لوله‌های نفتی و غیره در سراسر گیتی است. نخستین امتیاز نفتی این شرکتامتیازنامه دارسی بود که در این امتیازنامه نوشته شده بود که شانزده درصد سودهای شرکت از آن دولت ایران است. این شانزده در صد دربرگیرنده نه تنها از بهره‌برداری، پالایش و فروش نفت ایران بود بلکه از فعالیت‌های بهره‌برداری، پالایش و فروش نفت در سراسر گیتی می شد. به هنگام ملی کردن نفت ایران، شرکت نفت انگلیس و ایران بیش از ۴۷ شرکت تابعه داشت که ۱۶ درصد از سود این شرکت های تابعه به ایران تعلق داشت. برپایه از امتیازنامه ۱۹۳۳ در موقع ختم امتیاز خواه این ختم به واسطه انقضای عادی مدت و یا به هر نحو دیگری پیشامد کرده باشد تمام دارایی کمپانی در ایران به‌طور سالم و قابل استفاده بدون هیچ مخارج و قیدی متعلق به دولت ایران می‌گردد و هم چنین جمله (‌تمام دارایی) مشتمل است بر تمام اراضی و ابنیه و کارخانه‌ها و ساختمانها و چاهها و سدهای دریایی و راهها و لوله‌های حمل نفت و‌پلها و رشته نقب‌های فاضلاب و وسایل توزیع آب و ماشینها و مؤسسات و تجهیزات (‌از آن جمله آلات و ادوات) از هر قبیل و تمام وسایط نقلیه (‌مثلاً‌ از قبیل اتومبیل و گاری و آئروپلان) و تمام اجناس انبار شده و سایر اشیایی که کمپانی در ایران برای اجرای این امتیاز از آن استفاده می‌نماید. 
قانون طرز اجرای اصل ملی‌ شدن صنعت نفت در سراسر کشور - مصوب شب ۸ اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ مجلس شورای ملی و ۹ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس سنا 

ماده ۱ - به منظور ترتیب اجرای قانون مورخ ۲۴ و ۲۹ اسفند ماه ۱۳۲۹ راجع به ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور هیأت مختلطی مرکب از‌ پنج نفر از نمایندگان مجلس سنا و پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی به انتخاب هر یک از مجلسین و وزیر دارایی وقت یا قائم‌مقام او تشکیل‌می‌شود.ماده ۲ - دولت مکلف است با نظارت هیات مختلط بلافاصله از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران خلع ید کند و چنانچه شرکت برای تحویل فوری ‌به عذر وجود ادعایی بر دولت متعذر شود دولت می‌تواند تا میزان بیست و پنج درصد از عایدات جاری نفت را پس از وضع مخارج بهره‌برداری برای‌تأمین مدعابه احتمالی شرکت در بانک ملی ایران یا بانک مرضی‌الطرفین دیگر ودیعه گذارد.ماده ۳ - دولت مکلف است با نظارت هیأت مختلط به مطالبات و دعاوی حقه دولت و همچنین به دعاوی حقه شرکت رسیدگی نموده نظریات‌خود را به مجلسین گزارش دهد که پس از تصویب مجلسین به موقع اجرا گذاشته شود.ماده ۴ - چون از تاریخ ۲۹ اسفند ماه ۱۳۲۹ که ملی شدن صنعت نفت به تصویب مجلس سنا نیز رسیده است کلیه درآمد نفت و محصولات نفتی‌ حق مسلم ملت ایران است دولت مکلف است با نظارت هیأت مختلط به حساب شرکت رسیدگی کند و نیز هیأت مختلط باید از تاریخ اجرای این قانون‌تا تعیین هیأت عامله در امور بهره‌برداری دقیقاً نظارت نماید.ماده ۵ - هیأت مختلط باید هر چه زودتر اساسنامه شرکت ملی نفت را که در آن هیأت عامله و هیأت نظارتی از متخصصین پیش‌بینی شده باشد تهیه‌و برای تصویب به مجلسین پیشنهاد کند.ماده ۶ - برای تبدیل تدریجی متخصصین خارجی به متخصصین ایرانی هیأت مختلط مکلف است آیین‌نامه فرستادن عده‌ای محصل بطریق مسابقه‌در هر سال برای فراگرفتن رشته‌های مختلف معلومات و تجربیات مربوط به صنایع نفت به کشورهای خارج را تدوین و پس از تصویب هیأت وزیران به‌وسیله وزارت فرهنگ به موقع اجرا گذارد - مخارج تحصیل این محصلین از عواید نفت پرداخته خواهد شد.ماده ۷ - کلیه خریداران محصولات معادن انتزاعی از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران هر مقدار نفتی را که از اول سال مسیحی ۱۹۴۸ تا تاریخ ۲۹ ‌اسفند ماه ۱۳۲۹ (۲۰ مارس ۱۹۵۱) از آن شرکت سالیانه خریداری کرده‌اند می‌توانند از این به بعد به نرخ عادله بین‌المللی همان مقدار را سالیانه‌خریداری نمایند و برای مازاد آن مقادیر در صورت تساوی شرایط در خرید حق تقدم خواهند داشت.ماده ۸ - کلیه پیشنهادهای هیأت مختلط که برای تصویب مجلس شورای ملی تهیه و تقدیم مجلس خواهد شد به کمیسیون نفت ارجاع می‌گردد.ماده ۹ - هیأت مختلط باید در ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون به کار خود خاتمه دهد و گزارش عملیات خود را طبق ماده ۸ به مجلس‌تقدیم کند و در صورتی که احتیاج به تمدید مدت باشد با ذکر دلائل موجه درخواست تمدید نماید و تا زمانی که تمدید مدت به هر جهتی از جهات از‌ تصویب مجلسین گذشته است .هیات مختلط میتواند به کار خود ادامه دهد 🌟

@iran_dargozare_zaman🌟
از #ملی کردن #نفت تا پایان کار #مصدق
بخش چهارم 👇👇👇👇👇
@iran_dargozare_zaman
۲۹ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی کردن نفت به تصویب مجلس سنا و توشیح شاهنشاه رسید. قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور ۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ تصویب شد. ۲۹ خرداد پالایشگاه کرمانشاه و ۹ امرداد پالایشگاه آبادان بسته شد. از روز ۱۹ خرداد ۱۳۳۰ نفت ایران دیگر به نفتکش‌ها ریخته نشد و ایران درآمدی از نفت دیگر نداشت. روشی که محمد مصدق برگزید را همانگونه که فروهر در ملی کردن نفت پیش‌بینی کرده بود به حقیقت پیوست و استوکس مهردار سلطنتی دولت انگلستان نیز درباره ملی کردن نفت به روش مصدق چنین گفت :"...که جای نهایت تأسف است که با وجود این مخاطرات دولت ایران بر حسب ظاهر تصمیم گرفته‌است که از نقطه نظر اقتصادی مرتکب خودکشی بشود که ممکنست منجر بانقلاب و کمونیسم بشود بعقیده ایشان بموجب ضرب المثل فارسی که از روزهای طفولیت بیاد دارد و غالبا در انگلستان و در زبانها می‌باشد (اول چاه را بکن بعد چشمت را باز کن و سپس منار را بدزد) این اقدام دولت ایران مورد شگفتی بیشتری می‌شود شاید اشکال کار در اینجا بوده‌است که در سنجش اولیه آتیه دور را در نظر نگرفته باشند...". بحران اقتصادی که سیاست ملی کردن مصدق ببار آورد گسترش یافت و به بحران کشوری تغییر یافت. بحران کشور سبب شد که محمد مصدق با اختیارات تامی که در مجلس هفدهم گرفت، دیکتاتوری مطلق در ایران برپا سازد. با قیام ملت ایران با رهبری نمایندگان مجلس شورای ملی مانند حائری‌زاده، بقائی، آیت‌الله کاشانی، میراشرافی، زهری، دکتر معظمی و بسیاری دیگر در روز ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ که به سقوط مصدق منجر شد این بحران سرانجام در ایران به پایان رسانید.

تصمیم قانونی دایر به ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور و دو ماه تمدید به کمیسیون نفت جهت مصالعه در اطراف اجرای این اصل - مصوب ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی و ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ مجلس سنا. قانون ملی شدن نفت در سراسر کشور در تاریخ دهم اردیبهشت ۱۳۳۰ به وسیله نخست وزیر حسین علا برای توشیح به محمدرضا شاه پهلوی تقدیم شد. ۲۹ اسفند به نام روز نفت نامگذاری شد.

ماده واحده - مجلس شورای ملی تصمیم مورخ ۱۷ اسفند ماه ۱۳۲۹ کمیسیون مخصوص نفت را تایید و با تمدید مدت موافقت می نماید.

تبصره ۱ - کمیسیون نفت مجاز است از کارشناسان داخلی و خارجی در صورت لزوم دعوت نماید و مورد استفاده قراردهد.تبصره ۲ - آقایان نمایندگان حق دارند تا پانزده روز بعد از تشکیل کمیسیون، پیشنهادات و نظریات خود را به کمیسیون داده و برای توضیحات در کمیسیون حق حضور داشته باشند.🌟

@iran_dargozare_zaman🌟
از #ملی کردن #نفت تا پایان کار #مصدق
بخش سوم
@iran_dargozare_zaman

دنباله گفتگوها با نمایندگان شرکت نفت انگلیس و ایران و دیگر شرکت‌های کلان نفتی گیتی نشان داد که ایران از دیدگاه فنی و پرسنل در جایگاهی نبود که بتواند صنعت نفت ایران را سازمان دهد و اداره کند. کنسرسیوم نفتی بنیان شد که از سوی شرکت ملی نفت ایران، مدیریت حوضه‌های نفتی جنوب و پالایشگاه آبادان را در دست گرفتند. شرکت ملی نفت ایران، مدیریت نفت شاه و پالایشگاه کرمانشاه و شبکه پخش نفت و بنزین در داخل کشور را عهده‌دار شد. شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی شرکت ملی نفت ایران را برای کاوش نفت در منطقه‌های دیگر کشور که در قرارداد کنسرسیوم نبودند گماردند، برپایه این نوآوری خردمندانه شاهنشاه یک صنعت نفت جدا از کنسرسیوم در ایران ایجاد شد. در دهمین سالروز انقلاب شاه و مردم شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی اعلام داشتند که روش مدیریت کنسرسیوم علیه منافع ایران بوده‌است. پس از این سخنرانی، گفتمان‌ها با اعضای کنسرسیوم، به برچیده شدن کنسرسیوم انجامید. شرکت ملی نفت ایران مدیریت نفت جنوب و پالایشگاه آبادان را برعهده گرفت. کمپانی‌های کنسرسیوم از این تاریخ یکراست از شرکت ملی نفت ایران، نفت خریداری کردند. بیست و دو سال پس از تصویب قانون ملی شدن نفت، ایران به کنترل کامل برروی صنعت نفت خود دست یافت.

شرکت نفت انگلیس و ایران، شرکت خصوصی سهامی است که اداره مرکزی آن در لندن است و هر کسی می تواند سهام این شرکت را خریداری نماید. این شرکت ویژه بهره‌برداری نفت در کشورهای نفتی گیتی است. دارایی‌های شرکت نفت انگلیس و ایران دربرگیرنده امتیاز بهره‌برداری از نفت، پالایشگاه‌ها، شرکت‌های نفتی تابعه، نفتکش‌ها، شبکه پمپ بنزین‌ها، شبکه لوله‌های نفتی و غیره در سراسر گیتی است. نخستین امتیاز نفتی این شرکت امتیازنامه دارسیبود که در این امتیازنامه نوشته شده بود که شانزده درصد سودهای شرکت از آن دولت ایران است. این شانزده در صد دربرگیرنده نه تنها از بهره‌برداری، پالایش و فروش نفت ایران بود بلکه از فعالیت‌های بهره‌برداری، پالایش و فروش نفت در سراسر گیتی می شد. به هنگام ملی کردن نفت ایران ،شرکت نفت ایران و انگلیس بیش از ۴۷شرکت تابعه داشت که ۱۶درصد سود این شرکت های تابعه به ایران تعلق داشت
برپایه از امتیازنامه ۱۹۳۳ در موقع ختم امتیاز خواه این ختم به واسطه انقضای عادی مدت و یا به هر نحو دیگری پیشامد کرده باشد تمام دارایی کمپانی در ایران به‌طور سالم و قابل استفاده بدون هیچ مخارج و قیدی متعلق به دولت ایران می‌گردد و هم چنین جمله (‌تمام دارایی) مشتمل است بر تمام اراضی و ابنیه و کارخانه‌ها و ساختمانها و چاهها و سدهای دریایی و راهها و لوله‌های حمل نفت و‌پلها و رشته نقب‌های فاضلاب و وسایل توزیع آب و ماشینها و مؤسسات و تجهیزات (‌از آن جمله آلات و ادوات) از هر قبیل و تمام وسایط نقلیه (‌مثلاً‌ از قبیل اتومبیل و گاری و آئروپلان) و تمام اجناس انبار شده و سایر اشیایی که کمپانی در ایران برای اجرای این امتیاز از آن استفاده می‌نماید. 

فروهر وزیر دارایی دولت رزم‌آرا در سخنانش در مچلس شورای ملی روز ۵ دی ۱۳۲۹ چنین گفت:

...مسئله دیگری را که لازم می‌داند که به آن اشاره کند که لفظ ملی شدن شاید زیاد دلچسب باشد اما معلوم نیست نتایج آن چه خواهد بود (دکتر شایگان ـ شما دیگر وزیر نخواهید بود) زیرا تجربه به ما نشان داده‌است جایی که مبادرت به ملی کردن نفت نموده‌است جز خسران و زیان ندامت و پشیمانی چیزی ندیده و بدست نیامده وآن مملکت مکزیک است که در سال ۱۹۳۸ تأسیسات نفتی را جبراً از دست صاحب امتیاز منتزع ساخته و از آن تاریخ خود به استخراج آن اقدام نمود دولت مکزیک تصور می‌کرد که این ترتیب فواید اقتصادی زیادی برای آن کشور در بر خواهد داشت و حال آنکه نتایجی که بدست آمد برعکس چیزی بود که امیدوار بودند زیرا بازارهای آن کشور از دست رفته و فروش نفت قابل صدور این کشور در بازارهای خارجی یکی از مشکلترین مسائل دولت مکزیک را تشکیل داد🌟
@iran_dargozare_zaman🌟
از #ملی کردن #نفت تا پایان کار #مصدق 👇👇👇👇👇👇
بخش دوم
@iran_dargozare_zaman
گروهی به نام هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران مانند کودکانی به دفتر شرکت نفت انگلیس و ایران در آبادان رفتند، گوسفندی را سربریدند، پرچم ایران را به اهتزاز درآوردند، سرود شاهنشاهی را نواختند و به آگاهی کارمندان و کارگران رساندند که صنعت نفت ایران ملی شده است و آنها از هم‌اکنون کارمندان و کارگران شرکت ملی نفت ایران هستند. هیچ‌کس برای ایرانیان روشن نکرد که شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت سهامی خصوصی است که مرکز آن در لندن است و در سراسر گیتی امتیاز نفت و پالایشگاه و نفتکش و دیگر ابزارهای تولید و فروش را دارد. هیچ‌کس برای ایرانیان روشن نکرد که با اشغال ساختمان اداره شرکت در آبادان، شرکت نفت انگلیس و ایران به پایان نمی‌رسد، و قرارداد کاری کارمندان و کارگران با شرکت نفت انگلیس و ایران باقی خواهد ماند. هیچ‌کس برای ایرانیان روشن نکرد که قراردادهای خرید نفت ایران کماکان میان خریداران نفت و شرکت نفت انگلیس و ایران باقی خواهد ماند. محمد مصدق همواره از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران در سخنانش نام برد و ملت را در این باور نگاه داشت که شرکت نفت انگلیس و ایران دیگر وجود ندارد. نخست نمایندگان شرکت نفت انگلیس و ایران به تهران آمده تا مسله‌های بوجود آمده را از میان بردارند ولی محمد مصدق پای نمایندگان دولت انگلیس را به میان کشید تا در این گفتمان‌ها یاری کنند. پس از آنکه محمد مصدق پیشنهادهای نمایندگان شرکت و دولت انگلیس را رد کرد، دوباره برای ملت ایران این پنداشت را بوجود آورد که جنگی میان استعمار و ایرانیان آزادی خواه روی داد است

در برابر دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد که بدانها دولت انگیس دادخواست علیه ایران داده بود، محمد مصدق گفت که این دادخواست به دولت ایران و یک شرکت خصوصی مربوط است که نشان می‌دهد که به درستی از شرایط حقوقی این دعوی آگاهی داشته است و مردم بخت‌ برگشته ایران را در تاریکی و ندانم نگاه‌داشته‌است.
محمد مصدق در سفرش به امریکا دیداری با پرزیدنت ترومن داشت و از ترومن درخواست پشتیبانی کرد. دولت ترومن که پنداشت محمد مصدق مبارزی علیه کمونیسم در ایران است، ۲۳،۴ میلیون دلار در چهارچوب برنامه اصل چهار به دولت مصدق داد و هم‌چنین در پیداکردن راهی برای بیرون آمدن از بن‌بست نفت، پیشنهاد مشترک ترومن چرچیل را نیز به تهران فرستاد. پیشنهاد بانک بین‌المللی بازسازی و توسعه به عنوان سازمان بی‌طرف که برای دو سال مدیریت نفت ایران را برعهده گیرد تا کشور ایران درآمد نفت داشته باشد و دیگر پیشنهادهای ارزنده که نگهدار منافع ایران بود را محمد مصدق رد کرد. به جای اینکه به توافقی در مسله نفت بیابد، محمد مصدق با اختیارات تامی که از مجلس شورای ملی گرفت تا ایران را با فرمان اداره کند، مجلس سنا را منحل کرد، سازمان پلیس مخفی به نام امنیت اجتماعی برپا کرد و با رفراندوم غیرقانونی مجلس شورای ملی را منحل کرد تا بدون امنیت سیاسی نکاهبان نمایندگان مجلس، به آسودگی بتواند مخالفان سیاسی خود را از میان بردارد. این سیاست در روز ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ به سقوط محمد مصدق انجامید.🌟
@iran_dargozare_zaman🌟
از #ملی کردن #نفت تا پایان کار #مصدق 👇👇👇👇👇👇

بخش اول
ملی کردن صنعت نفت ایران یکی از مهمترین گام‌های اقتصادی در تاریخ نوین ایران بود. گفتگوها درباره ملی کردن نفت بیشتر با احساسات همراه بود به جای اینکه برپایه تکنیک و خرد و دانش استوار باشد. آغاز این گفتگوها احساس بسیاری از مردم ایران بود که منابع نفت به وسیله خارجیان چپاول می‌شوند و سهمیه‌ای که حق ملت ایران است، پایمال می‌شود. احساسات مردم که حقوق ملت ایران پایمال می‌شود را گروهی به سرکردگی محمد مصدق از آن سواستفاده کردند تا به هدف‌های سیاسی خود برسند. محمد مصدق که در هنگام اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی پشتیبان دادن امتیاز نفت به شوروی بود
پس از رد شدن آن به وسیله مجلس شورای ملی، موازنه منفی را پیش کشید. موازنه منفی بدین معنا است اگر ایران به شوروی امتیاز نفت شمال نمی‌دهد بنابراین امتیاز نفت جنوب از انگلیسی‌ها باید گرفته شود تا موازنه برقرارگردد. این سیاست موازنه برپایه ایده از زمان قاجار بود که بهترین برای ایران آن است که میان رخنه سیاسی روسیه و انگلیس موازنه برقرار باشد. این اندیشه‌ سیاسی زمان قاجار با روند و اندیشه سیاسی محمدرضا شاه پهلوی ناسازگار بود. پس از آنکه شوروی جنبش‌های جدایی‌خواهی در استان‌های شمالی ایران و آذربایجان براه انداخت و خروج ارتش سرخ شوروی از ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم با یاری ایالات متحده امریکا انجام پذیرفت، برای شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آشکار بود که همکاری با دنیای غرب، حاکمیت ارضی و استقلال ایران را تضمین خواهد کرد.

براین پایه گفتگوها با شرکت نفت انگلیس و ایران در آغاز برای بدست آوردن درآمد بیشتر از نفت و ویژه ساختن آن برای برنامه عمرانی اول تا یک برنامه عمرانی برای رفاه مردم جنگ‌زده و بازسازی کشور ویران شده برنامه‌ریزی شود. گفتگوها با شرکت نفت انگلیس و ایران به لایحه گس - گلشاییان انجامید که درآمد ایران از نفت را دوبرابر می‌ساخت. برای اینکه لایحه گس - گلشاییان تصویب نشود، محمد مصدق و اعضای اقلیت و سپس جبهه ملی با همکاری حزب توده، سبب کناره‌گیری چهار نخست‌وزیر و کشتن نخست‌وزیر علی رزم‌آرا شدند. کسانی که برای ملی کردن یا ناسیونالیزه کردن نفت پروپاگاند می‌کردند بدون اینکه شمایی از معنای ناسیونالیزه کردن داشته باشند، لایحه ملی کردن نفت  را به تصویب مجلس شورای ملی رساندند.

@iran_dargozare_zaman
#"وحشت# بزرگ"# آغاز گشت ...!
هفت فروردین پنجاه و هفت خورشیدی مذاڪرات شرڪت #ملی# نفت ایران و ڪنسرسیوم ، بی‌توجه به ابرهای سیاهی ڪه آسمان ایران را پوشانیده بود از سر گرفته شد و قرارداد جدید بر مبنای خریدار و فروشنده منعقد گردید ؛ همزمان دلار سقوط ڪرد و اوپڪ اعلام نمود سقوط بهای دلار ، دوازده میلیارد دلار به ڪشورهای عضو اوپڪ زیان وارد ڪرده است اماڪارشناسان اقتصاد نفتی ومدیران شرڪت ملی نفت ایران همچون قهرمانان خستگی ناپذیر بدون توجه به فشارهای سیاسی به وظایف خود ادامه می‌دادند و هرگز بر این گمان نبودند ڪه سیاست جهانی در حال تغییر است ، آنان به مصلحت و منفعت ایران می‌اندیشیدند و در همین راستا بود ڪه روز پانزده فروردین پالایشگاه نفت تبریز با ظرفیت هشتادهزار بشڪه در روز را به راه افتاد و مذاڪره با هیات نفتی اتحاد جماهیر شوروی نیز ادامه یافت تا شرڪت‌های نفتی غرب از فشارها بڪاهند .
بیست وسه فروردین یڪ هیات بلند پایه از ڪشور اتحاد جماهیر شوروی به ایران آمد تا مذاڪرات پیرامون قسمت چهارم خط دوم لوله گاز از قم تا استارا به طول هزارو چهارصد ڪیلومتر را به سر انجام رساند و ضمنا قرارداد فروش گاز طبیعی ایران و چند شرڪت از طرف شوروی به امضا رسید . پنج روز بعد طی موافقت نامه‌ای با شوروی ، ظرفیت ڪارخانه ذوب آهن ایران را از ششصدهزار تن به یک میلیون و نهصد هزار تن در سال افزایش دادند . یڪ روز بعد یعنی روزبیست ونه فروردین برای ایجاد یڪ نیروگاه برق به قدرت هشتصد مگاوات در اصفهان ، بین ایران و شوروی توافق حاصل گردید . که با سفر والترشل رییس‌جمهور آلمان به ایران آغاز گشت . سفر مقامات و مسئولین ڪشورها به ایران دردی را دوا نمی‌ڪرد ، چون آنها در پی عقد قراردادهای نان و آب‌دار بودند و ایران هم از این فرصت برای ادامه.
پروژه‌های زیربنایی بهره می‌برد . در این سفر بود ڪه رییس جمهور آلمان با فروش شش فروند زیردریایی به مبلغ یڪ میلیارد و دویست میلیون مارڪ موافقت ڪرد . با فروپاشی ایران این شش زیردریایی هرگز تحویل ایران نگردید !چهار روز بعد مارگارت تاچر رهبر حزب محافظه‌ڪار انگلیس وارد تهران شد و مذاڪراتی برای افزایش حجم معاملات بین این دو ڪشور صورت گرفت و رقم آن به یڪ میلیارد لیره افزایش یافت . بیست و دو اردیبهشت پنجاه و شش شاهنشاه و شهبانو به مجارستان سفر ڪردند و در این سفر بود ڪه پادشاه ایران در مصاحبه مطبوعاتی اظهار داشت : « سیاست ما راجع به آزادی ها ادامه خواهد داشت ، عدم رضایت طبیعی است ، همه جا هست ، دانشجویی ڪه تحصیلاتش مجانی است و از دولت پول تو جیبی می‌گیرد
این دانشجو نه فقط درس نمی‌خواند بلڪه مانع درس خواندن یڪ عده دیگر هم می‌شود ؛ ایران ایرانستان نخواهد شد ! ڪسانی ڪه به فڪر تجزیه ایران هستند ورشڪستگان قدیمی هستند ڪه به سلامتی پیشه‌وری شراب خوردند » !پادشاه ایران هنوز مایل نبود پایان جنگ سرد را باور ڪند و بپذیرد ڪه آشوب‌ها را دوستان غربی ما تدارڪ دیده‌اند و همین حسن نیت ناروا نسبت به غرب بود ڪه اجازه نمی‌داد راه‌های چاره به سرانجام برسد و ایران چهره دشمن واقعیش را از پشت نقاب دموڪراسی طلبی بشناسد . متاسفانه این نگاه به مسائل جهان سبب تسری آن به قاعده هرم قدرت در ایران گردید و در پارلمان ایران و حتی حزب رستاخیز به قضایا اینگونه نگریسته می‌شد .حزب رستاخیز ڪه می بایست قبل از همه خطر را احساس ڪرده و به چاره‌جویی بپردازد به ڪانون فرصت‌طلبان سیاسی و توده‌ای‌های نادم و عناصر مشڪوڪ تبدیل شده بود و همچون مرغ سر بریده به دور خودش بال بال می‌زد و لحظات احتضارش را می‌گذرانید و قادر به تحلیل قضایا و رفع مشڪل نبود و از همین تریبون بود ڪه برداشت سیاسی غلط صورت می‌گرفت و رجال سیاسی ما را به پریشان‌گویی وا می‌داشت ، تا آنجا ڪه آشوب تبریز را ناشی از عبور عوامل بیگانه از آن سوی مرز می‌دانستند . این قبیل تحلیل‌های مضحڪ ، میهن‌پرستان را نسبت به دولت و کارگزاران کشور مایوس و متزلزل میکرد و برعکس آب به آسیاب آنان میریخت که در نبرد داخلی کمترین تردیدی به خود راه نمیداد.
@iran_dargozare_zaman
از ملی شدن نفت تا روزی که قرار دادکنسرسيوم درمجلس تصويب شد سه سال ميگذشت که در تمام اين سال ها چاههای نفت بسته شد و ايران در اين مدت هيچگونه در آمدی نداشت .به
دنباله گفتگوها با نمایندگان شرکت نفت انگلیس و ایران و دیگر شرکت‌های کلان نفتی گیتی نشان داد که ایران از دیدگاه فنی و پرسنل در جایگاهی نبود که بتواند صنعت نفت ایران را سازمان دهد و اداره کند. #کنسرسیوم نفتی بنیان شد که از سوی شرکت ملی نفت ایران، مدیریت حوضه‌های نفتی جنوب و پالایشگاه آبادان را در دست گرفتند. شرکت ملی نفت ایران، مدیریت نفت شاه و پالایشگاه کرمانشاه و شبکه پخش نفت و بنزین در داخل کشور را عهده‌دار شد. شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی شرکت #ملی# نفت# ایران را برای کاوش نفت در منطقه‌های دیگر کشور که در قرارداد کنسرسیوم نبودند گماردند، برپایه این نوآوری خردمندانه شاهنشاه یک صنعت نفت جدا از کنسرسیوم در ایران.
ایجادکرد. در دهمین سالروز انقلاب شاه و مردم شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی اعلام داشتند که روش مدیریت کنسرسیوم علیه منافع ایران بوده‌است. پس از این سخنرانی، گفتمان‌ها با اعضای کنسرسیوم، به برچیده شدن کنسرسیوم انجامید. شرکت ملی نفت ایران مدیریت نفت جنوب و پالایشگاه آبادان را برعهده گرفت. کمپانی‌های کنسرسیوم از این تاریخ یکراست از شرکت ملی نفت ایران، نفت خریداری کردند. بیست و دو سال پس از تصویب قانون ملی شدن نفت، ایران به کنترل کامل برروی صنعت نفت خود دست یافت.اقدامات شاهنشاه برای نفت ایران.یک. تاسیس اوپك توسط ايران و عهده كرفتن رياست اون.2- افزايش قابل توجه قيمت نفت توسط شاهنشاه در دهه پنجاه .سه .تبديل شدن شركت ملي نفت ايران به پر درامد ترين شركت جهان.در كتاب پاسخ به تاريخ در صفحه هات حدود پنجاه توضيح داده)چهار. تبديل ايران به دومين صادر كننده نفت جهان.شركت ملي نفت ايران از شركت ها و غول هاي نفتي جهان مثل شل امريكا و توتال فرانسه جلوو زده و اين امر انگشت حيرت و حسادت غول هاي نفتي جهان در مقابل رغيب تازه واردشا ن كه تا چندين سال قبلش.نفت آن كشور دست استعمارگران نفتي بود امروز ازآنها سبقت گرفته است.قابل ذكر هست امروزه شل و توتال بزرگترين شركت هاي نفتي جهان اند.و توتال براي ايران فازهای عسلويه را ميساخته و از آن در سهم استخراج و فروش شریک میشده .اما زمانی که شركت نفت ايران خودش حفاري واستخراج نفت را به عهده گرفت در قبال فعاليت از فروش نفت،، دیگر هيچ سهمي به شركت هاي خارجي نميرسيد چون خود شركت نفت ايران مسئوليت ساخت و اجرا رو عهده دار ميشده.این پیشرفت در زمینه صادرات نفت ادامه داشت تا سال پنجاه و هفت
.@iran_dargozare_zaman