Смотреть в Telegram
از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی
📌 قابل توجه همراهان عزیز سروش مولانا چهاردهمین "مهرمولانا" را در تالار وحدت و متفاوت از هر سال برگزار می‌کنیم. 💢کنسرت گروه تنبورنوازان نسل خلیل با خوانندگی و سرپرستی هژیر مهرافروز ؛ خوانش کامل غزل‌های منتخب از مولانا با صدای: عبدالجبار کاکایی و عبدالحمید…
مثنویِ ما دُکانِ وحدت است غیرِ واحد هر چه بینی، آن بُت است مولانا، از کتاب مثنوی معنوی خود، به القاب و اوصاف متعددی یاد کرده است. القاب و اوصافی غالباً بدیع و بلند و ستایش‌آمیز، که یکتایی و والایی این اثر را در نگاه او نشان می‌دهد. ستایش‌های مولانا از مثنوی را نمی‌توان از سنخِ مفاخره‌هایی دانست که در میان شاعرانِ کهنِ پارسی و تازی از دیرباز، به پیروی از سنتی شاعرانه، امری معمول و مرسوم بوده است. کسانی که با مثنوی و گویندۀ آن، آشنا هستند، این ستایش‌ها را از مقولۀ خودستایی‌های مبالغه‌آمیزی نمی‌پندارند که بسیاری از صاحبان شعر و هنر، به ناروا و از سر لاف و گزاف، نثارِ سروده‌ها و ساخته‌های خود می‌کنند، تا بدین طریق، افزون بر فرونشاندنِ نارِ انّانیت خود، وضعیت و جایگاه شعری و هنری‌شان را در گفتمان و ذوق و سلیقۀ ادبیِ مسلطِ بر روزگارِ خویش، تثبیت نمایند. آفرین‌های مولانا نسبت به مثنوی را، بایستی فارغ از پیوندها و تعلق شخصی و عاطفی‌ای دانست که هر آفریننده‌ای، بالطبع، نسبت به آفریدۀ خود دارد. او از مثنوی در مقام موجودی زنده و پویان و مستقل یاد می‌کند که فراتر از خواست و اراده شخصی او، به خواست و الهام و عنایت حق شکل گرفته، و هر روز بالنده‌تر از پیش به حیات خود ادامه می‌دهد. بدین قرار، ستایش‌های مولانا از مثنوی را باید ستایش از آن صورت‌سازِ بی‌صورتی دانست که او را چون نای و دف و چنگی بر لبان و دستان و کنار خویش گرفته و این نواها و نغمه‌های نغز و خوش و روح‌فزا را در سازِ وجودِ او دمیده است. مولانا به دور از فروتنی‌های ریاکارانه و تصنّعی، می‌کوشد تا با عناوین و القابی که بسیاری از آنها در شأن قرآن نازل شده، حق اثرش را آن چنان که شایسته اوست، ادا کند. مخاطب رازآشنایی که سیری و سیاحتی در ساحتِ مثنوی کرده و از شامۀ معنوی حساس و بیداری برخوردار است، بویِ نفاق و کِذب و گزافی در مدعیات او نمی‌بیند. این عناوین و القاب، به ویژه در دیباچۀ منثور عربی آغاز کتاب او، که به احتمال بسیار، پس از پایان کتاب، و یا احتمالا پس از اتمام دفتر اول آن، کتابت شده و بر صدر مثنوی قرار گرفته است، جلوه و جلای بیشتری دارد. او مثنوی را اصولِ اصولِ اصولِ دین می‌داند که می‌تواند خوانندۀ خبیر و خواهان را به کشف اسرار وصول و یقین رهنمون سازد. آن را در قیاس با فقه اصغر، که دانش شرعی رایج فقیهان است، فقه الله الاکبر می‌خواند. این ستایش‌ها و بسی ستایش‌های دیگر از این دست، از جمله صیقل الارواح خواندن آن در آغاز دفتر دوم، که تا حد زیادی بدیع و بی‌محابا می‌نماید، زمانی اوج بیشتری می‌گیرد که در ادامه همین دیباچه، مثنوی را به تأسّی از مُصحف شریف، شِفآءُ الصُّدور و جِلآءُ الأَحزان و کَشّافُ القرآن، و سَعة الأرزاق، و تَطییبُ الاخلاق می‌شمارد که به دست کاتبانِ پاک‌دستِ بخشنده، کتابت شده است. در میان این وصف‌ها، دکانِ وحدت خواندنِ مثنوی بیش از همه با حقیقت و ماهیت این سِفرِ مقدس الهامی سازوار است. خواننده‌ای که مشتری و خریدار دائمی این دکان وحدت گشته، با صدها صدا و نوا و نغمه و آوایی مواجه می‌شود که در نهایت در پرتوِ نگاهِ کیمیاکارِ مولانا به صدا و نوا و نغمه‌ای واحد، که همانا صدای صلح و شادی و عروج و تعالیِ انسان است، مُبدّل می‌شود. بی‌سببی نبود که مولانا این همه موسیقی را خوش می‌داشت، چرا که در نگاه او، موسیقی، سفیر صلح و سکوت و سعادت، و مُبشّر شوقِ و شادیِ جان‌های بی‌قرار و رقاصی است که آری‌گویِ زندگی‌اند. باری، دعوت مولانا، آدمیان را به تفرّج در سیبستانِ جزیرۀ مثنوی، دعوت به تماشای خویش نیست؛ بلکه دعوت به تماشایِ باغ و راغ و دریایِ موّاج معارفی است الهامی و ربّانی، که او را و اثرش را چون باغ و بحری بی‌کرانه، تماماً در میان خود گرفته است. @irajrezaie
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств