«هشت سالهام. میخواهم بروم حمام، با خانمجان. حمام عمومی حاجآقا بزرگ. حمام نمره هم داريم اما خانمجان حمام عمومی را بيشتر دوست دارد. من هم. حمام عمومی بزرگ است. حوض بزرگی دارد. دخترهای ديگری هم میآيند. گاهی همکلاسیهايم هم میآيند. میتوانيم به هم آب بپاشيم و بخنديم. گاهی هم کفبازی کنيم. کفها را مثل بادکنک باد کنيم و بهطرف هم فوت کنيم. البته اگر خانمهايی نزديک ما باشند، حتماً دعوایمان میکنند و میگويند: «آرام بگير زای! تی نجستِ آبا اَطرف اووطرف فوونکون!»
✅این هفته معرفی کتاب: 📕«روزی روزگاری رشت» 📝نوشتهی مهکامه رحیمزاده 🔸 ناشر: نشر فرهنگ ایلیا 🔶چاپ ششم