Golden~
هیونجین و فلیکس دو پدر مجرد هستن که هر کدوم یک پسر نوجوان دارن. فلیکس یک شیرینی پز و هیونجین یک نقاش هست و سر اختلاف نظراتی که با همسران سابق خود داشتن تصمیم به جدایی گرفتن. مدرسه دو پسر درست یک جا هست و روزانه که برای تحویل گردفتن بچه هاشون به مدرسه میرن همدیگه رو ملاقات میکنن. هیونجین برای نمایشگاه هنری برنامه ریزی کرده به یک اشپز نیاز داره پس تصمیم میگیره به فلیکس پیشنهاد همکاری بده. رفته رفته رابطه اون دو از دو همکار به دو دوست و بعد به دوست پسر تبدیل شد. دو پدر از اینکه پسر هاشون چیزی راجب رابطشون بدونن نگرانی های زیادی داشتن. اگر ترد میشدن چی؟ اگر اونها رو محکوم به جدایی میکردن چی؟
ولی هیچ کدوم از اونها خبر نداشتن پسر هاشون خیلی وقت پیش از رابطه اون دو خبر داشتن و فقط منتظر فرصت مناسب بودن تا اون رو بروز بدن-
╭⋆ #Imagine ៸៸ #Alita✨
╰┈𓍼 ִֶָ https://t.center/HyunLix_Area ִֶָ