«ای داد از آن شب، ای داد! ابلیس می زد فریاد: «های ای نرون، روحت شاد!» صد نارون، قیراندود، از دود، پیچان میشد، صد بید بُن، خون آلود، از شعله ، رقصان، می زاد دیوانه آتش افروخت وان خیل زندانی سوخت؛ خاکستر از آنان کو تا سوی ما آرد باد؟ سنگی نه و گوری نه، اوراق مسطوری نه، نام و نشان از آنان دیگر که دارد در یاد؟ نه، نه! که آنان پاکند، روشنگر افلاکند: هر اختری از آنان هر شب خبر خواهد داد. سخت است، سخت، اما من دانم که فردا دشمن پا تا به سر خواهد سوخت در آتش این بیداد. ای مادران! دستادست، شورنده، صف باید بست تا دل بترکد از دیو، فریاد! باهم فریاد!…»
شعری از سیمین بهـبهانی، که در پاییز ۱۳۶۷ و به یاد کشتار زندانیان سیاسی در تابستان آن سال سرود
امروز ۲۸ مرداد، سالگرد درگذشت سیمین بهبهانی است.
سیمین بهبهانی علاوه بر سرودن شعر همواره دستی نیز در فعالیتهای اجتماعی و مدنی داشت. او در تاسیس کانون نویسندگان ایران حضور جدی داشت. در دهههای آخر زندگیش، سیمین را به عنوان یک فعال حقوق زنان میشناختند که مورد احترام ویژه فعالان جوان جنبش زنان بود. او اگرچه مانند همه شاعران احساسات شخصی خود را به شعر سروده، با این حال دغدغههای اجتماعی نیز جایگاه ویژهای در شعر او داشت. عدالتخواهی، مبارزه با فقر و آسیبهای اجتماعی، دفاع از حقوق زنان، دفاع از آزادی بیان و مقابله با سانسور تم اصلی بسیاری از اشعار اوست. سیمین بهبهانی در سالهای آخر عمر پربارش با محدودیتهایی از سوی حکومت ایران روبرو شد و اقتدارگرایان در رسانههای خود حملات زیادی به او میکردند. با این حال، او بر مسیر خود استوار ایستاده و از موضعی مادرانه آنها را خطاب قرار میداد. او میخواست در وطنی که دوستش دارد، زندگی کند و زمانی که مرگ فرا میرسد همان جا به خاک سپرده شود، ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ همان روز بود.