زهر شرر آتش زده بال و پرم را
بسته است از فرط عطش چشم ترم را
با گریه های من کنیزان کِل کشیدند
کردم چنین طِی لحظه های آخرم را
آخر نمی دانم کجای دل گذارم
این پایکوبی های بالای سرم را ؟
در خاطرم این دست بر پهلو گرفتن
کرده تداعی روضه های مادرم را
#عرفان_ابوالحسنی #یاجوادالائمه_ادرکنی💠 @hossein_jaan