بیقرارگاه

Канал
Логотип телеграм канала بیقرارگاه
@hoseinzahedianpoetПродвигать
24
подписчика
19
фото
ای عاشقان سکه و ناراویان فتح
این قصه، قصه شهدا نیست، بگذریم
#حسین_زاهدیان

#شعر_دفاع_مقدس
از #سعید_بیابانکی متناسب این روزهای جامعه ما
#شعر_خوب_بخوانیم
👆👆👆
Audio
هدیه رفیق جانم پویان کریمی عزیز

#حسین_زاهدیان
#پویان_کریمی
@pousic
@hoseinzahedianpoet
وقتی نخواستند که باشی برای من
لطفا برای هیچ کسی غیر من نشو

#حسین_زاهدیان
@hoseinzahedianpoet
من پرم از بغض آری از تبسم خالی ام
آینه سیر است از من از پریشان حالی ام

با نسیمی چند آهی گفتم از حال خودم
جنگلی آتش گرفت از صحبت اجمالی ام

چیدن من از درخت آفرینش زود بود
چند قرنی مانده تا پایان فصل کالی ام

با زمین بیگانه ام اینجا هجوم بی کسی است
آسمان را می شناسم با همین بی بالی ام

چشم در راهم تو را ای مرگ ای پایان من
چشم در راهم تورا آغاز خوش اقبالی ام

باز هم آشفته حالی، باز هم افسرده ای؟
مادرم پرسید،اشکم ریخت، گفتم عالی ام
#حسین_زاهدیان

@hoseinzahedianpoet
بهار ۹۵
وقتی که جز شکست ندارد برایتان
می سوزد از صلابت ایران کجایتان؟

#حسین_زاهدیان

@hoseinzahedianpoet
جهان خلاصه شده در مدار چشمانت
ستاره ها همه آیینه دار چشمانت

نه اینکه نام شما اقتباس بود از ماه
که ماه بوده خودش از تبار چشمانت

تمام حسن جهان هم نمی شود باتو
طرف شود سر میز قمار چشمانت

به چشم های تو چندین امام بوسه زدند؟
چه خوب می گذرد روزگار چشمانت

نگاه نافذ تو تیغ تیز و برنده است
چه کاری است دم ذوالفقار چشمانت

دلاوری تو در جنگ های پی در پی
بدون شک همه بوده است کار چشمانت

تمام دشت پر از جسم بی رمق می شد
ادامه داشت اگر کارزار چشمانت

...


معاد قصه ی برگشت شعرها به شماست
دوباره قصه از اول، دوباره چشمانت…
#حسین_زاهدیان

بی نهایت تبریک
@hoseinzahedianpoet
زمستان ۹۴
صفای زندگی ام مایه ی عذاب شدی
چه شد که بر سر دنیای من خراب شدی؟!

من و تو دانه ی یک خوشه سال ها بودیم
که خون قلب مرا خوردی و شراب شدی
#حسین_زاهدیان

@hoseinzahedianpoet
کسی که دوست ندارد کنار من باشد...
#حسین_زاهدیان

@hoseinzahedianpoet
شأن نزول مصحفی از بیقراری ام
من آیه آیه سوره ی چشم انتظاری ام

درد است اینکه جان مرا چنگ می‌زند
مرگ است اینکه آمده در سوگواری ام

پاییزِ پشت شیشه رهایم نمی کند
محبوس کوچه های پر از بی بهاری ام

ای خوشه های آبی چشمت شراب سرخ
پیداست ردپای لبت در خماری ام

دارد تمام جان و تنم درد می کند
دردا که رفتنت شده اندوه کاری ام

ای صبح و ظهر من، شب من، ای همیشه ام
از لحظه ای که بی تو بمانم فراری‌ ام

اصلا خطاست اینکه بگویم ندارمت
من دارمت هنوز، تویی که نداری ام
#حسین_زاهدیان

@hoseinzahedianpoet
پاییز ۹۵
درد در من بزرگتر شده و
مادرم بیقرار تر شده و
پدرم پیر و پیرتر شده و

من همان کودک پریشانم
#حسین_زاهدیان

@hoseinzahedianpoet
دوباره پر زده ام سمت خانه ای که ندارم
که باز گریه کنم روی شانه ای که ندارم

دوباره بغض خیابان، صدای هق هق باران
کجاست خلوت دنج شبانه ای که ندارم

به هر طرف که دویدم، به مقصدی نرسیدم
شده است صحنه ی دنیا نشانه ای که ندارم

یکی همیشه_مسافر، شبیه مرغ مهاجر
بریده از من و ازآب و دانه ای که ندارم

شبیه کوهم و نازا، تمام آتشم اما
شناختند مرا با زبانه ای که ندارم

در این هجوم شکستن، چگونه جور کنم من
برای زندگیم آن بهانه ای که ندارم

به این خیال نشستم، که می رسند به دستم
همان دو دست قشنگِ زنانه ای که ندارم
#حسین_زاهدیان

@hoseinzahedianpoet
زمستان ۹۴
دردهای من

جامه نیستند

تا ز تن درآورم
#قیصر_امین_پور
#شعر_خوب_بخوانیم

جانا سخن از زبان ما می گویی...

@hoseinzahedianpoet
وقتی که همه کفتر جلدیم و زمین گیر

گیرم که قفس را بگشایند، پری نیست...
#حسین_زاهدیان

@hoseinzahedianpoet
با زمین بیگانه ام اینجا هجوم بی کسی است

آسمان را می شناسم با همه بی بالی ام
@hoseinzahedianpoet

طرح: @atiye_bozorgi
گشتیم، نگردید که اینجا خبری نیست
بر سینه ی دیوار جهان هیچ دری نیست

شب چیره شده، ظلمت محض است، خزانی است
از صبح دل انگیز بهاری اثری نیست

وقتی که همه کفتر جلدیم و زمین گیر
گیرم که قفس را بگشایند، پری نیست

پیوسته سکوتیم در این سیطره ی ظلم
از ماست که برماست که در ما جگری نیست

پستیم، حقیریم، نداریم، فقیریم
از پوچی و ناچیزی ما هیچ تری نیست

اطفال دبستانی گم کرده مسیریم
در جاده ی حیرانی این ده پدری نیست

اینجا که منم آخر راه است اهالی
آنجا که شمایید به جز دربدری نیست
#حسین_زاهدیان

@hoseinzahedianpoet
زمستان ۹۴
Ещё